بسم الله الرحمن الرحیم

اگر خاطرتان باشد بحث در رابطه با ویژگی‌ها و خصوصیات حضرت ولیعصر (ع) بود که ما یکی، دو مورد از خصوصیات ایشان را ذکر کردیم. 1- حیّ بودن و زنده بودن 2- رأفت و عطوفت و رحمت بی‌کران حضرت امام زمان(ع).

سومین ویژگی که در این جلسه مطرح می‌کنیم، یکی از خصوصیات شناخته شده حضرت است. همان چیزی که ما آن را به عنوان امام غایب می‌دانیم.

یعنی غیبت حضرت ولیعصر (ع) که از ویژگی‌های انحصاری حضرت در بین ائمه است. در کتاب مرحوم محدث نوری، کتاب نجم الثاقب که جلسه قبل عرض کردیم، حدود 180 اسم و عنوان برای امام زمان ذکر شده است، یکی از عناوین و القاب حضرت غیب است که در ذیل آیه‌ی شریفه در سوره‌ی بقره که خداوند مؤمنین را وصف می‌کند، می‌فرماید: «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب‏» (بقره/3) ذیل آن از امام صادق (ع) روایت داریم که «الغیب هو الحجة الغائب» (تأویل الآیات/ص34) یکی از مصادیق غیب، نه اینکه منحصراً مقصود از غیب، امام زمان است. یکی از مصادیق غیب که متقین کسانی هستند که ایمان دارند به نوری که حس نمی‌شود، فقط و فقط کافی نیست که دیده شود، امام زمان(ع) است.

در روایتی است که پیغمبر اکرم در جمعی از اصحاب نشسته بودند، روایت معروفی است. فرمودند: من خیلی مشتاق دیدار برادرانم هستم. اصحاب گفتند: ما برادران شما هستیم. پیغمبر فرمودند: شما اصحاب من هستید. برادران من نیستید، کسانی که نسبتشان با پیغمبر خیلی بالاتر است.

در حد برادر بودن کسانی هستند که در آخر الزمان با اینکه امامشان را نمی‌بینند، با اینکه برایشان غایب است، اما به او ایمان دارند. مصداق «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب‏» هستند.

این یکی از ویژگی‌های حضرت است. در صلواتی که معروف به صلوات خواجه نصیر الدین طوسی است، که این بزرگوار نقل کرده است، گاهی مواقع به صورت ختم هم خوانده می‌شود و ویژگی‌های اهل‌بیت و چهارده معصوم در آن ذکر شده است.

در آن صلوات اینطور آمده است. «اللهم و صل على صاحب الدعوة النبویة و الصولة الحیدریة و العصمة [الشهب‏] الفاطمیة و الصلابة [الصلاة] الحسنیة و الاستقامة الحسینیة و العبادة السجادیة و المآثر الباقریة و الآثار الجعفریة و العلوم الکاظمیة و الحجج الرضویة و الشروع المحمدیة و القضایا العلویة و الهیبة العسکریة القائم بالحق‏» (مصباح الکفعمی/ص719) یعنی وقتی ویژگی‌های چهارده معصوم را ذکر می‌کند، دعوت الهی پیغمبر، حمله‌های حیدری، عصمت فاطمی، حلم حسنی، شجاعت حسینی، عبادت امام سجاد، معاصر و یادگارهای امام باقر، آثار امام صادق، علوم امام کاظم، مناظرات و حجج امام رضا(ع)، جود و بخشش امام جواد، و آن پاکی و طهارت امام نقی(ع)، هیبت امام عسگری و غیبت الهی امام زمان از ویژگی‌هایی است که این غیبت از طرف خداوند متعال برای حضرت ولیعصر(ع) تقدیر شده است. که بعد حکمت و اسرار آن را خواهیم گفت.

وجود مقدس ولیعصر(ع) را اگر در همه مراحل زندگی‌اش ببینید، در همه مراحل خفا، پنهان زیستن، ناشناس بودن، در همه مراحلش است. چه در دوران حمل و تولد ایشان، چه در دوران کودکی، چه در دورانی که با پدر بزرگوارشان امام عسگری(ع) بودند، چه در دوران غیبت صغری، چه در دوران غیبت کبری، تمام دوره‌های زندگی این بزرگوار، دوران غیبت و پنهان زیستن است.

در رابطه با تولد حضرت داریم که شب نیمه شعبان سال 255 هجری، امام حسن عسگری (ع) به عمه‌شان حضرت حکیمه گفتند: امشب را بمانید، موعود متولد خواهد شد. حضرت حکیمه عمه بزرگوار امام عسگری (ع) تعجب می‌کند. می‌گوید: آثار حملی در حضرت نرگس نمی‌بینم. امام عسگری فرمود: بله، ولادت او شبیه ولادت حضرت موسی است. که وقتی مادر ایشان حضرت موسی را حامله بود، آثار حمل در ایشان نبود. ولادت مخفی بود.

