خانواده برتر

کی گفته مگه هر کی که به ازدواج زیاد فکر میکنه غمگینه خوب نگران آیندشه 

من نتیجه ای که گرفتم اینه که با فکر کردن زیاد درباره ازدواج و اینکه ازدواجو همه چیز بدونیم روحیه و شادابی مونو از دست میدیم و این قطعا نه برای ما خوبه و نه برای اطرافیانمون.

من یک مطلب خونده بودم که توش مثال جالبی زده بود. می گفت اگه یه نفر بخواد بره مسافرت مثلا با اتوبوس و همیشه ناراحت باشه که چرا با اتوبوس میریم مسافرت و چرا با ماشین شخصی نمی ریم, در نهایت نه از مسافرتش لذت می بره و  نه ماشین شخصی به دست میاره و هر دو رو با هم از دست میده!

این مثال در ازدواج هم صدق میکنه. یعنی یه روزی نشه که طرف هم به ازدواج نرسه و هم زندگیشو از دست بده.

---

_خوشبختی یعنی با یک بچه کوچیک بازی کنی و اون از ته دل بخنده ...

سلام
من سوال کننده همان بخش "فکر کردن به ازدواج نتیجه ای نداره" هستم خودم روزی که داشتم این مطلب را می نوشتم خیلی ناراحت و عصبانی بودم که چرا خودمو اون همه اذیت کردم بابت اتفاقی که اگر خدا بخواد میفته و اگر نخواد هم نمی افته و این وسط من الکی فکر و استرس داشتم و اصلا حاصلی برای من نداشته جزء ناامیدی .
بنده هم به خاطر همین از دست دادن شادابی و حس بازنده شدن این موضوع را مطرح کردم که کسی که همش به ازدواج فکر میکنه و اتفاقی هم براش نمی افته حتما افسردگی میاد سراغش و این موجب عدم شادابی و تبدیل به انسان غمگین میشه
ریحان عزیز دقیقا این عواقبی که شما مطرح کردین همش درسته و واقعا اگر دختری بدونه که چنین عواقبی هست شاید حداقل سعی به بی خیال بودن بگیره کاری که من نکردم و همه این عواقب را دچار شدم و الان میگم چرا چرا چرا ؟؟
من یک نتیجه کلی گرفتم و این از تجربه هست ربطی به اعتقادات مذهبی ندارد که عده ای تا هر چی میشه میگن خدا و همه چی رو به اون ربط میدن من اینو کاملا با عقل و منطق احساس کردم تو ازدواج خیلی خداوند بزرگ نقش داره و نخواسته وگرنه از یک جایی میفرسته که کسی نمیفمد چی شده و بخواد مهر و محبت دختر را به دل طرف مقابل می نشاند البته منظورم معجزه نیست کسی نباید منتظر معجزه باشد ولی ازدواج چیزی تو همین مایه هاست حسی هست که یکدفعه و یهو هم اتفاق می افتد
اینقدر شادابی و امیدم کم شده که واقعا دلم نمیخواد دختر دیگری هم به حال من بیفته الان تا حدی بی خیال و بهترم و کمتر فکر میکنم و خیلی نسبت به قبل حال بهتری دارم و میگم یا شد یا نشد دیگه کار دیگه از دستم برنمیاد هرچند ته دلم هم الان نسبت به ازدواجم حس خوب دارم البته نمیشه کاملا بی تفاوت بود ولی فکر کردن زیاد یعنی عذاب کشیدن

نمی دونم  یعنی ازدواج قسمته یا هرچی خدا خواسته همونه ؟یانه بستگی به رفتار خودمون داره

اگر دوست بیشعور وهمسایه بیشرف مثل ما داشته باشید 

موافقم که فکر کردن زیاد به ازدواح فایده نداره ولی نه چون نشاط و شادابی تو میگیره چون من خیلی هم بانشاط و شادابم تیپ و قیافه امم خوبه ولی شرایط ازدواج خوب برام پیش نیومده
سخت پسند و ال و بل هم نیستم  که بیایید فکر کنید یکیو برا پول رد کردم یکیو برای قیافه دبال هم کفوم گشتم از نظر تحصیلی و فکری و ادم با ایمان خواستم که بهم گفتن ما حتی روسری رو هم قبول نداریم درش بیار

به شدت با این پست موافقم منم خودم متاسفانه خیلی به ازدواج فکر میکنم که باعث ناراحتی و همینطور تلف شدن وقت زیادی میشه ، وقتی که میتونم صرف کار های خیلی مفید تر و لذت بخش تری بکنم. 

