خانواده برتر

به مرد: سلام هم شهری

به سوال کننده: سخت نگیر در رابطه با مادر شوهر سعی کن واقعا دوسش داشته باشی و محبتت از ته دل باشه اگرم هر کدومشون حرفی زدن اول به این فکر کن اگه مادر خواهر خودم اینو با همین لحن میگفت چه حسی داشتم؟ بعد اگه دیدی بازمناراحت میشدی به خود طرف بگو شوهرتو ننداز وسط من با این روش الان خیلی با فامیل شوهرم گلو بلبلم

جهیزیت اره همونو ببر همه قبلیرو میبرن

در مورد رابطه بزار اون پیشنهاد بده دفعه اول دومو خجالت بازی درار دفه سوم به بعد دیگه خودت باش

تهشم این یکی رو با قبلی اصلا مقایسه نکن

ایشالا خوشبخت بشی

خیلی از مسایل که مطرح کردی خودت باید حل کنی. به عبارتی شلغم که نمیخوای بچینی میخوای همسفر زندگیتو انتخاب کنی. پس با استفاده از تحارب گذشته و  علایقت انتخاب ش کنو خب اگر میگی گذشته براش مهم نیس بهتره شما هم فراموشش کنی و زیاد حساس نشی موارد عکس هم ببر جای قایمش کن که توی دسترس ایشون نباشه به همین سادگی

درباره مسایل جنسی بعد از ازدواج هم بازم برمیگرده به زرنگی و شناخت خودتون از طرف. ایکاش ازش میپرسدی اون واس چی جدا شده ار همسر قبلی ش اینا میتونه کمک کنه در شناخت اخلاقی روانی و طبعشون

دیگه چی مونده .... اها جهیزیه والله من که از خدامه زنم ثروتمند باشه و مال مفتکی بیاره برام ولی شوهرتو نمیدونم . اصن بردار ببر کی به کیه....نهایت ناراحتش کرد بردار بفروش بزار توی حساب بلند مدت تا اتیه خوبی بشه .. مخصوصا توی ایران که مرغ گرون بشه همچی یهو و قبل از اینکه صبح بشه میره فضای ماواری جو

اخریش که مربوط به ظاهر طرفه که گفتی مهم نیس.

ممنون از نظرات همه یتان

به مهناز ، ترمه ، گندمی

دلم میخواست بیشتر زمان بدم و الان ازدواج می کردم ولی خواستگار که تو خیابون نریخته - حالا دیگه الان پیش آمده نمی تونم بگم برو یک سال دیگه بیا . یکی از بزرگترین استرس هامم همین زود بودنشه

به شیلا

من خیلی کم رو هستم . روم نمیشه این سوال ها رو بپرسم. اصلا بلد نیستم چطوری و کی حرفش رو وسط بکشم . تا حالا نه اون نه من هیچکدام در مورد مسایل جنسی کوچکترین حرفی نزدیم.

به رجب ایودیک

هیچ خوشی از زندگی قبلیم ندارم حتی یک خاطره خوش که بخوام تعریف کنم اینو جدی میگم

در مورد عکی اون موقع موهام خیلی بلند تو تا پایین کمرم الان خیلی کوتاه هست تا گردنم برای همین نمیشه دوباره یک عکس مثل اون بگیرم

به عاطفه

خصوصیات خوبشون

مذهبی هستند و واجباتشان را انجام می دهند. از خانواده محترمی هستند که خانواده من قبولشون دارند - چشم پاک و ساده هستند و اهل دوست دختر داشتن نیستند (تا جایی که من اطلاع دارم) - خانواده هامون اصلیتشان از یک محله هستند( با وجود محاجرت هر دو خانواده به شهر های مختلفی) فامیل هایمان همدیگر را میشناسند. - از گذشته خانواده ی من که یک سری داستان تلخ توش داره کاملا با خبر هستند و هیچ توضیحی نمی خواد بهشون داد - با مطلقه بودن من مشکلی ندارند - خانه دارند - قبلا رابطه جنسی نداشته - فقط یک سال از من بزرگتره - به خانواده ی من اعتماد کامل دارند در حدی که حتی تحقیق هم نمی کنند - زن برادرشان ( جاری من) نیز مطلقه هستند بنابر این تو سری خوردن توسط جاری ندارم - با درس خواندن من حتی تا دکتری مشکلی ندارند - فرهنگ خانواده هایمان به هم نزدیکه نه کاملا ولی نزدیکه.

به امین

شوهر قبلی من فوق لیسانس هوا فضا از یک دانشگاه دولتی معروف داشت ولی آدم نبود .

به سعید 7

دلیل جداییش با همسر قبلیش تا جایی که توضی دادن به خاطر مسایل مذهبی و مالی بوده

به سامان متاهل

دوست دارم دندان هایش را درست کند ولی از بس گرون در میاد و می دونم که الان موقعیتش را نداره که همجین خرجی کنه میگم وقتی الان نمیتونه الکی دلش را نشکنم بعد از ازدواج هروقت دستش باز شد ازش درخواست کنم که این کار را بکند

عوامل جداشدنم از شوهر قبلیم که پرسیدید

ایشون اصلا در دایره ی آدمیت نبود نه دین داشت، نه معرفت داشت  - نه حیا داشت - نه پول داشت - نه خانواده کلا هیچ کدوم را نداشت

زن صیغه می کرد (قبل از ازدواج با من دو سال زن داشته و بچه هم سقط کردند و به ما چیزی نگفتند و ارتباطشان هم اصلا قطع نشده بود) - واجباتش را انجام نمی داد  به درخواست خانواده ی ما برای ازدواج حاضر شد نماز بخونه و بعد از چندین سال روزه گرفت- دست به زن داشت - بد دهن بود طوری که به مامان خودش می گفت جنده خانوم تو خفه شو . شما خودت بقیه اش رو حساب کن - فقیر بود و خرج عروسی رو ما دادیم خانه هم ما گرفتیم- پدرش فوت شده بود و نه دایی داشت نه عمو کلا بزرگتر نداشت - پدر و مادرش هردو قبلا طلاق گرفته بودند و این ازدواج دومشون بوده - مشکل جنسی داشت و با این که جند تا زن داشت تا روزی پنج بار هم رابطه می خواست اونم همه جورش را و اهل پورن دیدن بود - از صبح تا شب قلیون می کشید - خودش از شراب خواری هاش تعریف می کرد به نظافت خودش نمی رسید دیگه خسته شدم از بس نوشتم خدا شاهد هیچ کدوم رو دروغ نگفتم به نظر شما تو دایره ی آدمیت بود؟

در نتیجه خانواده ی من و اطرافیان به این نتیجه رسیدن که با هرکس دیگه ای که ازدواج کنم اگه معتاد نباشه دیگه از این بدتر که نمیتونه باشه

به نرگس 312

آنقدر استرس دارم که سه شبه نخوابیدم و همش گریه می کنم و به خدا میگم یعنی میشه منم خوشبخت بشم

به آرامش

ممنون از معرفی کتابتان سعی می کنم پیداش کنم بگیرم بخونم

به بوی یاس

امیدوارم یه روزی برسه که دیگه اصلا یادم نیاد همچین اتفاقی تو زندگیم افتاده بوده

به .....

زنش مطلقه نبوده زن داداشش مطلقه است که میشه جاری من زن خودش دختر بوده جدا شده