چون به شدت اخبار تولد منجی که طومار ظلم را در هم می‌پیچد و حکمت الهی را برقرار می‌کند، پیچیده بود. از زمان پیغمبر اکرم خلفای بنی عباس به شدت دنبال می‌کردند. به خصوص در رابطه با این ائمه آخر خیلی مراقبت و کنترل شدید در خانه داشتند.

به خصوص امام عسگری(ع) در سامرا برایشان خیلی سخت بود. لذا طبیعتاً تقدیری بود که ولادت حضرت مخفی باشد. بعد هم که حضرت متولد شد، نمی‌توانستند خیلی ایشان را نشان بدهند. امام عسگری تا حدود 5 سال امام زمان(ع) را به کسی نشان نمی‌داد، مگر خواصی از شیعه که آنها امام بعدی را ببینند و بعداً متحیر نشوند.

بعد هم در حدود سن 5 سالگی امام زمان، سال 260 هجری که امام عسگری به شهادت رسید، آنجا امام زمان(ع) برای خواندن نماز بر پدرشان تشریف بردند. آنجا دیگر ظاهر شدند. دیگر کسانی که ایشان را دیدند، از جمله خلفای بنی عباس دیگر کاملاً متوجه شدند که موعود متولد شده است و به شدت ایشان را دنبال کردند. برای اینکه ایشان را بگیرند و از بین ببرند. از همان‌جا بود که غیبت صغری شروع شد.

بعد از شهادت امام حسن عسگری، دوران امامت امام زمان با غیبت شروع شد. غیبت صغری بود که 69 سال طول کشید. تا سال 329 هجری که در این 69 سال توسط چهار ناقل با مردم ارتباط داشتند که همان نواب اربعه‌ای هستند که الآن در بغداد دفن هستند و از خوبان روزگار و زمان خودشان بودند.

بعد از سال 329 که دوران غیبت کبری شروع شد، دیگر دورانی بود که قرار بود مردم دین و احکام دینشان را از علما و فقها بگیرند. از علمای عالم و عادل و باتقوای دین شناس، که خود اهل‌بیت فرمودند: در زمان غیبت به آنها رجوع کنید. امام زمان(ع) در نامه‌ای که یکی از شیعیان به نام اسحاق بن یعقوب برادر مرحوم محمد بن یعقوب کلینی بودند، یک سؤالی از حضرت درباره‌ی دوران غیبت صغری کرد.

سؤال کرد که در زمان غیبت کبری چه کنیم؟

حضرت فرمودند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه‏» (وسایل‌الشیعه/ج27/ص140) در زمان غیبت شما مهمل و رها نشدید. ما شما را به عالمان و دین‌شناسانی می‌سپاریم که احادیث ما را می‌شناسند و راویان احادیث ما هستند.

در بعضی از روایات دیگر خصوصیات آنها را بیان کردند. «مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوه‏» (وسایل‌الشیعه/ج27/ص131) که مسأله‌ی مرجعیت بر شیعه و به تعبیر دیگری ولایت فقیه از همین‌جا شروع شد. یک چیز ساختگی نیست. چیزی هست که توسط خود اهل‌بیت، توسط خود امام زمان به آن اشاره شده، که در زمان غیبت به آنها رجوع کنید، «فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ» حجت من بر شما همان‌ها هستند. «و أنا حجت الله» خود من حجت خدا هستم.

گر چه امام معصوم الآن نیست که ما خدمت ایشان برسیم و استفاده کنیم، اما عالمان عادل که درصد خطایشان از دیگران کمتر است، به خصوص در مسائل اجتماعی و به تعبیر خود حضرت «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ» حوادثی که برای شیعه روی می‌دهد و به وجود می‌آید، به کارشناسان دین ما مراجعه کنید که با تقوا و عادل هستند.

پس ببینید در همه دوران مراحل زندگی حضرت این مسأله‌ی غیبت بوده است. این تقدیر برای حضرت بوده است. شعری حافظ دارد که من هر زمان می‌بینم، یاد حضرت می‌افتم.

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت *** روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود *** بار بر بست و به گردش نرسیدیم و برفت

گویی راجع به حضرت است که زمانه اصلاً لیاقت نداشت که ایشان را درک بکند و آن زمان دوران اختناق و سختی بود. بعد هم که شرایط برای ظهورشان تا به حال فراهم نشده که هزار و صد و خورده‌ای سال از عمر شریف ایشان می‌گذرد. در هر حال این از ویژگی‌های امام زمان(ع) و تقدیر حضرت به یک معنا بلای بزرگی برای شیعیان و یک امتحان سنگین برای مؤمنین است.

دورانی است که در عین حال که فتنه‌های شدیدی از طرف دسته‌های شیطان برای زمین‌گیر کردن مؤمنین و لغزاندن آنها از دینشان به وجود خواهد آمد، دسترسی هم به امامشان به سادگی امکان پذیر نیست.

