سلام

خسته نباشید

من 8 ماه است که نامزد هستم یعنی عقد شدم و بی نهایت عاشق همسرم هستم و اون هم همینطور واقعا یه پسر نجیب و زیبا و خوش اخلاق و دوست‌ داشتنی است من روی همسرم و خانواده اش حساس هستم ولی مشکل من حرفای برادرم است همیشه تلاش میکنه تا نامزد من و خانوادش بدو بیراه بگه و من عصبانی کنه .

همچنان همیشه رفتار زشت خانم خودش رو با من نادیده میگیره و اگه چیزی درباره خانمش بگم میگه میخوام هر چه زودتر خواهرم از این خونه گم بشه و مادرم هم همیشه تلاش میکنه پشت برادرم باشه و میگه دختر به درد نمی خوره .

زندگی تو این خونه واقعا برام مشکل شده هر روز یک سال میگذره و نامزدم هم مشکل مالی نداره که ازدواج کنیم ولی پدر نیست و شاید تا سال بعد هم تا وقتی پدرم بیاد منتظر بمونیم با نامزدم هم نمیتونم درد دل کنم چون اون هم بخاطر اینکه ازدواجمون عقب افتاده با من هم بهانه میکنه .

حرف نمیزنن واقعا خسته شدم . شما بگین چی کار کنم بی اعتنایی خانوادم و اینکه هیچ کدومشون نمیخواند کمی هم به من احترام بذارن واقعا اذیتم میکنه و هر روز بیشتر از دیروز آرزو میکنم تا زودتر ازدواج کنم .

شما هم برام دعا کنید تا زندگی من هم زودتر سر و سامون بگیره خواهش میکنم منو راهنمایی کنید تا حداقل کمی آروم بشم .

تشکر از حوصله تون


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)