سلام و وقت دوستان و عزیزان بخیر

من یه پسر 22 ساله هستم دارم برنامه ریزی می کنم برای کار، مهاجرت ( به طور موقت و برای چند سال، که بعدش بیزنس خودم رو راه بندازم و البته یه بخش مهمش در ایران خواهد بود) و ساختن یه زندگی خوب و آینده دار، و خلاصه راه پر فراز و نشیبی رو تا حالا گذروندم که ادامه داره...

اما از اونجا که من میخوام همونطور که حضرت علی (ع) هم فرمودن، فرزند زمان خودم باشم و با توجه به شرایطی که توش هستم و هستیم، راه خودم رو برم، از آلودگی ها و بدی ها دوری کنم و زیاد هم به دنیا وابسته نباشم.

اینه که با توجه به شرایط اقتصادی و زیست محیطی، فرزندآوری مسئله ی بسیار چالش برانگیزی شده و به نظر من که از نظر اخلاقی درست و قابل قبول نیست که تا زمانی که نتونیم حداقل هایی رو فراهم کرده باشیم و خودمون هم از زندگی ای که تا قبل از اومدن بچه داریم راضی باشیم، این ظلم بزرگ و خودخواهی رو انجام بدیم که یه نفر دیگه رو که هیچ اراده و انتخابی نداره به این دنیا دعوت کنیم و بیاریم در حالی که خودمون هنوز راضی نیستیم...

اما از طرفی، به هر حال ما بر اساس غریزه و فطرت زندگی دوستی، واقعاً میخوایم که زندگی رو ادامه بدیم و خوشی ها رو هم ببینیم. بنابراین بچه خواستن و اینکه دوست داشته باشیم بچه داشته باشیم، یه امر غریزی هست و اشکالی هم نداره. منتها مسئله اینه که با این بدی ها و فسادهای زیادی که انسان ها در دنیا انجام دادن، همه چیز به هم ریخته و ساده ترین مسائل مثل حفظ سلامتی، امنیت، تولید مثل، کنترل جمعبت و تقسیم منابع، خلاصه همه و همه به بدترین شکل ممکن به هم ریخته.

خیر سرمون ما انسان هستیم و مثلاً قرار بود با قدرت اراده و تفکر، چاره اندیشی کنیم که بتونیم عدالت رو برا خودمون برقرار کنیم و با امنیت و صلح زندگی کنیم. اما در طول تاریخ متأسفانه ما انسانها بدترین و خودخواه ترین بودیم (که البته خوب و بد همیشه، همه جا و در همه انسان ها بوده و هست) و در نتیجه شاهد بدترین چیزا بودیم...

حالا من در حد خودم میخوام تلاشم رو بکنم که کار خوب و درست رو انجام بدم که از همه نظر هم برای الآن و این زمان، و هم برای آینده خوب باشه.

بی تعارف هم بگم، یکی از مهم ترین لازمه ها برای هر انسان که بخواد زندگی و دنیاش و بهتر کنه و به گمراهی نره، اینه که منیّتش رو بذاره کنار و ارتباط، دوستی و احساس یگانگی رو خوب درک کنه. البته هر چند هممون انسان هستیم و به هر حال هیچ کدوممون شاید 100 درصد خالی از منیّت و خودخواهی نباشیم (که گاهی خودخواهی هم در یک شرایط خاصی شاید لازم باشه اصلاً) ولی تا حد ممکن سعی کنیم باورهای واقع بینانه، مفید و کمک کننده داشته باشیم که به نتایج خوبی منجر شه و به رضایت برسیم و حالشو ببریم :)

به همین خاطر یکی از برنامه هام در زندگی اینه که بعد از ازدواج و وقتی وضعم خوب شد ( هم از نظر مالی، هم اجتماعی و هم سایر شرایط زندگی )، خودم نهایتاً یک یا دو بچه از خودم داشته باشم و یکی دو تا بچه هم به فرزند خواندگی بگیرم که هم مشکلات ناشی از تک فرزندی و تنهایی و این چیزا پیش نیاد، و هم به هر حال تعادل جمعیتی و کنترل جمعیت رو در حد خودم رعایت کنم و خلاصه بهترین انتخاب و بهترین کار از نظر خودم این چیزیه که وقتی بهش فکر می کنم حس خوبی بهم میده .

چون کار درست، انسانی و زیبایی هست و نیاز به حد بالایی از انسانیت و از خودگذشتگی داره که آدم یه بچه رو به فرزند خواندگی بگیره و اون رو مثل بچه ی خودش بدونه (*به خصوص بچه هایی که یتیم شدن یا مثلاً پدر و مادرشون از دنیا رفتن، بیشتر دوست دارم از اونها به فرزندخواندگی بگیرم. هر چند بچه هایی که حاصل رابطه ی نامشروع هم باشن به هر حال نباید تاوان گناه پدر و مادرشون رو بدن چون به هر حال اونا هم انسان هستن مثل همه ی ما، و این یه واقعیت غیرقابل انکاره. 

اما خب، بچه هایی که پدر یا مادرشون یا هر دو رو از دست دادن، یه جوریه که آدم برای سرپرست شدن، علاوه بر اون بچه، نسبت به پدر و مادرش هم حس خوبی داره چون اونها در واقع بچه رو دوست داشتن و براش تلاش کردن و از راه درست و مشروع هم پیش رفتن، اما به هر حال از بد حادثه اینطوری شده، که خب اتفاقات بد هم در این دنیا برای هر کسی می تونه بیفته و آدمای خوب بایستی هوای همدیگه رو داشته باشن.)

حالا سؤالایی که دارم:

1. خانوم هایی که این پست رو می خونن، لطفاً بفرمایید که آیا با توجه به شرایط کاری همسر، حاضرین همراه باهاش یه مدت مهاجرت کنید به یه کشور دیگه؟ براتون راحتیه، سخته یا اصلاً غیرممکنه؟

2. آقایون و خانم هایی که این پست رو می خونن، بفرمایید موافقین با گرفتن فرزند خوانده یا نه؟ چرا؟

3. آیا در صورتی که فرزندخوانده بگیرین، اون رو با بچه ی خودتون برابر می دونین و براش یه پدر و مادر واقعی میشین ( یعنی یه پدر و مادر درستکار، هر چند از نظر بیولوژیک و ژنتیکی باهاش اشتراکی نداشته باشید ) و یا هنوز یه جورایی یه حس دیگه ای بهش دارین و فرق می ذارین؟ ( به خصوص خانم ها که وقتی مادر میشن بچه ی خودشون براشون یه چیز دیگه هست، که خب احساسات غریزی و مادرانه هست نسبت به بچه ای که تو رحم خودشون بزرگ میشه و بهش شیر میدن...)

4. آیا کسی قبلاً تجربه ی گرفتن فرزند خوانده داشته ( در ایران یا هر کشور دیگه ای )؟ در چه سنی ( هم سن خودشون و هم سن اون بچه ای که به فرزندخواندگی گرفتن )؟ اگه آره، لطفاً از تجربیاتتون و چالش هایی که این موضوع داشته و داره بگین که استفاده کنیم...

پیشاپیش سپاس از پاسخ دهندگان عزیز


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)