سلام

من بین یک دو راهی موندم میخواستم خواهشا راهنماییم کنین چون وقتی ادم درون یک قضیه اس انگار ذهنش کار نمیکنه.

یک روز رفته بودم کتابخونه دانشگاه که تو مسیر یه پسر گفت یک کتاب به یکی از همدانشکده ای های من داده میخواد ببینه انصراف داده یا نه، منم رفتم پرسیدم ولی چون نت قطع بود کارشناس گروه گفتن یک ساعت دیگه بیام، من این خبر رو به اون اقا دادم گفتن که کلاس دارن من شمارشون بگیرم نتیجه بهشون بگم،منم قبول کردم و بهشون گفتم انصراف دادن.

بعدا فهمیدم حرفاشون دروغ بوده و خاطرخواه این خانم شدن و از من میخواستن که شماره دختره بگیرم براشون، منم امتناع کردم ولی یکم پرسوجو کردم فهمیدم دختره اصلا پسره رو نمیخواد، من گفتم به من ربطی نداره و بهم زنگ نزنین دیگه.

ولی باز پیام میداد من بلاک کردم که باز با یه خط جدید پیام میدن من جوابشون نمیدم از طرفی ازش میترسم چون من دانشجو شهر غریبم و از طرفی بعد چند ماه میگه من فراموشش کردم و یه کار دیگه باهات دارم میخواستم دوستان راهنماییم کنن خصوصا اقای کابوی تنها و خانم صبا و بقیه عزیزان چون من ادم احساسی هستم و عذاب وجدان دارم که چرا براش کاری نکردم  .


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
واسطه گری برای ازدواج (۵۰ مطلب مشابه)