2 مرداد 95 :
سلام و تشکر و خسته نباشید

اول از همه تشکر کنم بابت نظراتی که دوستان دادند. تک تک نظرات را با دقت و وسواس خوندم. یه جلسه مشاوره هم نزد یک مشاور عالی رفتم و دقیقا به این نکات اشاره شد و یکسری مطالب هم در مورد ازدواج هم خوندم و در نهایت به این رسیدم که شرایط ازدواج را نه بطور کامل ولی با درصد نسبی بالایی دارم.
همونجور که دوستان و مشاورم هم اعلام کردن میخوام با مورد قبلی طی یک جلسه رابطه مو تموم کنم و خوشبختانه از اونجایی که از دوستام خبر دار شدم با توجه به شرایط خوبی که ایشون داشتن مثل اینکه همین اخیرا از بچه های ترم بالایی براشون یه مورد مناسب پیدا شده که هنوز جواب ندادن و انشالله و شاید و شاید و احتمالا به دلیل رابطه ای که با من داشتن و احتمال میدهند بی جواب گذاشتند و شاید جواب بدهند و یا شاید... ولی به هر حال دیگه این شرایط هم که پیش اومد انشالله دیگه قصد اتمام رابطه رو دارم.

سوال من دقیقا اینه که:
با توجه به تجربیاتی که شاید بقیه دارند نظری، پیشنهادی، نکته ای، حرفی که شاید بدرد من بخوره دوستان دارن که شاید بتونه کمک من بکنه و اینکه اگه تجربه ای وجود داره چه خوب و چه بد ممنون میشم دوستان اعلام کنن.

--------------------
23 تیر 95 :
سلام و خسته نباشید
پسری ۲۴ ساله هستم که به قصد ازدواج با دختری از همکلاسی های سابقم در دانشگاه قبلیم ارتباط برقرار کردم و ایشون دختری بسیار عالی و خوب هستن اما راستش از اول علاقه زیادی بهشون نداشتم اما چون میدونستم و هنوز هم معتقدم که دختر مناسبی برای ازدواجن متاسفانه با ایشون رابطه مجازی برقرار کردم و ایشون در ابتدا بسیار سر سخت و سرد مزاج بودند که برای من مثل هر پسر دیگه ای خیلی خوب بنظر رسیدن ولی باز هم من با این شرایط  تا این شرایط را دیدم قصد قطع رابطه داشتم اما نتونستم و وابسته شدم بهشون و از روی ناچاری رابطه مو ادامه دادم .
اما سعی کردم خودم رو برادرشون نشون بدم و موفق هم بودم به صورتی که یکبار مادرشون در یک اشتباه بزرگ بنظر من از من آمار یکی از کارمندان دانشگاهمون رو خواست که من خیلی ناراحت شدم اما منطقی نشون دادم خودم رو و ایشون رو مثل خواهر خودم گرفتم و اون کار رو کردم. بعدها دختره متوجه شد و از من بسیار عذر خواهی کدد و منم گفتم که اشکال نداره و موضوع را کان لم یکن گرفتیم و رابطه رو ادامه دادیم (اشتباه بعدی من از روی نادانی)
بعد از این موضوع و با جواب منفی دختر به اون کارمند:

متاسفانه در رابطه های مجازی مون بحث ازدواج و اینها پیش کشیده شد و من هم متاسفانه آمدم زرنگی کنم و غیر مسقیم بهشون بگم که علاقمند بهشون هستم و بصورت غیر مستقیم بهشون گفتم که من عاشق شدم متاسفانه ایشون هم کنجکاو پرسیدن عاشق کی؟ از همکلاسی های جدیدتون (با توجه به رابطه خواهرانه برادرانه مون) منم گفتم نه از دوستان دانشگاه قبلیم و هم ورودی قبلی خودم و الان  خودتون و ایشون پرسیدند کی هست؟
منم گفتم نمیتونم بگم ولی خیلی دختره خاصی هستن و از ایشون خواستم به من در این زمینه کمک کنن ایشون هم گفتن کمک زیادی به من نمیتونن بکنن چون شرایط مثل من رو تجربه نکردن اما من پیگیر شدم و ایشون گفتن باشه و قرار شد با این ایشون هماهنگ کنم که با این دختر فرضی ( که در واقع خودشون بودن و خودشون هم بو برده بودن که منظورشون خودشونن ) صحبت کنن و موضوع من رو مطرح کنن ولی در واقع به دلایلی دیگه حوصله و وقت بحث و اینها با دختر را پیدا نکردم .
تا اینکه چند وقت بعدش دوباره پیام دادم بهشون که میخوام اون کار رو برام انجام بدم و بنظرتون چیکار کنم و روش صحیحش چیه و ... ایشون هم گفتن که بعد از این همه وقت بنظرت هنوز عشقی باقی مونده و اگه عاشقش بودی این همه وقت رو از دست نمیدادی و ...
و در دل من ناراحتی بعدی رو ایجاد کرد که از ایشون سرد بشم و فکر کنم با این همه رابطه ای که با ایشون داشتم حتما متوجه شده که منظورم ایشون بوده ولی از من بدش اومده و میخواد انتقام بی تفاوتی و ناراحتی و آنپاس نگهداشتنشو از من بگیره در صورتی که این مدت که من باهاشون هیچ ارتباطی نداشتم وقت مناسبی بود که به صورت منطقی در مورد من فکر کنن و ببینن که آیا من رو واقعا مناسب میدونن (چون تو ارتباطاتمون از خانواده و محل زندگی و خیلی چیزهای هم اطلاع پیدا کرده بودیم) .
اما ایشون با این پیام هاشون خواسته یا ناخواسته باعث شل شدن و بی میل شدن من بهشون شدن . منم تا یک هفته پیام ندادم بهشون و بعد از یک هفته باز بهشون پیام دادم که سخنان هفته پیش شما خیلی من رو به فکر فرو برد و دارم اصلا فکر میکنم که آیا واقعا ایشون ( که من مطرح نکرده بودم خودشونن) رو میخوام یا نه؟ و ایشون هم گفتن حسابی فکر کنین و با خودتون موضوع را حل کنین و ...
راستش دیگه خیلی سرد شدم نسبت به ایشون و مشکل هم اینجا بود که موضوع مسئله اول ( آمار اون کارمند ) را با خانواده هم مطرح کرده بودم و مادرم از رفتار مادرشون خیلی ناراحت شده بودن و دیگه جایی نمونده بود که رابطه مون ترمیم بشه و منم رابطه ام دو با ایشون بدون هیچ پیام یا روشی قطع کردم.
مشکل دیگه هم اینجاست که متاسفانه من یک خودکار و سر کلیدی هم داشتم که هر دو یک آرم خاصی داشت و خودکار رو به ایشون دادم و سرکلیدی پیش خودم هست و همچنین یک بار هم یکسری محتوای الکترونیک براشون رایت کردم و دادم و خلاصه اینکه بدجور خودم رو تو رابطه باهاشون گیر انداختم که نه راه پیش مونده نه راه پس.
خلاصه اینکه چندین روزه که میبینم در فضاهای مجازی همش از شکست عشقی و اینها سیگنال ازشون دریافت میکنم و این باعث ناراحتی و پشیمونی من شده و نه میتونم بگم نمیتونم بخوامت چون پیشش به نشانه علاقه ام یادگاری دارم و این شده قوزه بالاقوز و نه میتونم برم جلو ...
راستش دو مورد دختر خیلی خوب هم پیدا کردم که قصد دارم این بار بسیار موقر و با روش درست و قانونیش برای این یکیشون پس از تحقیقات اولیه اقدام راستین و منطقی و خانوادگی انجام بدم تا خدای ناکرده به اشتباه یا گناهی که در مورد این دختر خیلی خوب مرتکب شدم مرتکب نشوم چون آآآهههه کسی که نامردی در حقش کنی میگیره و به این معتقدم:
سوال من مشخصا اینه با توجه به اینکه ما در دو دانشگاه دوریم و رسیدن ما بهم مبهم و کم امکان هست و همچنین موضوع آمار کارمند دانشگاه و برخورد سرد کننده ایشون و یادگاری های پیششون و تعیین تکلیف من و ایشون که از همه مهمتره و... بهترین کاری که من میتونم انجام بدم چیه؟( عاجزانه میخوام جواب همه جانبه و کامل بدین چون من خیلی در این مورد فکر کردم)
پیشاپیش خیلی خیلی ممنونم.

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)