خانواده برتر

حتما یه محدودیت بیشتر از حد داشته وگرنه مرض نداره که اینطوری از خانواده بی زار بشه

بقول معروف چیزیکه عوض داره گله نداره.مطمنا باهاش بد رفتار کردن و بهش بی توجه بودن یا بهش اهمیت ندادن که اینجوری میکنه.کاش پدر مادرا اینقد که برای دخترا دلشون قیلی ویلی میره به پسرام اهمیت میدادن موقع پیری این پسره که باید زیر بال پرشونو بگیره وگرنه دختر که دیوار خونه مردمه باید حرف شوورشو گوش گنه و کارای اونو انجام بده.

بنظر منکه این پسر شخصیتش دیگه شکل گرفته کاریش نمیشه کرد

با عرض معذرت فقط میخوام بی حاشیه و رک بگم:
شاید و شاید و شاید یه پدر بی عاطفه و گوسفند صفت
منم یه جورایی این مشکلو دارم ولی نه تا این حد
پدرم با اینکه همیشه پول حلال واسمون آورده ولی کاملا بی عاطفه و احساس هست و وقتی میاد خونه واسه نهار و شام فقط تلوزیون میبینه و میخوابه
تا حال ندیدم یه کادو بخره و بیاره خونه واسه من یا برادرم و یا مامانم(19 سالمه) شاید بگین تو که 19 سالته آخه کادو میخوای چیکار؟بچه نیستی که؟!!ولی بدونین که هفت هشت سال پیش که بچه بودم!!!!!
مکالمه من باهاش فقط در حد سلام هست(حتی خداحافظی هم نمیکنم)شاید اگه سلام دادن مستحب و نشونه احترام نبود،اونو هم نمیگفتم!!!!
از کمبود نیاز عاطفی کارم به خودارضایی بسیار شدید کشیده
پدرم اونقد سرد رفتار میکرد(و الان هم اینطور هست)که الان اگه بخوام چیزی بخرم و پول لازم داشته باشم،مامانمو واسطه قرار میدم و خودم درخواست نمیکنم(با اینکه میدونم اگه 50 تومن بخوام،حداقل 80 تومن میده!!!!با این کارش فک میکنه فک میکنه بهترین پدر دنیاس ولی ......)
بیسواد هم نیست که توجیه بشه
گاهی که آرزوی داشتن خواهر رو میکنم،بلافاصله پشیمون میشم که خدا خوب کاری کرده خواهر نداده!!!!من که پسرم این همه کمبود عاطفی دارم،دختری که اینجور پدری داشته باشه،خودکشی میکنه و یا حداقل از خونه فرار میکنه و تو پارک میخوابه
شاید باورتون نشه ولی با همه غریبه ها و تو مهمونی ها همه رو میخندونه ولی تو خونه خودمون مثل یه گاو میمونه
از همه اونایی که قراره تو آینده پدر بشن خواهش میکنم درس عبرت بشه واسشون
شاید کمی بی انصافی کردم ولی به خودم حق میدم
شما هم دعام کنین

با توجه به اینکه میگید رفتارش با بقیه خوبه و در مسائل دیگه موفقه مطمئنا مشکلی در نوع برخورد والدین و تربیتش وجود داشته. با محبت بیش از حد به یک پسر، با غیر عادی زیر نظر داشتنش یا سعی کردن برای تحت کنترل گرفتنش در امور مختلف خیلی راحت میشه یک پسرو یاغی کرد. البته اختلافات درون خانوادگی هم بی تاثیر نیست. بخصوص اگر طرف به قول شما کینه ای باشه. راهش اینه که مادرش بره پیش یک مشاور و جزئیات رو در مورد نوع و شکل روابطشون و فرهنگ خانوادگیشون و شروع این ماجرا رو تعریف کنه و به صورت تخصصی آموزش ببینه

