خانواده برتر

چه حرکت خووووبی؛چی از این بهتر بچه دست مامانو باباشو ببوسه... هیچم خجالت نداره یه وقتی میرسه که حسرت میخوری چرا من یه بووس ساده بهشون نکردم...البته ان شاء الله سالیان سال زیر سایشون باشی ولی اتفاقه برا همه میفته... یه وقت که میخای بری بیرون با مامانت یا بابات که دست میدی یا رو دستشونا ببوس یا پیشونیشونا واااای اینقده کییییییییییف میده.... من خاله بابام96سالشه با اینکه پیره ولی من خیییییلی میخامش هر وقت میرم خونشون نزدیک 20تا ماچش میکنم صورتش یه بار که بوسیدم دوباره میام از اول دستاشه میبوسم دوباره از نو .. شروع میکنم خیلی دوسش دارم همیشه هم دعا خیرش پشت سرمه همیشه هروقت میبینمش اسمو میگه ،میگه الهی سبز بخت شی...

شما حالا نمیخواد پای مادر رو ببوسید همین که تو این دنیا قدرشونو بدونید و اذیتشون نکنید همین براشون کافی و هزار بار دعای خیر پشتتون میکنن

گاهی که کنارشون نشستم و مثلا مامانم دستشو میزاره روی دست یا پام  دستشون رو میبوسم
گاهی ازشون میخوام موهامو شونه کنن و بعد دستشونو میبوسم
گاهی که برام کاری میکنن یا زحمتی میکشن  با خنده میگم تورو خدا اجازه بدین دستتون رو ببوسم
گاهی که روبوسی معمولی میکنیم به همون مناسبت عید و اینا دولا میشم دستشون رو میبوسم
گاهی که پای تلویزیون سخنرانی یا مطلبی درمورد احترام به پدر و مادر میبینم میگم منم میخوام ثواب کنم و دستشون رو میبوسم

البته همه اینا با اکراه از طرف مامان و بابا مواجه میشه ولی من کار خودمو به زور و بی هوا میکنم  (شکلک خبیثانه )

اول از وقت گذاشتن شروع کنید.
بیشتر با هم صحبت کنید و با لبخند به چهرشون نگاه کنید(این یکی حیلی جواب میده)
از صدا زدن هم میشه شروع کرد که گفت جانم . چشم باشه مامان جان. هرچی شما بگی. من رو حرف شما حرف نمی‌زنم. هرجور شما صلاح می‌دونید. شما مادر منی و هرچی بگی حق داری. شما امر بفرما.
بعد هم از دراز کشیدن جلوشون. مثلا از شون اجازه بگیرید که جلوشون پاتون دراز کنید یا نه.
ببخشید باباجان که من دراز کشیدم جلوتون.(دیدید بعضیا توی ماشین می‌شینند به منی که غربیه هستم می‌گن ببخشید که پشتم بهتون هست اما نمی‌دونم به پدر ومادرشون هم می‌گن یا نه)
اسمشون در گوشیتون هم مهمه.مادر(همه‌ی زندگیم) و باباجان عزیز و....
در رفتار هم باید خیلی دقت کرد. توی راه رفتن همیشه یک قدم عقب‌تر باشید. بعضی وقتا از خواسته‌هاتون کوتاه بیاید. تو خوردن میوه و غذا حتما بعد از اون‌ها بخورید(بگید مادرم تا شما نیای من غذا نمی‌خورم و...) براشون میوه پوست بگیرید
گاهی وقتا از سرکار بهشون زنگ بزنید و احوالشون بپرسید.
وقتی بهتون تلفن می‌کنند حتما جلو دوستاتون بگید سلام باباجان.و.....

برای بوس کردن دست و پا اول کلامی شروع کنید و بگید که من شمارو دوست دارم. بگید ازشون راضی هستید و آیا شما از من راضی هستید؟؟(هر چند وقت ازشون بپرسید)
وقتی با هم بیرونید و خواهر و برادراتون هم هستند برگردید به همشون بگیرد که من خیلی خوش‌حالم که با شما هستم و دوستتون دارم(خجالت نداره. اون‌ها خانواده ما هستند)
حتما هم اول به صورت مامان و بعد به بابا نگاه کنید و بگید که خیلی دوستتون دارم. برام دعا کنید تا بتونم کمکتون کنم و فرزند صالحی براتون باشم.
حتما هم از روبوسی با پدر شروع کنید. کم کم بابا هم راه می‌افته.
حتما هم هر وقت می‌بیننشون بپرسید که امروز چیکار کردید؟؟ فلان مشکل حل شد؟ فلان جا رفتید؟ خداوند بزرگه و......
بعدشم از گفتن جکلات محبت آمیزی که مخصوصا فرزندان آخر است استفاده کنید. مثلا بگید مامان می‌دونستی بابا تورو دوست داره؟
یا هر چند وقت(زیادیش خیته) مامان و بابارو ببرید کنار هم و دوتاییشون با هم بقل کنید و بگید دوسشون دارید.
گفتن جمله‌ی دوست دارم خیلی مهمه.

