خانواده برتر

راستش من داشتم زندگیمو میکردم که ییهو وارد مدرسه راهنمایی شدم اونجا بود که فهمیدم یه جایی میلنگه بحثهای زیادی هست که من بیخبرم!!! مشتاق بدنبال مجهولات تا یواش یواش رسیدیم ب کشفیات !! قشنگ یادمه قبل اینکه اینجور چیزارو بدونم ی دوست نابابی !!! داشتم بهم فیلم ... نشون داد اون موقع حالت تهوع بهم دست داد و ازش پرسیدم اینا چین و ادامه ماجرا!!! همش اون تصویر به ذهنم میومدو بخودم میگفتم خاک توسرشون هههه اون موقع فکرنمیکردم داره دوران جهالت شروع میشه !!! دوران خوبی بود !!

و اما جواب سوال!!!!

من درمورد خانوما زیاد اطلاعات نداشتم ولی تقریبن یک سال پیش تو گوگل و همینجا و ... اطلاعات خوبی در مورد ساختار بدنشون و ... کردم!!! ولی بازم خیلی سوال دارم که مثلن دوره عادتشون چقدره یعنی چقدر پکرن/؟؟ یا اصلن چطوری به ارگاسم میرسن؟ که البته مثل اینکه خودشونم نمیدونن!! و اینجور مسایل که فک کنم تیوری حل نمیشه و باید زودتر آستین بالا بزنیم!!!

ایشالله واس همه

باتشکر

من که قبل ازدواجم هیچی نمیدونستم

البته میدونستم یه چیزی وسط مشکوک میزنه اما نمیدونستم اون چیه

یه سال قبل ازدواجم خواهرم گفت برو از تو کیفم گوشیمو بیار

منم رفتم از تو کیفش بردارم یه بسته کاندوم دیدم

برش داشتم اومدم تو حال جلو بابام نشونش دادم گفتم رزا نامرد علی (برادر شوهرش) شکلات خارجکی باز برات اورده به من ندادی؟ رزا گفت نه بابا اصلا اتریشه گفتم خالی نبند ایناهاش

اقا نشون دادم مامانمو رزا پریدن رو سرم  منم گفتم چتونه شکلات نخورده ها اصلا خودت بخور

تازه بعد ازدواج فهمیدم اون روز چه گندی زدم

یه خاطره با مزه هم تعریف کنم

علی رفته بود سر کمد باباش یه بسته کاندوم پیدا کرد اومد گفت این چیه؟

اقا هر کار کردیم نداد مام گفتیم بادکنکه براش باد کردیم بازی کنه

فرداش خواهرم اومد خونمون تا درو باز کردم علی پرید جلو خاااااله بادکنک شیشه ای

خواهرم نشست همون دم در به خندیدن وسطشم میگفت خ هههه اهههه ک هههه تو ههههه سرت

سلام

من از همون اول میدونستم یه خبرایی هست خخخخخخخخ

من از بچگیام با این موضوع اشنایی داشتم چون دوستام همه میدونستن چی به چیه و به منم یاد دادن

بعد دخترا رو ......البته تو 10 الی13 سالگی (بلوغ زودرس داشتم)

خدایا منو ببخش من نمیدونستم چی به چیه و گناهه

الان اونا رو که میبینمشون همشون ازم خجالت میکشن

همشون بزرگ شدن و صاحب کمالات و ....

حتی اولا از بکارت هم خبر نداشتم و از جلو .....که بعدا یه دختر برام گفت

حالا از خودم میپرسم ایا من بکارتشونو ازشون نگرفته باشم؟

ولی تو اون زمان خونی ندیدم از هیچ کدوم بیاد

اقا نجفی اون گناها پای من نوشته میشه؟

راستش من خیلی از این کارا میکردم

همشم تقصیر با دوستای بزرگترم بود که بهم یاد دادن

ولی بعدا که فهمیدم بده دیگه انجام ندادم نمیدونستم کارم اینقدر بده

ولی الان در مورد روحیات خانم ها طرض برخورد با خانومها و علایق و سلیقه هاشون تحقیقات زیادی کردم که تو زندگی خودم با مشکلی بر نخورم

وااای سمانه جون خاطرتو که خوندم کلی خندیدم

یاد داداشم افتادم که یه بار تو مهمونی گفت

من اوی بی بی استفاده میکنم اجی اوی لیدی (اون موقع 2 سالش بود) 

من این اطلاعات رو تا سال سوم دانشگاه نمیدونستم.

شاید رکورد همه تون رو زدم.

فکر میکردم رابطه زن و شوهر مثلا شبیه به رابطه خواهر و برادر هست..

و فکر میکردم اگر دو نفر به نیت ازدواج کنار هم باشند خداوند به اراده خودش و بدون هیچ وسیله ای زن رو بچه دار میکنه و برای بچه دار شدن باید دعا کرد..

البته این طور نیست که آدم خنگی باشم .

اتفاقا هوش بالایی دارم و تیزهوشان هم درس میخوندم...

بگذریم.

تا اینکه حدود پنج ماه پیش احادیث در رابطه با زناشویی رو خوندم.

این جا بود که داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم.

وقتی دیدم مثلا بزرگان دین در این باره چه سخنانی کرده اند ماتم برد.

 خیلی برام تعجب برانگیز بود..

تا اینکه باز در اینترنت تحقیق کردم و هر روز به تعجبم اضافه میشد.

خلاصه کم کم متوجه شدم.

ولی باید بگم خیلی خوشحالم که یک همچین چیزهایی هم هست..خخخ

با اینکه خیلی هم آدم گرمی هستم. ولی باید اعتراف کنم که شاید در این زمینه خییلیییی پرت بودم.

دوستام هم همه مذهبی بودند و کسی در این مورد به من اطلاعات نداده بود.

من هم فکر میکردم که اصلا چیزی وجود نداره که بخوام از جایی اطلاعات بگیرم.

در مورد بعضی کلمه ها هم که به گوشم میخورد دنبالش نمیرفتم. چون میدونستم معنای بدی داره لزومی نداره معنیش رو بدونم.