سلام من دختری هستم که تازگی عقد کردم
همسرم از اول رفته بود سراغ کار و الان که 28 سالشه برای خودش استاد کاریه ... من همیشه تشویقش میکردم واسه خودش کار کنه.... اول ها یکم ترس داشت که اگه کار ثابتشو ول کنه شاید نتونه همین پولم در بیاره ولی حدس من درست بود و به خاطر تخصصش تو تعمیر موتور ها مدام ازش میخوان بره جاهای مختلف و براشون تعمیرات رو انجام بده... البته منظورم از موتور یه نوع خاصی از موتور ماشین های سنگین هستش

مشکل من الان اینجاست

تا قبل که یه حقوق ثابت میگرفت میگفتم خب این حقش هستش و پولش حلاله ولی الان که تعمیر میکنه هیچ ملاکی نداره که فاکتور بزنه. مثلا میگفت دیروز یه موتور رو تعمیر کردم نوشتم پونصد تومن ولی اگه یک میلیون هم مینوشتم میدادن ... بعد برام تعریف کرد که دو تا صاحب کار قبلیش چطور الکی دستمزد های دو یا سه میلیونی واسه تعمیرات جزئی میگرفتن و مشتری ها هم که نمیدونن ایراد موتور چیه فک میکردن واقعا کار زیادی انجام شده و اون پول هارو میدادن. پول آدم رو وسوسه میکنه .

واقعا هیچ ملاک اسلامی ای برای نوشتن فاکتور تعمیرات نیست ؟ یعنی الان همون پونصد تومن حلاله؟

میترسم از آینده زندگیم میترسم از پول حروم میترسم . چند بار تا حالا بهش گفتم پول حروم برام یه وقت نیاری ولی خب احساس میکنم اگه زیاد بگم دیگه برنامه های کاریشو بهم نگه یا فکر کنه من قدر دان زحمتش نیستم...

چیکار کنم؟ چجوری رفتار کنم؟ آیا اینجا کسی هست که شوهرش بعد در آوردن پول زیاد تغییر رفتار داده باشه؟

آیا این درسته که هویت مردا تا حدودی به درآمدشون وابسته هست؟ با یه مردی که از حقوق ماهی یک و پونصد یهو میرسه به حقوق هفت میلیون باید چیکار کرد ،  که تغییر رفتار نده ؟ تو این مدت کم رفتارش یکم عوض شده مثلا پنج شنبه جمعه ها میاومد خونه ما میرفتیم گردش ولی الان فقط به فکر کار و مشتریهاشه !!!!

باید درکش کنم؟ نباید نگران باشم ؟ واقعا وجودم پر از ترسه
به جای خوشحالی و شکر خدا نگرانم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
اقتصاد خانواده (۱۱۵ مطلب مشابه)