می‌بینید اقسام حملاتی که به سمت مؤمنین می‌شود، به چه شکل است. این همان است که فریاد یک مؤمن را به عنوان یک گلایه از دوران غیبت بلند می‌کند،

در دعای افتتاح می‌گوید: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْک‏ غَیْبَةَ نَبِیِّنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا وَ ظُهُورَ الْفِتَنِ عَلَیْنَا» خدایا ما گله می‌کنیم، شکایت داریم، از اینکه پیغمبر ما نیست. از اینکه ولی ما غایب است. دشمنان ما زیاد است و تعداد ما کم است. فتنه‌ها در آخر الزمان شدید است.

این همان غزلی است که حافط در جای دیگر آورده است و از این معارف بسیار استفاده کرده است. کسی می‌گفت: دیوان حافظ و عرفان حافظ، عرفان مهدوی بوده است. کلید فهمش این است. بسیاری از جاها که به آن زیبارویی اشاره کرده است، خداوند متعال نیست. چون اوصاف بشری را برای او نقل کرده است.

زان یار دلنوازم شکری است، با شکایت *** گر نکته‌دان عشقی بشنو تو این حکایت
رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس    *** گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در این شب سیاهم، [دوران غیبت] گم گشت راه مقصود *** از گوشه‌ای برون آی، ای کوکب هدایت

این اشاره‌هایی است که کاملاً می‌شود نشان داد که حافظ به چه کسی دارد می‌گوید و کجا را نشانه گرفته است. بعضی از جاها حافظ اسم برده است، «مهدی دین پناه»، «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور»، آنجا دیگر خیلی صریح می‌گوید.

اهل‌بیت (ع) چون می‌دانستند این بلای سنگین غیبت دورانی هست که شیعیان باید خیلی مراقبت کنند و خودشان را آماده کنند و خیلی مواظب باشند. لذا ائمه غصه می‌خوردند از اینکه بعضی از افراد این مراقبه را ندارند و دچار لغزش می‌شوند، و در عین حال که مردم را از زمان پیغمبر به این طرف آماده می‌کردند، اما باز هم از دوران سختی که برای شیعیانشان خواهد بود غصه می‌خوردند.

صدیق سید عبدی می‌گوید: با چند نفر از شاگردان امام صادق خدمت حضرت رفتیم دیدیم، اقا فرش و زیر انداز را کنار زده و روی زمین نشسته است. مثل کسی که عزای سنگین و مصیبت سنگینی بر او وارد شده، گریبان چاک کرده و گریه می‌کند.

ما متعجب شدیم که چه مصیبتی بر خانه امام صادق (ع) وارد شده است. دیدیم حضرت در بین گریه‌هایش این جمله را تکرار می‌‌کنند. «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی‏» (بحارالانوار/ج51/ص219) آقای من! غیبت تو خواب را از چشم من ربوده و آرامش را از من گرفته است. ما تعجب کردیم که چه شده امام صادق این سخنان را می‌گوید؟ آن زمان هنوز خیلی برای اینها این چیزها روشن نبود.

امام ششم است. می‌گوید: وقتی تمام شد، گفتیم: آقا خبری شده؟ مصیبتی وارد شده است؟ حضرت فرمود: کتاب «جف» که از منابع علوم اهل‌بیت است را می‌دیدم. دوران آخرالزمان و دوران غیبت فرزندمان مهدی، دورانی است که سختی‌هایی بر شیعیان ما خواهد بود و عده‌ای دچار لغزش و ریزش می‌شوند، از این رو ناله‌ی من بلند شد.

برای ما یک مقدار سنگینی دوران غیبت عادی شده است و از این رو حس نمی‌شود. در دسترس نبودن امام را خیلی حس نمی‌کنیم. و الا آنهایی که خوب می‌فهمیدند، خیلی دردشان می‌آمد.

در همین جنوب شهر خودمان، هفتاد سال پیش می‌گفتند: شخصی به نام مشهدی امام قلی ترک که از ترک‌های قفقاز بوده است، سالها در ایران زندگی می‌کرده و کفاشی داشته است.

آدم بسیار متدین و حلال‌خور و اهل مراقبه و رعایت حقوق دیگران بوده و حواسش بسیار جمع بوده است. از عاشقان حضرت ولیعصر (ع) بوده و نجواهایی هم با حضرت داشته است.

یکی از بزرگان این را نقل می‌کرد و می‌گفت: ایشان در یک مرتبه‌ای به حضرت عرض کرد: آقا اگر ظهور شما به این نزدیکی‌ها نیست، دعا کنید من از دنیا بروم. درد فراق شما برای ما بسیار سنگین شده است. من ظرفیت و تحملش را ندارم.