سلام بر مهربونترین دختر وبلاگ

با سلام به بانوی محترم

بانوی محترم، خانوم عزیز، چه طور میشه بهش فکر نکرد اون هم زیاد؟؟ وقتی مشکلات زیاد میشه در ادامه، فکر و خیال و حتی ترس نیز افزایش پیدا میکنه. چه میشه کرد؟ با بیخیالی و ساده گرفتن که نمیشه.

مردی که نمیتونه امکانات رفاهی خوب برای خانومش فراهم کنه و کلی خجالت زده میشه!!!!

مردی که شرایط مالی خوب داره ولی زن بهش به چشم چاه نفت نگاه میکنه!!!!

به چی آدم دلشو خوش کنه؟    چی؟       کی؟         چرا؟

بخوای بیخیال و ساده نگر هم باشی فقط در مشکلات غرق میشی و بعدش هم میبری!!!

احتیاجی به ادامه دادن نیست. واقعا با این اوصاف میشه شاداب بود؟ ادمهای عاقل نمیتونند الکی خوش باشند، منطقی باشیم باید متفکر و بدبین و کمی هم ترسو باشیم.

موفق باشی سرکار خانومه ریحان

پاکان (Pakkan)

 

به زهرا میم:

به نظرم به خاطر حرف مفت مردم از مسجد رفتن ( و یا هر کار دیگه ای) محروم نکن. مردم همیشه حرف می زنن چه بری مسجد و چه نری!

 عزیزم رفتار و طعنه های اطرافیان که صد در صد برای همه هست در این مملکت طبیعیه و کسی هم بابت اینگونه مسائل نمیاد معذرت خواهی کند تازه افتخار هم میکنند چون ازدواج براشون و خود جامعه خیلی موضوع مهمی هست.

من با چشمهای خودم دیدم افرادی که ازدواج ناموفق و افتضاحی داشتن یعنی به اصطلاح ازدواج کردن همین افراد چنان حرف از ازدواج نکردن فلانی میزنن مسخره میکنن و اصلا هم دوست ندارن کسی ازدواج کند و خوشحال هم هستن که خودشان حالا ازدواجو کردن یکی ندونه فکر میکنه این افراد خودشان چه خیر و شادی از ازدواج نصیبشان شده

دخترانی که ببخشید به زور خدای نکرده به دور از تمسخر میگم میرن دنبال طرف مقابل اونوقت همین دخترا خیال میکنن امثال من باید غبطه ازدواج اینها رو بخورم یا همان دوست شما که ازدواج کرد و باهاتون قطع رابطه کرد اینها تحت تاثیر همین فرهنگ هستن البته گناهی هم ندارن عرف و فرهنگ جامعه اینطوریه "هر کسی ازدواج کرد برنده هست" این شامل تفکر همه افراده سواد و بی سواد با کلاس و بی کلاس دارا و ندار ربطی نداره نسل گذشته هم اینطوری بودنسل الان هم اینطوریه یک نوع فرهنگ جا افتاده جامعه هست و کسی هم که ازدواج نکرده یا سن بالایی داره باید اذیت بشه اینجا دیگه دست کسی نیست.

بنابراین یک فرهنگی هست که متاسفانه از کسی که اصلا توقع نداری به اصطلاح مومن بی آزار و مهربون هم هست یکدفعه می بینی ای دل غافل این هم داره ترحم آمیز نگاهت میکنه 

در این سایت خیلی از افراد بیشترین نگرانی و استرس شان را بابت کنایه اطرافیان عنوان کردن و واقعا هم حقیقتا خیلی تاثیر منفی میذاره و اصلا نمیشه این فرهنگ را کتمان کرد ولی در این قسمت مقصر من و شما نیستیم و وضع فرق دارد

گاهی دلیل ناراحتی و ناامیدیمان خودمان هستیم بنده به خاطر مشکلات خانوادگی و نیاز عاطفی به ازدواج زیاد فکر کردم نه به خاطر حرف دیگران کمااینکه از زخم زبون عده ای هم در امان نبودم ولی واقعا چه نتیجه ای گرفتم گاهی ربطی به کسی نداره نمیشه همه مسائل رو تقصیر دیگران انداخت دو بار جواب بدی یا بخندی و بی تفاوت باشی میرن دنبال زندگیشان ولی بعضی از جاها خودمان هم مقصریم اینقدر خودمان را اذیت می کنیم که از چهره مون معلومه که ناراحتیم و این نوعی حتی اجازه دادن به طرف مقابله که به ما کنایه بیندازه و سوءاستفاده بکند من اگر بخوام مثال بزنم خیلی زیاده و نمیشه نوشت