و خیلی کارهای دیگه

اما به یاد داشته باشید که مسئولیتون زیاد میشه. نه اینکه اون بنده خداها بهتون چیزی بگن اما چون سنشون میره بالا بیشتر روی شما برای دوران پیری حساب باز می‌کنند.
اینجوری شاید نشه با هرکسی زندگی کرد چون می‌دونید مامان باباتون بهتون چیزی نگفته‌اند اما می‌دونید شما باید در دوران کهنسالی اونارو پیش خودتون نگهدارید.
خوب حالا بعشی از خانم‌های امروز(توی همین وبلاگ ازشون سوال شده بود و بیشترشون این موضوع گفته بودن) حتی حاضر نیستند که خونه مادرشوهر زندگی کنند.چرا؟؟
چون بلد نیستند گذشت کنند. چون بلد نیستند با چیزی که برخلاف میلشون هست زندگی کنند. چون خونه بابا و مامانشون فقط سرویس گرفتن و اصلا نمی‌تونند بعضی جاها کوتاه بیان.
چون خودشون ضعف اخلاقی دارند به احتمال هم در آینده فرزندشون هم چنین رفتاری باهاشون داشته باشه.

محبت به پدر و مادر خیلی کمک می‌کنه تا انسان بره به بهشت مخصوصا مادر.
مادر و مادر و مادر و پدر. حتی اگر کسی مادر نداره می‌تونه به خاله‌اش محبت کنه. اون هم هم راستا است با مادر.

اما مادرهایی که سختی خونه مادرشوهر کشیدن شدن مادران دلسوز الآن. ولی خوب داستان برای الآن متفاوته

بهترین کار رو انجام می دید.احسنت بر شما

یه دوست داشتم تو مدرسه معلممون گفت پای مادرو ببوسین صواب داره

من هم میخوام دستشون را ببوسم ولی با رفتارهاشون اینقدر فاصله بین من و خودشون انداختند که روم نمیشه اینکار را بکنم . خدایا من که نیت اش را دارم.پس تو بپذیر

ببخشید پدر این وسط پشمه دیگه؟

الان تکلیف پدرا چیه؟

شما به پدر مادرت خدمت کنی و براشون دعا کنی بهتر از اینه که پاشونو ببوسی . پابوسی به چه درد می خوره 

من اولا که شروع کردم هی پسم میزد ولی عین کنه میچسبیدم و حالا عادت کرده و تازه خودشم خیلی بهم ابراز علاقه میکنه

دوستان حسابی راهنمایی کردن

بهتر نیست به جای بوسیدن دست و پا ، رفتارتون با مادرتون خوب باشه و کمک حالش باشید ، بهش احترام بذارید ، رفتار خوب از صد تا بوسیدن بهتره ، البته حتما این کارو میکنید دیگه ، ناراحت نشیدااا :-) تازه الان بیماریم که تو کشور زیاد شده پاهاشو نمیخواد ببوسی ، ممکنه میکروب داشته باشه  هههه همون بوسیدن دستها کفایت میکنه.

بسم الله

خب سخته
اگه یهو بری سراغ این کار که خب یه جوریه
اما اگه احترام رو نگه می داری و محبت می کنی، در کل شروعش ممکنه با ممانعت باشه.
مادر من خیلی خیلی سخت راضی شدن. اولا که اصلا نمی ذاشتن و به بوسیدن دست اکتفا می شد، الانا هم که باید یواشکی و به سختی...
اما پدرم هیچوقت بیشتر از دست رو اجازه ندادن.

اما در کل راه های خیلی مهمی برای محبت و احترام هست
اطاعت کردن خصوصا از بابا
جلوشون پا دراز نکردن
پیش پاشون بلند شدن
قبل اونا ننشستن
با خشم به چهره شون نگاه نکردن
بابا که میان خونه با لیوان آب یا شربت به استقبال رفتن
قربون صدقه ی مامان رفتن
و...