در نیمه‌ی ماه مبارک رمضان سال 1365 هجری قمری، حدود هفتاد و خرده‌ای سال پیش ایشان از دنیا رفت، قبر ایشان در نزدیکی شهر ری جایی معروف به بی‌بی شهربانو است.

می‌گویند: حاج شیخ رجبعلی خیاط هر زمان سر قبر ایشان می‌رفتند، می‌گفتند: من اینجا عنایت امام زمان را می‌بینم. حضرت به این قبر خیلی عنایت دارد. درد فراق داشت. این دسته از افراد کسانی هستند که اگر ظهور را در زمان حیات درک نکنند، جزء رجعتیون خواهند بود که بر می‌گردند. ولی مقصود این است که بلا، بلای سنگینی است که دوران غیبت مقدر شده است.

اینکه عرض کردیم در بین چهارده معصوم تنها حضرت ولیعصر(ع) غیبت داشتند، چون بقیه غیبت به این شکل نداشتند. بله انبیاء سابق، غیبت‌هایی داشتند که از انذار دور می‌شدند، از چشم مردمشان دور می‌شدند.

سَدیر صیرفی از امام صادق(ع) نقل کرد که: مهدی ما غیبتی دارد، که طولانی می‌شود. سَدیر می‌گوید: پرسیدم این غیبت طولانی برای چیست؟ حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى إِلَّا أَنْ یُجْرِیَ فِیهِ سُنَنَ الْأَنْبِیَاء» (بحارالانوار/ج51/ص142) خداوند متعال نخواسته این مطلب را مگر اینکه آن سنت‌ها و خصوصیات انبیاء گذشته در ایشان جمع شود. از جمله این غیبت‌ها است. «إِلَّا أَنْ یُجْرِیَ فِیهِ سُنَنَ الْأَنْبِیَاءِ ع فِی غَیْبَاتِهِم‏» آن غیبت‌هایی که انبیاء داشتند در این وجود مقدس جمع شود. «وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ یَا سَدِیرُ مِنِ اسْتِیفَاءِ مَدَدِ غَیْبَاتِهِمْ» مدت‌های غیبت‌‌های انبیاء همه در ایشان جمع است. مثلاً فرض کنید حضرت یوسف بیست سال غیبت داشته است. پیغمبر دیگر یک سال غیبت داشته است. این یکی از سنت‌های انبیاء گذشته بود که در این وجود مقدس هست.

شما اگر قرآن را نگاه کنید، بعضی از این غیبت‌ها از جمله برای حضرت یوسف ذکر شده است. در سوره‌ی یوسف هست که حضرت یوسف دار فراق و دوری از خانواده شد. برادران حسودش وقتی او را در چاه انداختند، او را به عنوان برده در بازار مصر فروختند و در خانه عزیز مصر دچار آن سختی‌ها و مشکلات شد. به او تهمت زدند. زندانی شد، بعد هم دوران عزیز بودن خودش به عنوان بزرگ مصر شد، این دوران گذشت. درست است که حضرت یعقوب و خانواده‌ی او نمی‌دانستند که حضرت یوسف کجاست، اما یوسف که می‌دانست خانه‌شان کجاست. می‌توانست برگردد. می‌دانست خانه‌شان در کنعان است. در روایت هست هجده روز راه بود. آهسته آهسته می‌رفتند، هجده روز راه بود. خوب برای چه یوسف بیست سال این غیبت را تحمل کرد؟

چون یوسف می‌دانست که اگر قبل از موعد مناسبش برگردد، برادران حسودش او را می‌کشتند. تحملش را ندارند. در این دوران که دوران آمادگی است، ولو یوسف یک سختی‌هایی می‌کشد، ولو تهمت می‌خورد و بلا می‌بیند، اما در این دوران آن برادرها به یک حدی می‌رسند، نیازمند می‌شوند، مضطر می‌شوند، به حالتی می‌رسند که وقتی یوسف خودش را به آنها معرفی می‌کند، کاملاً او را می‌پذیرند و از او عذرخواهی هم می‌کنند.

بعضی‌ها غیبت‌هایشان به این صورت است. یعنی گاهی مواقع به عنوان آخرین چاره است. در قومشان هدایت کردند، راهنمایی کردند، گفتند، عمل کردند، سختی کشیدند، خون دل خوردند، وقتی می‌بینید که وجدان یک عده هنوز خوابیده، هوا و هوس‌ها آنچنان بر آنها حاکم است، طمع‌ها انچنان بر آنها حاکم است که حرف حق را گوش نمی‌دهند، چند مدتی اینها را وا بگذارند و دور می‌شوند. تا یک سختی‌هایی ببینند. تا در اثر نبود خدا، خلأهایی را حس کنند، مضطر شوند، دست نیازی را دراز کنند، آنوقت وقتی او آمد، دیگر کاملا بپذیرند.

آقای شریعتی: ولی فکر نمی‌کنم انبیاء اینقدر منتظر دلسوخته مثل دوران ما برای حضرت ولی عصر داشتند.