 اینها گفته میشه تا اونجایی که به خودمان مربوطه تلاش کنیم اینقدر ازدواجو برای خودمان بزرگ نکنیم هر چند که در نوع خودش مهمه ولی واقعا از دست ما دخترا کار زیادی بر نمیاد با فکر و خیال هم خواستگار در خونه رو نمیزنه همین وگرنه حساب مردم که جداست مردم کارشان از این حرفها گذشته اگر به حرف مردم باشه که باید زنده به گور شد کاری برای این فرهنگ مردم نمیشه کرد تنها راهش دوریست این همسایه به دردتان نمیخوره دیگه باهاش رابطه نداشته باشید میدونم همه اینطورین حالا با همه قطع رابطه نمیشه کرد ولی تنهایی خیلی بهتر از اینکه خاطره بدی از اون شخص داشته باشید خودم با افرادی که اینطورین همنشین و هم صحبت نمیشم و خیلی آدم راحت تره.

 لایک ریحان جون❤
 فعلا داره واسم خبرای خوشی اتفاق می افته امید وارم بشه.
وای خدا جون اگه بشه چی میشه 😁

سلام

دوست من
با اجازه میخام مخالفت کنم
شخصا وقتی به صورت کاملا جدی به ازدواج فکد کردم و به این که الان آمادگی ازدواج و خوشبخت کردن کسی دارن در حدی برای وسیله های خونم هم گشتم بسیار بانشاط شده بودم تازه کار پیدا کرده بودم وخوشحال
این شد که تو 6 ماه به اندازه 5 سال گذشته(که به ازدواج  سرسری فک میکردم یا خیلی آرمانی)
 برام خاستگار اومد گرچه هیچ کدوم مناسب نبودن که اینو خودمم سر درنیاوردم 😞
همه تعجب کردن درحدی که خواهرم هر هفته که میومد میگفت تازه چه خبر
همه چی به
 نشاط آدم 😊
 شکر گذاری آدم بستگی داره 😇
این که
امیدوار باشی به لطف پروردگار☝😏

*به دعای  مادر و پدر بقیه هم خیلی اطمینان دارم خیلی
واقعا تاثیر داره*👪

همچنان امیدوارم

نکته بعدی که عملی شدن حرف شما و خواستتونه اینه که ما کلا این سایت و به فراموشی بسپاریم چون یکی از موارد تشدید این تفکرات همین سایت هستش 😆

من 26سالم داره تموم میشه...و خیلی ب ازدواج فکر میکنم اصلا نمیشه فکر نکرد..وقتی دوست داشته باشی تشکیل خانواده بدی،همیشه تو ذهنته...با خودت میگی داره دیررر میشه و این فکر کردنا ناخداگاه آدمو غمگین میکنه 

سلام ..
ریحان به  صفحه شخصیت یه سری بزن( کامنتمو درباره لذتهای زندگی بخون)

اگر خود طرف هم نخواد فکر کنه مگر اطرافیان می ذارن!

همینطوره: )

به مهناز خانم 😊

به اقای جام دل حامد

سلام. دوستای خوبم نظر همتونو خوندم.
ممنونم ازتون.

فاطمه:مرسی از توجهتون.فکر کردنی مد نظره که باعث ایجاد غم بشه.

جام دل . حامد:ممنونم.مثال خوبی بود.

الی خانوم:متاسفانه همینطوره.ولی اونی برنده ست که نذاره ناامیدی بهش غلبه کنه.شما راه حلی دارید؟

مهناز: مرسی مهناز عزیز از کامنتت.امیدوارم روز به روز شادتر بشی.

گل رو :احتمالا همه ش :)

زهرامیم :عزیزم درکت می کنم. تو زندگی منم همچین آدمایی هستن.متاسفانه از وقتی هم که به هوای اصلاح شدن، مادرم بهشون تذکر داد رفتارشون زننده تر شده.خوشبختانه دیر به دیر می بینمشون ولی همون یک باری که می بینمشون برای خراب کردن حال یک ماهم کافین.شاید بیشتر.
ی مدت نفرت عجیبی تو دلم بود.الان سعی می کنم دوستشون داشته باشم. هر چند سخته.ما فامیلیم و بالاخره طرفمون در گذشته ی خوبی هایی هم داشته ،می تونم خوبی هاشونو مرور کنم. شما حتی اگه تمام خاطراتی که ازشون داری سیاهه  می تونی به چشم بیمار بهشون نگاه و براشون دعا کنی.باور کن خیلی سبک میشی.