اینو چن دقیقه قبله دیدن این پست خوندم،قشنگ بود
.
.
پست استاد پرستویی در اینستاگرام:

دیروز به مادرم زنگ زدم بعد از مرگش تلفن ثابت خانه‌اش را جمع نکردیم ... نمی‌خواهم ارتباطمان قطع شود. هروقت دلم هوایش را می‌کند بهش زنگ می‌زنم... تلفنش بوق می‌زند ... بوق می‌زند ... بوق می‌زند ... وقتی جواب نمی‌دهد با خودم فکر می‌کنم یا برای خرید رفته بیرون یا خانه همسایه است... الان چند سال می‌شود هخروقت دلم هوایش را می‌کند دوباره زندگ می‌زنم. شماره "بیرون" را هم ندارم زنگ بزنم بگویم:" به مادرم بگید بیاد خونه‌اش، دلم براش تنگ شده!" دوست من اگر مادر تو هنوز خانه است و نرفته "بیرون" ... امروز بهش زنگ بزن ...
برو پیشش ... باهاش حرف بزن ... یک عالمه بوسش کن ... صورتتو بچسبون به صورتش ... محکم بغلش کن... بگو که دوستش داری ... وگرنه وقتی بره" بیرون" خیلی باید دنبالش بگردی ...
باور کنید " بیرون" شماره ندارد ...

وقتی غذای مورد علاقه تو داره درست میکنه برو دستشو ببوس و از این راه برو جلو بعدش هم مثلا وقتی تو آسانسور یا موقع دیدن تلویزیون تنها شدین بهش بمو مامانی خیلی وقته دستتو بوس نکردم بعد هم دستشو بکیر بوس کن
در ضمن تو جمع فامیلا این کارو بکنی خیلیییییی ذوق میکنه

خوش به حال همتون که می تونید ابراز محبت کنید 

ههههه
پس با این تفاسیر منم الان بیرونم!

من سر و پیشونی شون رو می بوسم ...

من هم از سه ماه پیش شروع کردم به بوس کردن دست پدر و مادرم
اولش داداشام مسخرم میکردن ولی الان عادی شده و مسخرم نمیکنند
خیلی هم حال میده و مشکل گشاست
دست بوس باشی

منم مثل تو بودم قبلنا از مادر و پدرم متنفر بودم آرزوی مرگشونا میکردم چون فک میکردم اصلا منا درک نمیکنم میدونی چرا؟چون با یکی هم جنس خودم دوست بودم که عاشقش بودم اینقدر دوستش داشتم که حاضر بودم براش جون بدم البته اون فقط یه مار خوش خط و خال بود در عین اینکه خیلی مؤدب و مهربون جلوه میکرد ولی خیلی بد دهن بود به اندازه ای که من اگه روزی فحش هرزه به کسی نمیدادم روزم شب نمیشد منی که از هیچکس تأثیر نمیگرفتم حالا داشتم از یه انسان پست تر از خودم تأثیر میگرفتم خیلی بد شده بودم حالم از خودم بهم میخورد همش ول بودم تو کوچه و خیابون مامانم نفرینم میکرد و ...تا اینکه یه مسافرت مذهبی رفتم و به یکی از اهل بیت متوسل شدم گفتم اگه خیری تو این دوست برا من هست نگش دار اگرم نیست خودت یه جوری دکش کن بره جوری که دیگه نیاد باورتون نمیشه خودش چند روز بعد باهام قهر کرد بدون هیچ دلیلی الان چند سالی هست واقعا به آرامشی رسیدم عالی دوستی ندارم راحت از غم دنیا خیلی مامانمو باباما دوست دارم وقتی اون یارو بام قهر کرد روز مادر همون سال یه هدیه با یه شاخه گل رز خریدم رفتم جلوی پای مامانم زانو زدم و گفتم خیلی دوست دارم به یه ماچ آبدار به دست مامانم کردم خودم داشت گریم میگرفت ببین بدبختی و حقارت من توسط یه دوست بد بود تو ببین مشکلت از کجاست امیدوارم همه بهشتی باشیم

به سادگی. کاری نداره من یا بعد روبوسی دست مامانمو میبوسم یا بعضی موقعیتهای مناسب دیگه خیلی م خوشحال میشه بعضی وقتها یکم تعارف می کنه اما خیلی دوست داره ی جور احساس غرور بهش دست میده البته منم افتخار می کنم به بوسیدن دستاش و خوشحالم که می تونم با همین کار کوچیک خوشحالش کنم

تا می تونی خدمت به پدر و مادر کن خیلی اثر داره بوسیدن کم خرجترین محبت و علاقست دریغ نکن در برار پدر مادر غرور معنی نداره

ما خواستیم پای مادرو ببوسیم 

---

من دوس دارم وقتی که مامانم جوراب نازک پاشه پاهاشو ببوسم وبگم مامان جون دوست دارم

سلام

سلام من هم پای مادر هم پدرمو زیاد میبوسم دستشونم میبوسم اصلا هم خجالت نداره.به نظرم اینقد برام زحمت کشیدن که روزی هزار بارم پاشونو ببوسم جبران نمیشه