حاج آقای عالی: کاری که حضرت می‌خواهد بکند، کار سنگینی است. کار فقط کار منطقه‌ای نیست. یک کار بسیار بزرگی است. از این جهت آن انتظار نباید فقط در گوشه‌ای رخ بدهد و یک انتظار جهانی باشد. یعنی شاخص‌هایی که برای آمدن حضرت ولیعصر (ع) است، متناسب با کار خودش است. کار انبیای سابق در این حد نبود. روی این جهت است که غیبت حضرت هم یک غیبت خاصی است که یک آمادگی کلی باید به وجود بیاید. در عین حال که می‌فرمایید: ممکن است در یک گوشه‌ای اتفاقات خوبی افتاده باشد.

مرحوم شیخ صدوق، کتابی دارند که من توصیه می‌کنم این کتاب را بخوانند. این کتاب که نامش «کمال الدین و تمام النعمه» است، از منابع مباحث مهدویت است. ایشان در مقدمه‌ی این کتاب می‌گوید: من حضرت ولیعص ر(ع) را خواب دیدم. می‌گوید: در رویای صادقه ای حضرت را دیدم. حضرت به من فرمود: کتابی راجع به من بنویس. گفتم: آقا راجع به شما کتاب زیاد نوشته شده است. حضرت فرمود: نه! به این شکل بنویس که در آن کتاب، از غیبت‌های انبیای گذشته در آنجا ذکر کنی. که این غییبت من یک چیز غیر مترقبه‌ای که هیچ سابقه‌ای نداشته باشد، نیست. اولیاء و انبیاء گذشته هم دوران‌هایی بودند که دور از انذار بودند.

مرحوم شیخ صدوق می‌گوید: من بعد از آن، این کتاب را به دستور حضرت نوشتم. لذا این کتاب از جمله کتاب‌های با برکتی است که الآن جز منابع مهدویت است. غیبت‌های انبیاء مثل حضرت ابراهیم، حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت یوسف، حضرت یونس، حضرت ادریس، حضرت الیاس و بسیاری دیگر را در این کتاب ذکر کرده است.

یازده امام ما، قبل از امام زمان(ع) غیبت به این معنا نداشتند. یعنی شخصشان در بین مردم بوده است. مردم می‌شناختند و ایشان را می‌دیدند. یک نوع غیبت دیگر هست که همه ائمه ما داشتند و آن اینکه شخصشان غایب نبوده است، اما شخصیت‌شان از معرفت‌ها غایب بوده است. یعنی شخصیت‌شان ناشناخته بوده است. شخصیت‌شان را نمی‌شناختند و قدر نمی‌دانستند.

در دعای ندبه شما سرگذشت جفاها را می‌بینید. «لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِیعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وُلْدِهِ إِلَّا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَایَةِ الْحَق‏ِّ فِیهِمْ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ» (بحارالانوار/ج99/ص106) این داستان جفا به اهل‌بیت، بعد از پیغمبر اکرم است. که گویی بسیاری از امت بر جفای به فرزندان پیغمبر جمع شده بودند و آن بلاهایی را که بر سرشان آوردند. این چقدر قدر ناشناسی و بی معرفتی است که وقتی معدن علم خدا، امیرالمؤمنین می‌گوید: هر چه می‌خواهید از من سؤال کنید. من از آسمان‌ها بیش از زمین خبر دارم. کسی بلند شد گفت: تعداد موهایی که روی صورت من است، چقدر است؟ این بی‌معرفتی است. اینکه امیرالمؤمنین(ع) 25 سال در نخلستان برود و درخت بزرگ کند، این خسارت و بی‌معرفتی مردان آن زمان است. چرا علی(ع) باید درخت رشد بدهد. امیرالمؤمنین باید انسان رشد بدهد.

بعضی از بزرگان ما از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی، این عارف کم‌نظیر نقل می‌کنند که اگر کسی دو سال شاگردی ایشان را می‌کرد، به مقاماتی می‌رسید. در مسائل معنوی به مقاماتی می‌رسید. دو سال شاگردی آقای قاضی اینچنین است. آقای قاضی خاک پای امیرالمؤمنین است. آنوقت اگر کسی شاگردی امیرالمؤمنین را می‌کرد، به کجا می‌رسید؟ این چقدر خسارت است که 25 سال باید برود بیل بزند. چاه حفر کند و درخت رشد بدهد. این از خسارت‌ها است.