دختر پرتقال:از شما هم ممنونم.امیدوارم مورد مناسب نصیبتون بشه.

پیام:ازشما هم ممنونم.
 بزرگی میگه"سر چشمه ی غم و اندوه ، تمایله" .
جالبه که ی حدیث هست از امام علی ع که "چون صبر به پایان رسد گشایش حاصل شود"
 امیدوارم خدا ی همسر خوب بهتون بده.

 زری 28:اینو نگو عزیزم ،من جنبه ندارم مغرور میشمD: اون وقتا که بی اعصاب میشم باید ببینیم ...
دوست ندارم تو کارتون دخالت کنم ولی چون دوستت دارم این کارو می کنم. شما تازه اول راهی.از من گذشته چیه؟!چرا با خودت لج می کنی؟! من که میدونم این روزا خواستگار داری،بهشون فرصت بده ،به خودت فرصت بده که خدایی نکرده چند سال دیگه نگی کاش با خودم مهربون تر بودم. زندگی خیلی حیفه.

pakkan: از توجهتون ممنونم. شما هم موفق باشید جناب آقای پاکان...

مایا:به به.خداروشکر. امیدوارم بهترین ها قسمتتون بشه.

مهر بانو:از شما هم متشکرم.بله.روز و شب فکر کردن منظوره.


*نگار*:خداروشکر بابت اتفاقات خوبی که براتون میفته. چیزی که مهمه ،نتیجه ی فکر کردنه.شما خروجی افکارتون شادی و نشاط مضاعف بوده.
مثلا این که ی مجرد وقت بذاره و اطلاعات خودشو راجع به مهارت های همسرداری بالا ببره خیلی هم عالیه. ولی اگه همین مجرد بعد از تکمیل اطلاعاتش،با حال گرفته مدام دستشو زیر چونه بذاره و به افق خیره بشه خوب نیست.
من خودم ی دوره ی 4 ماهه این وبلاگو ترک کردم.نمیشه گفت تاثیر نداشت ولی خیلی کم. چه با خوندن چه نخوندن اینا ،نیاز به ازدواج تو وجود همه هست.

دیبا:ازین که نظرتونو گفتید ممنونم.امیدوارم حال دل شما هم بهتر بشه و به چیزایی که میخواید برسید.

هرکی:سلام عزیزم.جواب دادم.:)
تا اینجا اومدی تو بحث هم شرکت می کردی. مثلا اولین تجربه ی دیدار با همسرت یا کسی که واسطه شد(در صورت ازدواج سنتی)...تو اون شرایط حال دلت خوب بود؟

سیما:درک می کنم.شما باعث رنج پدر و مادرتون نیستید.این مردم بی ملاحظه هستن که باعثش میشن.هر موقع مادرتون ناراحت شدن بهشون اطمینان خاطر بدید که آینده ی خوبی در انتظارتونه.ان شاءالله :)

پرتو خورشیدی:آفرین دختر خوب

پیمان..: فقط که نه ولی دخیله.رفته بودم جایی ،ی خانوم اومد به اون یکی گفت برای پسرت دنبال دختر میگردی، دختر فلانی هست.خونه شون کوچیک بود بزرگش کردن!!!!جمعیتشون هم کمه ،مورد خوبیه حتما پیگیرش باش.وای به حال جامعه ای که ملاک بزرگتراش این چیزاست...

و در آخر ی خسته نباشید هم به خودم بگم.

زهرا میم
 منم برای همین قضاوتها زیاد مسجد نمیرم.امسال فقط ی بار که اونم جمعیت کم و آشنا بودن و امکان قضاوت نبود. پارسال هم دوبار. مساجد شدن خونه ی سالمندان

ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﯼ ﺍﺻﻠﯿﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻪ..ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﺸﻢ..ﺩﺍﺭﻡ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﯿﺸﻢ..ﯾﻌﻨﯽ ﺷﺪﻡ..ﻫﺮ ﺷﺐ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ..ﻧﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ..ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻡ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﺶ ﯾﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ..ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺸﻢ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ ..ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻃﻌﻢ ﻋﺸﻖ ﻭﻧﭽﺸﯿﺪﻡ..ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﺲ ﻣﺎﺩﺭﻣﻢ..ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ..ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺠﺮﺩ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﻨﻢ..ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﮔﺮﯾﻪ..ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ..ﺑﯽ ﻫﺪﻓﯽ..ﻣﮕﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﺮﺩ..ﺁﺧﻪ ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻣﻦ ﭼﯿﻪ..ﻣﻦ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﻫﻞ ﺩﻭﺱ ~ﺳﺮﻭ ﺍﯾﻨﺎ ﻧﺒﻮﺩﻡ..ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻧﻪ ﺑﻨﺪﻩ. ﯼ ﺧﺪﺍ..ﻣﮕﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺑﻬﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ..ﺁﺧﻪ ﯾﮑﯽ ﺑﮕﻪ ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﺧﻠﻘﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﭼﯿﻪ..ﺩﻟﻢ ﻣﺮﮒ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻥ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ~ﯾﺶ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺘﻦ ﭼﻪ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻩ..ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎﻡ..ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﻪ..