ممنونم از نظراتتون.. با اینکه عضو اون خانواده نیستم مطمن هستم محدودیت های این چنینی نداشته.. اصلا پدرش ادم مذهبی نیست.. فقط درگیریشون این بوده که مثلا تا دیر وقت بیرون نباشه این پسر با همین هم مشکل داشته.. خب این طبیعیه که بهش اعتراض بشه الانم ساعت یک ونیم شب میاد خونه.. بدون اینکه توضیحی بده.. در ضمن اون ی خواهرم داره اگه برخورد خانواده اش بد بوده چرا دختره اینجوری نشده.. از لحاظ امکانات بی نهایت عادلانه باهاشون رفتار شده و حتی دادن استقلال اصلا سخت گیر نبودن فقط تا ی چهار چوبی.. البته ممکن هست بد برخورد کرده باشن اما به نظرم این رفتار دیگه خیلی زیاده رویه.. ادم با نوکرشم اینجوری نمیکنه.. شمایی که چنین مشکلاتی دارید واقعا حاضر نیستید ی خورده مهربون تر باشید و بخشنده تر.. مادرش میگفت ی روز رفتم التماسش کردم که اگه کاری کردم ببخشه اما انگار نه انگار.. 

وقتی خونواده در مقابل مشکلات (هر چی مهمتر بدتر)یکی از اعضای خونواده خودشونو میزنن به اون راه و طرفو تنها میذارن دیگه برای همیشه باید قید طرف مقابلو بزنن 

آدم یه جاهایی میرسه که واقعا میبره و شاید بهترین راه دوری و دوستی باشه، 

با سلام 

به همه شماهایی که میگید ما اینجوری هستیم ............ واقعا بهتر نیست بتونیم ما پدر و مادرمون صمیمی بشیم ولو اینکه اونها بلد نیستن بی عاطفه یا حتی بدن...؟؟؟ واقعا تو دنیای ادمها چه مکانی امن تر از خانواده ؟؟

من خودمم تو دوران راهنمایی این مشکل رو داشتم اما خودمم از این موضوع رنج میبردم درواقع بیشتر خودم لطمه دیدم اما سعی کردم جو رو عوض کنم و خودم خوب باشم وقتی من خوب شدم رفتار پدر و مادرم تغییر کرد .. در واقع انقدر ذهنیتم نسبت به پدر ومادرم بد بود که زحمتاشون رو خوبیاشون رو نمیدیدم .. واقعا شرایط قابل تحمل تر شد.. اینو بدونید با این رفتارها خانواده تون نمیتونن بهتون اعتماد داشته باشند و اگه بخواین واسه ازدواج اقدام کنید خیلی سخت راضی میشن چون فکر میکنن شما توانایی زن داری رو ندارید اونم به خاطر اینه که خیلی راحت از خانواده اتون دل کندید
واقعا به نظر من ی پسری که خیلی راحت از مادرش و پدرش دل میکنه با ی مشکل هم از زنش دل میبره .. و اینم یادتون باشه که شما وقتی تو زندگیتون پیشرفت میکنید که رضایت مادر پدرتون رو داشته باشید .. و رضایت پدر و مادر رضایت خدا رو به دنبال داره ..... من این اعتقاد خیلی بهم کمک کرد .. ببنید شماهایی که از رفتار پدرت ایراد میگیری خودت در مقابل چیکار کردی .. ؟؟ تا حالا شده خودت مهربون باشی درسته اول باید پدر و مادر اقدام کنن اما اگه هر کسی تو زندگی منتطر باشه اول دیگران اقدام کنن پس کی پیش قدم شه ..محبت کردن شرطی نیست باید بی دریغ باشه تا به دل بنشینه ... واقعا خودتون چند بار از مادرتون با مهربونی تشکر کردید .. چند بار دست انداختید دور گردن پدرتون؟ تا حالا شده وقتی پدر از سر کار میاد با خوش رویی بهش خسته نباشید بگید.. باور کنید ادمیزاد بنده محبته حتی اگه پدرتون بلد نیست شما بهش یاد بدید .. اما وقتی شما قهر کردید پدرتون نمیدونه باهاتون چه جوری رفتار کنه.. وقتی شما اینجوری کنید هیچ فرقی با پدر نامهربونتون ندارید .. و مطمن باشید ی روزی بچه خودتونم ی جوردیگه رفتار شما رو تکرار میکنه .. ما جوونا انقدر از والدینمون ایراد میگیریم معلوم نیست خودمون چه جور پدر و مادری میشیم ... من اگه بتونم به همه شما کمک میکنم تا هر جا که توانم اجازه بده اما به شرط اینکه خودتون بخواید .. الانم قصدم اینه که به این اقا پسر کمک کنم به اغوش خانواده اش برگرده ...