وقتی سر اباعبدالله و یارانش منزل به منزل می‌رود و خاندان او به اسارت می‌رود، دیگر شما ببینید عمق فاجعه چقدر است. هر کدام از ائمه همینطور بودند. وقتی امام سجاد نمی‌تواند حرف بزند، باید در غالب دعاهایش معارف را بگوید. وقتی حد امام باقر و امام صادق که خیلی معروف است شاگردان زیادی داشتند، اما همان شاگردان فقط در خانه امام صادق نمی‌آمدند، جاهای دیگر هم می‌رفتند. یعنی اینطور نبود که فقط اینجا زانو بزنند. جاهای دیگر هم می‌رفتند و به نظر خودشان از جای دیگر کسب معرفت می‌کردند. این کمال بی‌معرفتی است، وقتی مخزن علم خدا اینجاست، بروند از جای دیگری استفاده کنند.

این غیبت‌ها به این شکل بوده است. به تعبیری یک نوع کفران نعمتی نسبت به یازده امام صورت گرفته است. کفران بزرگترین نعمت خدا در این عالم، که با وجود امام هست که نعمت‌های دیگر، نعمت هستند. آنها «اولیاء النعم» هستند. آنها کسانی هستند که اگر این نعمت ما را به قرب خدا می‌رساند به واسطه‌ی آنهاست. حالا اگر خود آنها کفران نعمت شوند، این بزرگترین کفران نعمت در این عالم است و عذاب دارد.

آقای شریعتی: باز یک پلی به مباحث یاد مرگ بزنیم، که در آنجا در بحث رجعت در بعد از عصر ظهور، شما اشاره کردید که شأن ائمه در زمان خودشان، آنطور که باید و شاید شناخته نشد، در آن زمان در واقع به نوعی ظهور آنها هم هست.

حاج آقای عالی: یکی از فلسفه‌های رجعت این است که آن بزرگواران برمی‌گردند که شأنشان در همین دنیا شناخته شود. در این غیبت وقتی این کفران نعمت برای یازده امام صورت گرفت، خدا خودش در قرآن یک سنت، یک فرمول، یک قانون داده است. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ» (ابراهیم/7) کفران نعمت عذاب دارد، آن هم اگر بالاترین نعمت خدا کفران شود، یعنی یازده امام، آنوقت در دوازدهمی که دیگر بقیة الله و آخرین ذخیره‌ی خداست، شخصش هم غایب می‌شود. ناشناخته می‌شود. در جلسات گذشته عرض کردم که غیبت امام زمان یک نوع غضب خداست. جواب کفران نعمت است. امام باقر(ع) فرمود: «إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ» (کافی/ج1/ص343) وقتی خدا غضب کند، ما اهل‌بیت را دور می‌کنیم.

پس در غیبت شخص امام زمان، این محصول آن بی‌حرمتی‌ها و کفران نعمت‌ها به شخصیت آن یازده امام قبلی بوده و طبق سنت الهی پیش رفته است. بنابراین مسأله‌ی غیبت حضرت یک چیز علی القاعده‌ای است و طبق قوانین سنت و آفرینش و قوانین الهی است.

در روایتی هست که غیبت حضرت یک سری دارد که تا زمانی که خودش نیاید، روشن نمی‌شود. حالا با قطع نظر از او اگر ما غیبت را تحلیل کنیم، می‌بینیم محصول کفران نعمت است. کفران نعمت عذاب دارد، این هم عذابش است. کما اینکه ظهور حضرت هم طبق قاعده است. طبق سنت‌های الهی است و یک چیز معجزه‌و‌ار نیست. ظهور حضرت باید در شرایطی اتفاق بیافتد و آن کفران از بین برود. آن بی‌معرفتی‌ها از بین برود. به تعبیر شهید مطهری ظهور یک انقلاب است و یک انفجار نیست. که شما ظلم‌ها را زیاد کن تا انفجار شود. شما آمادگی او را پیدا کن. شما سنخیت با او پیدا کن.

آقای شریعتی: خیلی ممنون از شما و توجه بینندگان خوبمان. من یک سؤالی بپرسم. غیبت برای خود حضرت سخت نیست؟

حاج آقای عالی: خود این غیبت برای حضرت بلایی سنگین است. حضرت دستش بسته است و ظلم‌ها را می‌بیند و خبر دارد. کس که همه توان‌ها را دارد. همه ویژگی‌ها را دارد، اما در عین حال به خاطر اینکه مردم هنوز آمادگی‌اش را ندارند، دستش بسته است و نمی‌تواند با ظلم‌ها مقابله کند. برای او خیلی سخت است. آن دل رئوف وقتی مظلومیت‌ها را می‌بیند، چقدر غصه می‌خورد.        

در دعای ندبه است که «عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ الْبَلْوَى‏» بلاها سر شما ریخته است. و این خیلی سخت است. اگر یک دل سوخته این را فکر کند، خیلی خوب است.