عزیز دلم چقد متاسفم شدم ،که هنوز همچین ادمایی با این طرز تفکرات پیدا میشن.

ریحان

چرا وقتی باهاتون اینطوری حرف میزنند جواب نمی دین؟!! چون می بینن شما سکوت می کنی هر دفعه روشون زیادتر میشه. یکی از فامیل دوستای من برگشته بود بهش گفته بود: فلانی چرا تا حالا ازدواج نکردی؟! حیفی! دوست منم برگشته بود گفته بود اخه نمی خوام مثل تو بدبخت بشم. به همین راحتی الان هم اون خانم دهنشو بسته دیگه هیچی نمی گه. وقتی یک بار گذشتی عیب نداره دوبار گذشتی عیب نداره . دفعه سوم به بعد عین خودش رفتار کن. جلوشون از مجرد بودنت لذت ببر بگذار حسرت آزادی و لذت زندگی مجردی به دلشون بمونه. 

به ریحان خانم گل 

سلام ..آشنایی ما راستش واسطه ای نداشت به اون صورت ( چون ایشون؛پسرِخاله مریمم هستن دیگه.خخخ) ولی خب این حرفی که میزنی رو قبول دارم. میگن که دل نباید پریشون باشه چ موقع دعا چ غیره مطمئنا وقتایی که دلمون آروم تره اتفاقای بهتری تو راهه

خیلی واسه من جالبه دخترا اینقدر واسه ازدواج له له می زنند ، فقط کافی 3 سال بعد ازدواج قیافه همشونو ببینی. اکثراً ناراضی هستن و برای انتقام گرفتن و چون چشم ندارن شادی دیگران ببینند افراد مجرد را مسخره می کنند .
وگرنه شک نکن آدم متاهل سالم که زندگی خوبی داره هرگز دست به همچین کار چیپ و حقیری نمی زنه.

رکسانا عزیز از شما عذر خواهی میکنم ولی بنده احساسم میگه شما دل خوشی دارید که براتون جالبه که دخترا برای ازدواج له له میزنن البته خودم قبلا گفتم که زیاد به ازدواج فکر نکنید نتیجه نداره و الان هم روی حرفم هستم ولی له له زدن یک دختر برای ازدواج تعجب نداره و مسله جالبی هم نیست .

دوست گرامی حالا هر کسی استدلال خودشو داره ولی اینکه میگید از روی انتقام افراد مجرد را مسخره میکنند این بیشتر جنبه مثبت اندیشی کاذب و الکی داره در این جامعه و دراین فرهنگ که حتی خودتون هم اشاره کردین که هر دختری که در ایران بدنیا میاد... بنابراین کجا افراد مجرد که متاسفانه حتی گاهی اون دختری که سن خیلی بالایی هم نداره می بینید چقدر اذیت میشه چطور میتونه شاد باشه و حالا متاهل ناراضی از روی انتقام بیاد اینو مسخره بکنه این مسخره کردن فقط از فرهنگ ناشی میشه اینکه" ازدواج نکردن عیب هست و ازدواج کردن به هر قیمتی حتی ناموفق غنیمت هست" .


اتفاقا افرادی هم که ازدواج موفق داشتن هم اینطوری هستن همه چی که از حرص و انتقام نیست گاهی از خوشی و بی دردی هم هست خانمی که در سن 20سالگی و خیلی راحت و با هزار ناز و ادا خواستگارش ازش بله گرفته و همسرش هم همه چیز را داراست این بی درد که من فکر میکنم مقصر هم نیست دچار خندیدن و تمسخر کردن دیگران میشه این فرهنگ در جامعه نهفته و رشد کرده ربطی به ازدواج موفق و ناموفق نداره.

