سلام پسری 18 ساله هستم
راستش رو بخواید 15 ساله بودم که شیطنت های انجام دادم ماجرا از این قراره که همسایه ای داشتیم که دختر 11 ساله داشت و همیشه یه طور دیگه نگام میکرد و خیلی اتفاقی باهاش دوست شدم اوایل فقط تو خلوت حرف میزدیم  هر دو می دونستیم که چرا با هم در ارتباطیم تا اینکه یه روز و از روی لباس بدنش رو لمس کردم ... این لمس کردن ها مدتی ادامه داشت ... و همراهی میکرد ! بعد از یک سال از خونشون رفتند و تو این یکسال چهار پنج بار این عملو انجام میدادیم
 تا هفته پیش ندیده بودمش از وقتی که رفته بودند با خودم فکر می کردم از کارهایی که انجام داده بودم پشیمون می شدم
گذشت و گذشت تا هفته پیش که دیدمش چشم تو چشم شدیم و بهم چشمک زد . شنیدم که در نزدیکی ما خونه گرفتند از وقتی که بهم چشمک زده دلم آشوبه ، دوباره اون حس ها تو ذهنم اومده همش تو ذهنم درگیرم که دوباره سمتش برم یا نه وقتی با خودم فکر میکنم که حداقل تا ده سال دیگه شرایط ازدواج رو ندارم به شدت تحریک میشم که برم سمتش .

از طرف دیگه ی حس عذاب وجدان دارم اینم میدونم که خودشم دوست داره برم سمتش ... حالا موندم تو دو راهی
دلم میخواد راهنماییم کنید و انگیزه بهم بدید که سمتش نرم واقعا قلبا دوست ندارم ولی حس جنسی خیلی قویه
ممنونم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)