دو تا نفخ صور توسط حضرت اسرافیل دمیده می شود که نفخ اول نفخ مرگ است . یا این نفس رحمانی تمام کسانی که در این عالم هستند و همه ی موجودات اعم از ملائکه و جن می میرند .
اولین حادثه ای که بعد از نفخ صور اتفاق می افتد همان هراس و ترسی است که در موجودات ایجاد می شود . جز ده گروه که از فزع و ترس قیامت در امان هستند ولی بقیه با وحشتی می میرند البته کسانی هم که از فزع قیامت در امان هستند هم می میرند .

حادثه ی بعدی بعد از نفخ اول این است که نظام کائنات و عالم ماده بهم می خورد . وقتی کرات و سیارات از مدار خارج می شوند ، برخوردهای شدیدی بین آنها رخ می دهد و بر کل عالم لرزه ای می افتد . هنگامی که خورشید تاریک می شود ، ستاره ها می ریزند یعنی اجرام آسمانی از بین می روند . زمین بشدت کوبیده می شود بصورتی که کوههای از جا در می آیند و به حرکت در می آیند و در اثر کوبیده شدن کوهها مثل پنبه حلاجی شده می شوند . به این شکل نظام دنیا برچیده می شود .

در صیحه ی آسمانی همه انسانها می میرند و به برزخ می روند . بعد نفخ صور اول شروع می شود . در این نفخ همه ی موجودات عالم می میرند . منظور از مُردن جن و ملائک چیست ؟ آیا آنها معدوم می شوند ؟ به تعبیر علامه طباطبایی حقیقت مطلب خیلی برای ما روشن نیست . چیزی که از قرآن و روایات برمی آید این است که در نفخ اول که همه می میرند یعنی وجه ی ظاهری موجودات که وجه استقلال و بی ربط بودن با خداست فانی می شود .
تمام موجوداتی که اطراف ما هستند ، با اینکه همه مخلوق خدا هستند و با خدا ارتباط دارند و هستی و کمالاتی که دارند را از خدا می گیرند ، وجود و خاصیت هایی دارند . آتش وجودی دارد و خاصیت آن سوزاندن است . غذا وجودی دارد و خاصیت آن سیرکنندگی است . ما می بینیم که آب رفع عطش می کند و دوا است که شفا می دهد ولی در واقع این طور نیست .
ما می بینیم که دیوار یک تکیه گاه است و این دیورا پشت ما را گرفته است که به آن تکیه می دهیم یعنی تمام موجودات این طور نشان می دهند که مستقل هستند و متکی به خودشان هستند . حقیقت این است که تمام عالم فقر محض است و از خودش چیزی ندارد ، لا حول ولاقوة الا بالله .