بنده دیشب با یک سوالی در همین سایت مواجه شدم که متاسفانه عرض کنم که با وجودچنین تفکراتی که هست به نتیجه نهایی میرسم که نیش و کنایه های اطرافیان همچین بی مورد هم نیست خودم دوست ندارم قبول کنم ایکاش اینطوری نبود ولی حقیقت تلخی که در بطن جامعه وجود داره و نمیذاره که دختران ناراضی از ازدواج بیان از روی انتقام که مثلا مجردا شادن مسخره کنند

 کامنت سوال هم (بر سر سه راهی انتخاب همسر )واقعیت اینه که آقا محترمی که تحصیلات داره (دکترا)داره خودش در ابتدا اعتراف کرد که تر و تازه نیست و سن بالایی داره (35سال) ولی همه فهمیدن که از بین سه مورد دلش به مورد اول هست و همش تر و تازگی ملاکش هست ربطی به کسی نداره موضوع شخصیه ولی بحث من اینه که فقط این شخص اینطوری نیست و طرز فکر اکثر مردهاست بنده از یک فرد 35 ساله توقع نداشتم که با دختر 7 سال اختلاف سنی هم قانع نباشه و حرف از فرصت بارداری و تر و تازگی بزنه هر چند تفکر غلطی هست ولی در این مملکت همه چیزش نامیزان و بی حسابه تا برسه به تفکر ولی حالا چطوری دختری که با این واقعیت های نهفته در جامعه رو به رو میشه شاد باشه دیگه بحث کنایه و ناراحت کردن نیست بحث اینست که له له زدن دختران عجیب نیست

من زمانیکه سن کمی داشتم میگفتم فلانی چرا اینقدر شوهر ندیده هست مگه خونه شوهر چه خبره (شخصا فرد ازدواجی نبودم) ولی با گذر زمان که نیاز ازدواج در من بوجود اومد و هر چه زمان گذشت دیدم مردم به درک حتی خواهر و برادرم هم اذیتم میکنن و فهمیدم که ازدواج خیلی مهمه ولی فکر کردن زیاد بهش منو بیشتر داغون کرد در واقع هیچ کمکی بهم نکرد ولی دلیل هم نمیشه که بگیم اکثرا ناراضی هستن و میشینن حسرت مجردها رو میخورن حالا بیاییم از زندگی لذت ببریم لذت بردن در زندگی زورکی نیست وقتی تکلیف معلوم نیست و هر روز شرایط و سن برای ازدواج سخت تر میشه حالا چطوری شاد باشیم البته فکر زیاد هم نکنیم که دیگه کاملا کار تموم بشه و امید رو از دست بدیم

معنا زخم زبون اطرافیان را به دختران می فهمم از روی ترحم هست نه از روی انتقام وگرنه دختر مجرد در این مملکت گل و بلبل شاد نیست اینها رو نوشتم در صورتیکه شما خطاب به زهرا میم گفتیدولی خب دو تا دختر سن کم این مطلب رو میخونن فکر نکنند حالا ازدواج رو بذارن برای سن بالا و فکر کنند مجردی یعنی آزادی و ازدواج یعنی نارضایتی و حسرت خوردن آزادی دیگران . دلداری هیچ مسله ای رو حل نمیکنه فضا مجازیه و فقط باید اصل حقیقت رو گفت که حدامکان عذابی که من کشیدم دختر دیگری نکشد

فکر کردن زیاد به ازدواج نتیجه نداره و آزادی و زندگی مجردی زیاد هم لذتی ندارد اصلا بحث اینکه کاملا نسبت به ازدواج بی تفاوت بود مطرح نیست هردختری هم یک سرنوشتی داره و طبق ارزشهای خانواده و خودش ازدواج میکنه و باید طبق همان شرایط هم انتظار زندگی خوب داشته باشه حداقلش تکلیفش معلوم میشه قرار نیست همه با کیفیت بالا و عالی ازدواج کنن مجردی در ایران به مراتب سخت تره از همه مشکلاته.

کاملا درسته
من از وقتی میام این وبلاگ رو می خونم
خیلی روحیم داغون شده
درصورتی که قبلا خیلی روحیه ی شادی داشتم
انقدر که همه بهم جذب می شدند