آقای شریعتی: حاج آقای عالی دو کتاب خوب هم معرفی کردند، یکی «کمال الدین و تمام النعمه» شیخ صدوق، و دیگری هم کتاب «نجم الثاقب» مرحوم محدث نوری که ان شاءالله دوستان هم در سایت قرار خواهند داد و شما می توانید از این کتاب‌ها استفاده کنید. صفحه 72 مصحف شریف قرار روزانه امروز ماست. آیات 174 تا 180 سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود. ایام ولادت حضرت زهرا را پشت سر گذاشتیبم. چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند مادر گرامی حضرت امام زمان، نرجس خاتون(علیها السلام) هدیه کنیم. باز می‌گردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

«فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ  وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ(174) إِنَّمَا ذَالِکُمُ الشَّیْطَانُ یخَُوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تخََافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ(175) وَ لَا یحَْزُنکَ الَّذِینَ یُسَرِعُونَ فىِ الْکُفْرِ  إِنَّهُمْ لَن یَضرُُّواْ اللَّهَ شَیًْا  یُرِیدُ اللَّهُ أَلَّا یجَْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فىِ الاَْخِرَةِ  وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(176) إِنَّ الَّذِینَ اشْترََوُاْ الْکُفْرَ بِالْایمَانِ لَن یَضُرُّواْ اللَّهَ شَیًْا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ(177) وَ لَا یحَْسَبنَ‏َّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ  إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا  وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ(178) مَّا کاَنَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلىَ‏ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتىَ‏ یَمِیزَ الخَْبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ  وَ مَا کاَنَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلىَ الْغَیْبِ وَ لَاکِنَّ اللَّهَ یجَْتَبىِ مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاءُ  فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ  وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ(179) وَ لَا یحَْسَبنَ‏َّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیرًْا لَّهُم  بَلْ هُوَ شرٌَّ لَّهُمْ  سَیُطَوَّقُونَ مَا بخَِلُواْ بِهِ یَوْمَ الْقِیَمَةِ  وَ لِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  وَ اللَّهُ بمَِا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ(180)»

ترجمه آیات:

«پس از جنگ بازگشتند، در حالى که نعمت و فضل خدا را به همراه داشتند و هیچ آسیبى به آنها نرسیده بود. اینان به راه خشنودى خدا رفتند و خدا را بخشایشى عظیم است. (174) آن شیطان است که در دل دوستان خود بیم مى‏افکند. اگر ایمان آورده‏اید از آنها مترسید، از من بترسید. (175) آنان که به کفر مى‏شتابند تو را غمگین نسازند. اینان هیچ زیانى به خدا نمى‏رسانند. خدا مى‏خواهد آنها را در آخرت بى‏بهره گرداند، و برایشان عذابى است بزرگ. (176) هر آینه آنان که ایمان دادند و کفر خریدند، هیچ زیانى به خدا نمى‏رسانند و برایشان عذابى دردناک است. (177) کافران مپندارند که در مهلتى که به آنها مى‏دهیم خیر آنهاست. به آنها مهلت مى‏دهیم تا بیشتر به گناهانشان بیفزایند، و براى آنهاست عذابى خوارکننده. (178) خدا بر آن نیست که شما مؤمنان را بدین حال که اکنون هستید رها کند. مى‏آزماید تا ناپاک را از پاک جدا سازد. و خدا بر آن نیست که شما را از غیب بیاگاهاند، ولى برخى از پیامبرانش را که خود بخواهد برمى‏گزیند. پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید. و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگارى کنید، اجرى عظیم یابید. (179) آنان که در نعمتى که خدا به آنها عطا کرده است بخل مى‏ورزند، مپندارند که در بخل ورزیدن برایشان خیر است. نه، شر است. در روز قیامت آنچه را که در بخشیدنش بخل مى‏ورزیدند چون طوقى به گردنشان خواهند آویخت. و از آن خداست میراث آسمانها و زمین و او به هر کارى که مى‏کنید آگاه است. (180)»

آقای شریعتی: انشاءالله زندگی همه‌ ما منور به نور قرآن باشد و یاد امام عصر(عج). فرصت خوبی دست داد در ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا و آن هم افتتاح کتابخانه مجازی ما بود، خیلی الحمدلله استقبال شد. دوست داران کتاب و کتابخوانی فرصت را از دست ندهند. کتاب «احتضار و عالم قبر» از مجموعه سرنوشت انسان که حاج آقای عالی زحمت کشیدند و آن را به رشته‌ی تألیف درآوردند. می‌توانید از کتابخانه مجازی ما استفاده کنید.