هیچ چیز کمال و زیبایی و اثر و وجودش برای خودش نیست اما اینها ظهور ندارد و چیزی که الان در موجودات ظهور دارد . قرآن می فرماید : شما فقیر هستید و چیزی از خودتان ندارید . خدا صمد است .
مرحوم میرداماد استاد مرحوم ملاصدرا نقل می کند که در جمعه ای نشسته بودم و ذکر یا غنی ( ای بی نیاز ) و یا مغنی ( ای بی نیاز کننده ) می گفتم . یک مرتبه دیدم تمام عالم وجود می گویند یا غنی و یا مغنی . این برای فردی که صاحب چشم بود لحظه ای نمود پیدا کرد .
پس در نفخ اول وجه ظاهری از بین می رود . در نفخ دوم چهره ی دیگر موجودات نمود پیدا می کند . نفخ دوم احیا موجودات بصورت چهره ی واقعی شان است . چیزی که الان ظهور ندارد ظهور پیدا می کند. پس نفخ دوم همان حیات اول نیست و باطن موجودات است .
زمین و آسمان جور دیگری می شود و خدا نما بودن همه موجودات نشان داده می شود . بعد شما می بینید که زمین و آسمان و درخت و ... همه ذکر می گویند . الان شما ذکر موجودات را نمی شنوید ولی در آن موقع که باطن موجودات ظاهر بشود شما می بینید که همه خدانما هستند و ذکر می گویند .
البته الان هم این طور هستند ولی چشم می خواهد که بتواند اینها را ببیند . آیت الله کاشی که استاد آیت الله بروجردی و آیت الله قوچانی بود . یکی از طلبه هایی که در محضر آیت الله کاشی بود گفت که شبی از کنار اتاق استادم رد شدم و یک لحظه متوجه شدم که ایشان در سجده ذکر می گوید و یک مرتبه دیدم که تمام عالم ذکر می گوید . چون اولین بار بود که گوشم این را شنیده بود وحشتی به من دست داد ولی لذتی هم به من دست داد . فردا صبح به آیت الله کاشی گفتم که من شنیدم که همه ی عالم ذکر می گفتند .
 ایشان فرمودند : ذکر گفتن عالم که تعجب ندارد ، تعجب این است که گوش شما باز شده است .
پس در نفخ دوم موجودات با باطن به محضر قیامت می آیند و اولین اثر نفخ دوم این است که همه با چهره خدانما به عرصه ی محشر می آیند . در قیامت که همه جمع می شوند و روز جمع است و در آن روز همه احساس غبن می کنند و آن روز ، روز تغابن است اما نظام قیامت فردی است . نظام برزخ و قیامت فردی است .
داریم که همه شما تنها می آیید . در قیامت همه جمع می شوند ولی کسی به کسی کمک نمی کند و زندگی اجتماعی نیست . در آنجا هر کس میهمان اعمال و اخلاق خودش است . از این جهت نظام آخرت فردی است حتی اگر با جمع هم همراه باشیم اما کسی به کسی کمک نمی دهد و کاری ندارد .
فرد یک حَشری با امام ، رهبر و کسانی که در دنیا از آنها تبعیت می کرد دارد زیرا از نظر سرنوشت با هم شریک هستند و با هم محشور   می شوند . تیپ ها و گروهها در کنار هم قرار می گیرند . کسانی که در دنیا طرفدار امام حق یا باطل بودند با آنها محشور می شوند .
مولوی می گوید : ذره ذره کاندر این ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست   نوریان مر نوریان را جاذبند ناریان مر ناریان را طالبند .
پس هر کسی به سمت هم سنخ خودش می رود . زیرا  کسی که از رهبری تبعیت کرده است یک سنخیتی بین محب و محبوب برقرار شده است که باعث شده اینها یک تیپ را تشکیل بدهند . در واقع آن پیشوا و محبوب ، جزئی از هویت ما می شود .
شخصی وقت ظهر نزد پیامبر آمد و پرسید قیامت چه وقت برپا می شود . پیامبر نماز را خواندند . بعد پیامبر به آن فرد فرمودند : تو برای قیامت چه چیزی آماده کرده ای ؟ او گفت که من خیلی اعمال ندارم و اهل مستحبات نیستم ولی خدا و رسول را دوست دارم .
پیامبر فرمود :هر کسی با محبوبش همراه است . کسی که دل من را برده است کم کم جزئی از وجود من می شود . فرهنگ ، اخلاق و رفتار محبوب جزئی از هویت محب می شود .
امام رضا (ع) فرمود : اگر کسی هر چیزی را دوست داشته باشد با او محشور می شود حتی اگر سنگی باشد .
یکی از دوستان رجبعلی خیاط می گوید که ما منزل را عوض کردیم و میزی در این منزل جدید جا نشد . در هنگام نماز ، این میز در ذهن من بود که آنرا جایی جای بدهم . بعد از نماز رجبعلی خیاط به او گفت که این چیست که من در گوشه ی دلت می بینم .
 من گفتم : میزی در اتاق جا نشدم و من آنرا در دلم جای دادم . اینها هستم که تعلقات قلبی انسان را می سازند . گاهی انسان به انگشتر که سنگی بیش نیست چنان دل می بندد که سلیمان به ملکش دل نمی بندد .
پس لازم نیست که ما برای دل بستن یک ثروت انبوه داشته باشیم . گاهی انسان به تسبیح خودش دل می بندد . محشور شدن هر فردی با امام و محبوبش است . هزار سال از شهادت اباعبدالله می گذرد ولی این سوز در مومنین هنوز از بین نرفته است و ما باید خدا را شکر بکنیم . پیامبر فرمود : سوزی از شهادت حسین در قلب مومن است که خنک نمی شود . کسی که این سوز را دارد نشانه ی ایمان او است .
ائمه اول محرم غمناک می شدند . امام رضا (ع) می فرمود : از اول محرم غم بر پدرم غالب می شد تا روز عاشورا . امام زمان (عج) در مرم چنان عزادار است که در زیارت ناحیه می فرماید : صبح و شب بر تو گریه می کنم . اگر اشک چشم من خشک شدن خون گریه می کنم . پس هر کس سوز بیشتری دارد شباهت بیشتری با امام خودش دارد و طبیعی است که این پیوندها باعث محشور شدن با هم می شوند .

در ادامه اتفاقاتی که بعد از نفخ صور می افتد توضیحاتی بفرمایید .
پیامبر فرمود : یکی از چشمهایی که در آخرت خندان است چشمی است که بر حسین گریه کند . او خوشحال و مسرور است . پس در این شبها باید بگرییم .مرحوم ملکی تبریزی در کتاب المراقبات می گوید : من فرزند خردسالی داشتم که در ایام محرم خودبخود محزون می شد و حتی غذای او کم می شد. مومنین در روز عاشورا می توانند سنخیت خودشان را دریابند . کسی که می خواهد در عزاداری و مراسم عاشورا باشد سنخیت دارد ولی این سنخیت درجاتی دارد .
امام صادق (ع)  به یکی از اصحابشان فرمود : جدم اباعبدالله حسین را زیارت می کنی ؟ گفت : من خیلی نمی توانم زیرا خطرناک است . امام فرمود : مصیبت های جدم را یاد می کنی ؟ گفت : بله . گاهی بخاطر مصیبت های آن حضرت کاملا بهم می ریزم و اهل و عیال هم متوجه ی این مطلب می شوند .
اما فرمود : تو از شیعیان ما هستی . تو از کسانی هستی که آنجایی که ما در امنیت هستیم تو هم در امنیت هستی و آنجایی که ما خوف داریم تو هم خوف داری . وقتی در قیامت ائمه امنیت دارند شیعیان و کسانی که با آنها سنخیت دارند در امنیت هستند .
شخصی از انصار نزد پیامبر آمد و گفت که من بقدری شما را دوست دارم که وفتی شما را نمی بینم دل تنگ می شوم و دوست دارم که یک جوری شما را ببینم و ناراحتی من از این است که وقتی شما را در اعلی علیین می برند من را به آنجا نمی برند و من شما را نمی بینم .
پیامبر فرمود : اگر کسی تابع خدا و رسول باشد روز قیامت با اینکه او از دسته ی آل الله نیست ولی او را به انبیاء ، صدیقین ، شهدا و صالحین ملحق می کنند .

" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)