الان که دارم اینو مینوسم 10روز بیشتره که شرایط روحی بدی گرفتم الخصوص یه 5روزه که مثل مرغ سر کنده شدم و حالو حوصله ی خودمو ندارم و مثل افسرده ها شدم....یه چشم اشکه یه چشم خون...مثل دیوونه ها شدم، شب نیمه شعبان و روزش از حضرت مهدی خواستم که یه همسر خوب بهم بده همینم شد چند روز بعدش شب قبلش که خواستگارم بیاد خواب حضرت رقیه و حرمشونا اینارو دیدم فرداش یه خواستگار خونمون زنگ زد اسمشو چی فکر میکردین بود یکی از لقبا ولی عصر که تو هر دعا و ثنایی اسم این آقا پسر بود دیگه جوری به اون باور قلبی رسیده بودم و خدا و حضرت مهدی رو حس میکردم که حد نداشت گفتم این همسر رو مهدی جان فرستاده چه خودم چه خانوادم قبولشون کردیم و اومدند تحقیقات کردیم از هرکسی میپرسیدیم کسی از بدیشون حرف نمیزد خووووب بودن الان الان بود که بله رو بگیم یکی اومد شیطونی کرد و پشت سر آقا پسر راست یا دروغ یه حرفی زد دل بابام با این حرف چرک شد و گفتیم نه ... ذوقم از اون روز کور شد امیدم نا امید شد روحیم خراب شد بد ضربه ای خوردم با اینکه خیلی خواستگار داشتم ولی تا الان هیچکدوم خواستگارام حالمو اینقده دگرگون نکرده بود هیچ موقعی من اینجوری خواستگاریو نمیخاستم از همون موقعی که زنگیدن نمیدونم چجوری شد هنوز پسره رو ندیده بودم مهرش به دلم نشست الان حواله اونکه این دروغو یا راستو برا پسره زد گذاشتم با خدا ان شاء الله اگه خوبی مو میخاسته خدا با منفعت نصیب بچه هاش کنه اگه هم دروغ گفته خدا با منفعت نصیب اولاداش کنه... خدا از قسمتم خبر داره اگه قسمتمه ممنکه دوباره برگرده اگه هم نیست ان شاء الله خوشبخت بشه و منو به حال قبلم برگردونه و فکرشو از ذهنم پاک کنه که چشم دنبالش نباشه خداجوووون امید کافرم نا امید نکن دیگه من که سگیم در برابرت خداجووون من که توفیق نداشتم ولی هرکسی آرزوی ازدواج داره نذار آرزوش بشه آرزووو... خداجووون کمکم کن که خیلی تو این روزا بهت نیاز دارم.....التماس دعا فراووان

میترای عزیز کامنتتو خوندم و از ناراحتیت ناراحت شدم.امیدوارم بتونی به احساسات منفی ت غلبه کنی.

زری 28: اتفاقا همین چند وقت پیش تو ی پستی کامنت عصبانی گذاشتم.:(
حالا کو تا چهل چهلی! اوه ه ه ه .خیلی مونده.:)
 نه مثل اینکه مصممی .اگه منو به عنوان خواهر کوچیکت قبول می کنی وبیا و با یک مشاور دلایلتو در میون بذار.هیچکس از مشورت کردن ضرر نمی کنه.مشاوره ی تبیان هست،دکتر شیری هست.http://doctorshiri.com ما گاهی فکر می کنیم داریم تصمیم درست رو می گیریم ولی ......با خودت مهربون تر باش... اگرم مشاور گفت تصمیمت درسته که دیگه هیچی.ببخش منو

چرا آدم فکر نکنه مگه میشه آدم فکر نکنه .خوب بالاخره آدم به یک سنی میرسه دلش یه چیزایی رو میخاد آرامش نیاز به همدم نیاز جنسی دور شدن از تنهایی و... اما خوب بعضیا میان نسخه می پچین فکر نکنید برید سرتون رو مشغول کنید تفریح کتاب خوندن و...مگه میشه به مثل این می موپه شما ب آدم تشنه وگرسنه بگی عزیزم ناراحت نشیا تحمل کن برو بشین تلویزیون نگاه کن .حتی اگه بری  و فکر نکنی وتلویزیون نگاه کنی بعد یک مدت از تشنگی و گرسنگی خواهی مرد از درون یواش یواش داغون میشی .

کابوی تنها:قبول دارم اولش فکر نکردن سخته اما غذا خوردن فرق می کنه.شاید ی نفر ی ماه غذا نخوره بمیره ، اما ما پارسال مجرد بودیم ،امسال هم مجرد و هنوز زنده ایم. چه بهتر که با اعصاب راحت تر سپری بشه. بعد شما پسری شرایطتتون با دخترا فرق می کنه. شغل داشته باشی می تونی بری خواستگاری...

  BahmaN
بله.ترک کردن اینجا اراده میخواد.

خدایا کمکممم کن که دارم میمرممم...
"خداوند میداند چه کسی به زندگی شما تعلق دارد و چه کسی ندارد .اعتماد کنید و بگذرید.هر کسی قسمتتان باشد همیشه کنارتان خواهد ماند."