حاج آقای عالی: آیه‌ی 179 سوره‌ی مبارکه آل‌عمران «مَّا کاَنَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلىَ‏ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتىَ‏ یَمِیزَ الخَْبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» خداوند متعال می‌فرماید: مؤمنین فکر می‌کنند، ما آنها را با همان وضعیتی که دارند، در دنیا رها می‌کنیم. وضعیتی که مؤمن دارد، این است که آن مدعی از آن مؤمن واقعی جدا نشده است. باید محک بخورید. باید امتحان شوید. خدا می‌فرماید: من اینجا امتحان می‌کنم. امتحان خدا در دنیا نه برای استعلام فهم خداست. امتحان‌های خدا تربیت خداست. پرورش استعداد و رشد است. برای بعضی که استعداد رشد دارند، بعضی هم که خودشان را خدای نکرده جا زدند و به هر حال جزء مؤمنین واقعی نیستند، اینها باید صفشان جدا شود. «حَتىَ‏ یَمِیزَ الخَْبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» یکی از علل غیبت امام زمان(ع) همین است که در این دوران کاملاً مردم محک بخورند. مؤمنین واقعی بمانند، تا وقتی حضرت آمد دیگر مثل دوران زمان امیرالمؤمنین یا امام حسن، پشت حضرت را خالی نکنند. خالص‌ها بمانند. انشاءالله همه دوستان جزء همان خالص‌ها باشند.

من گفتم که غیبت امام زمان(ع) طبق سنت‌های خدا بوده است. وقتی کفران نعمت راجع به یازده امام صورت می‌گیرد، راجع به دوازدهمی خدا می‌فرماید: «إِنَّ عَذابی‏ لَشَدید» غیبت شخص حضرت رخ می‌دهد. ظهور حضرت هم طبق قاعده و سنت‌های خداست. اگر مردم خودشان را عوض کنند، خداوند متعال می‌فرماید: «وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُد» (انفال/19) اگر شما برگردید، ما هم برمی‌گردیم. ما هم شرایط را عوض می‌کنیم.

نکته‌ای که می‌خواهم بگویم، این است. حالا که می‌فهمیم ظهور طبق قواعد و قوانین است، دنبال قواعد و قوانین ظهور برویم. برویم کاری کنیم آن سنت‌های خدا که زمینه‌ساز ظهور حضرت است تحقق پیدا کند. آن قواعد و شرایط ظهور که بستر آمدن امام زمان را می‌سازد، آمادگی ما، عدالت‌خواهی ما، معنویت‌خواهی ما، ولایت پذیری ما است.

صرف اینکه ما دنبال علائم برویم، این خیلی کار مناسبی نیست. بعضی‌ها هستند که خیلی افراطی دنبال یک سری نشانه‌ها و علائم می‌روند، گاهی مواقع خیلی ناشیانه افراط هم می‌کنند. به عنوان مثال فرض کنید که یَمانی فلان کس است. سید خراسانی فلان کس است، شعیب بن صالح، فلان کس هست. سفیانی در شخصیت‌های منفی فلان کس است.

باور می‌کنید بعضی از سایت‌هایی که در خدمت نظام استکباری است، چندین سال تبلیغ می‌‌کردند، بن لادن همان یمانی است که می‌آید و به عنوان یکی از پرچم‌های هدایت قبل از منجی می‌آید. بعضی‌ها از دور خودشان را به سپاه بن لادن می‌رساندند که جزء سپاهش باشند. این تطبیق‌های قطعی علائم خیلی مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد.

یا گاهی مواقع برخی از پیشگویی‌ها، مثلاً فرض کنید اشعاری که شاه نعمت الله ولی گفته است. یا نوستراداموس پیشگویی کرده است. چرا ما دنبال چنین چیزهای متشابه و مشتبه برویم که بازار دکان‌داری را، بازار سوء استفاده و زمین خوردن و خطرات را برای مؤمنین باز کند.

نمی‌خواهم بگویم که علایم و نشانه‌ها را نبینیم. نه! اما اولویت بیشتر این هست که اولاً آن روایاتی که علائم را بیان کرده، احتیاج به سند شناسی دارد، احتیاج به یک فرد متخصص دارد که این را بفهمد و بیان کند. ثانیاً بر این حادثه و آن حادثه تطبیق قطعی ندهیم. بعضی می‌گفتند: یازده سپتامبر یک زمینه است. دنبال شرایی باشیم که زمینه ساز ظهور حضرت است.

آقای شریعتی: من این بشارت را هم بدهم که در ادامه مباحث ان شاءالله حاج آقای عالی به وظایف منتظران در عصر غیبت هم اشاره خواهند کرد. حاج آقا دعا بفرمایید.

حاج آقای عالی: دعای ما همین است که ان شاءالله ما بتوانیم این توفیق را داشته باشیم که به اندازه‌ی خودمان زمینه‌ساز ظهور حضرت باشیم. ولو می‌دانیم بیشترین زمینه‌سازی و بستری سازی به دعای خود حضرت است و با کارهای خود حضرت است. ولی آن مقداری که وظیفه‌ی ما است به عنوان آمادگی‌ها، خدا را قسم می‌دهیم به حق اهل‌بیت توفیق این آمادگی را به همه ما عنایت بفرما.

آقای شریعتی:
بیرون شو ای همایون، از پشت پرده‌ی غیب *** تا درسگاه مستی، شوریده‌تر بخوانم.
والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.

" مباحث یادی از امام زمان عج الله - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مباحث یادی از امام زمان (عج) (۴۶ مطلب مشابه)