سلام

من ۲۳ سالمه و حدود یه ماه و نیمه با آقا پسری ۲۹ ساله نامزد کردم. من پدر پولدار و سرشناسی دارم ولی پدرم اخلاق تندی دارد و غرور زیادی دارد و بابت این رفتار او زندگی خانوادگی سردی داشتم.

یک سال بعد پایان دانشگاه بخاطر مشکلات خانوادگی شدیدم دچار افسردگی و گوشه گیری شدم و اعتماد بنفسم به شدت پایین اومد و تنها منتظر کسی بودم که منو نجات بده.

نامزدم طی یک مرحله سخت و طولانی موافقت پدرمو گرفت و البته من هنوز حس میکنم پدرم اونو در حد و اندازه خانوادمون نمیبینه.

جدای این مسئله اصلا نامزدمو دوس ندارم و چون ملاکم اخلاق بود و اون بین همه به خوش اخلاقی و ادب معروفه و این به خودمم اثبات شده انتخابش کردم و امیدوار بودم بهش علاقمند بشم.

ولی از روز اول نامزدی تا الان مریض شدم و حالم بده. به قدری حالم بده که کوچکترین مسائل شخصی زندگیمو نمیتونم انجام بدم. من با مشاوره مشورت کردم و اون بهم گفت تو افسرده ای و نامزدت یه مرد ایده آله و تو داری اونو با خاستگارای زیادی که داشتی مقایسه میکنی.

همینکه میتونی به آرامش برسی و از این خانواده سرد و متشنج خودت جدا شی مطمئن باش بعد ازدواج عاشقش میشی. ولی من به خصوص صبح ها که بیدار میشم حالت جنون بهم دست میده و نمیتونم اونو کنارم تصور کنم نمیتونم به دوستام بگم نامزد کردم.

خواهش میکنم عاجزانه منو راهنمایی کنید 


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)