عزیزم هیچ وقت دیگه این جمله رو نگو"من که سگیم در برابرت خداجووون". چند سال پیش تو برنامه ای شنیدم که به شیطان میگن "سگ دربار خدا"

هر کی
مریم دیگه کیه ؟ خخ
خوشبخت بشی...

زهرا میم :دیروز شنیدم این فامیلامون بعد از امتحانات تشریف میارن خخ
 هر چقدر حرص بخوری ، هیچ چی عایدت نمیشه ... ببین ارزششو دارن؟
اونا اینطوری میگن که اعصابتو خورد کنن،وقتی تسلیم بشی اونا رو به هدفشون رسوندی.
ببین منم دل خوشی ازین فامیلامون ندارم.یعنی با این بی حرمتی ای که بهم شده فکر می کردم لااقل به بچه شون بگن ی عذرخواهی کنه ،اما طلبکار شدن.یعنی رفتار زشت بچه شون داره یادم میره اما خودشون ازون بدترن!! فقط تصمیم گرفتم ازین به بعد بهترین لباسا رو جلوی اونا بپوشم تا بترکن خخ

به خدایا کمکممم کن که دارم میمرممم :

این دلایلی که گفتی باز هم نمیشه گفت که ایشون فرستاده امام زمانه! و از اون طرف اونی که در مورد ایشون بد گفت هم حتما باید بررسی بشه و ادعاش اگه راست بود که خوب به نفعت حرف زده و اگه ادعاش دروغ بوده که دوباره می تونین مراحل خواستگاری رو ادامه بدین. نه افرط کنید و نه تفریط...

موفق و پیروز باشید ...

---

_  ‏آدمی که دل کندن بلد نیست، باید جون کندن رو یاد بگیره!

ریحان

کابوی تنها:
من خودم از مادرم میخوام برام دعا کنن!...
از مردم هم حرف شنیدم...
اصلا دلیل اصلی ای که این پستو گذاشتم اینه که خودم این شرایطو خوب درک می کنم ، ولی حقیقتا هیچ چی از حرص و جوش خوردن نصیبم نشده. به عکس تو حالت های با روحیه برام مورادی پیش اومده.
من خودمو میگم،چه ازدواج بکنم چه نکنم ،حق زندگی شاد دارم،حق لبخند زدن،خندیدن از ته دل...
من فقط ی سری کمبود دارم دلیل نمیشه خودمو از بقیه ی چیزا هم محروم کنم. اگه این کارو بکنم مطمئنا در حق خودم جفا کردم...

زری 28

لطف داری،حتما تو کانالشون عضو میشم. :)
حق دارن.نگران کننده ست.امیدوارم بهترین تصمیمو بگیری و خوشبخت بشی....

سلام ریحان جون و زهرامیم جون

به الهام تی:

اخم کردن و تیره کردن رنگ صورتت اشتباهه ممکنه که باعث بشه که تصویر خودتو پیش دیگران خراب کنی. اگه می خوای جواب رد بدی اشکال نداره ولی این کارها به سود شما نیست!

اگه خواستگار خوب داری ردش نکن چون ممکنه بعدا پشیمون بشی. نگران تجربه و مسوولیت زندگی نباش اون هم خیلی ها بهت کمک می کنن درست میشه.

اون همسایت هم اشتباه میکنه مانع ازدواج دختراش میشه.

موفق و پیروز باشید...

---

_خوشبختی یعنی با یک بچه کوچیک بازی کنی و اون از ته دل بخنده ...

الهام تی

کاش اون جور که شما میگی من باگذشت باشم خخ
خواستگاری مامان پسند خیلی بده.خیلی!
اصلا نمی تونم کسی رو که نمیشناسم راه بدم...حس معامله بهم دست میده :|
از شانس بدم هم اکثر موارد مامان پسند بودن بجز ی مورد که دقیقا اونی بود که هیچوقت دوست نداشتم ازم خواستگاری کنه.شانسو می بینی؟!
تا به حال هم کسی رو راه ندادم.خداییش هیچ کدوم مناسبم نبودن.بازم  بدشانسم که خواستگارام از قوم های دیگه ن.

حامد

به الهام:

ببین خواستگارت رو رد کن ولی نه این جوری. این فرمونی که تو داری میری خودتو خراب می کنی. از من گفتن...

باز هم به الهام تی:

مادرتون هم کار درستی می کنه که دعوات می کنه. شما بادی از شما محروم بشین! خخخخ

و باز هم به الهام تی:

منظورم اینه که شما باید از شام محروم بشین (اشتباه تایپی رو اصلاح می کنم)

اعع من یادم رفته بیام اینجا.