خانواده برتر

از روی تجربه میگم . اگه همسرتون قبلا دوست دختر داشته به هیچ وجه نمیتونه فراموشش کنه . مواظب شوهرتون باشید.  راه حلی ندارم .

همه چی بستگی به شوهرتون و حدود رابطه شوهرتون با دوست دختر قبلیش داره . اگه خودش بخواد اره میتونه فراموشش کنه . الان که نامزدید  اول رابطه شما با شوهرتون هست سر و گوشش میجنبه  وای به حال بعدا . بهتون توسیه میکنم به مشاور مراجعه کنید .ولی مسئله رو واقعا جدی بگیریر..چون اگه دختره دختر ناجوری باشه  شوهرت رو ول نمیکنه  حتی اگه شوهرت بخواد.  خوشبخت بشی

عزیزم نگران نباش و خودتو نباز

با سیاست و حرف زدن ملایم و آروم مسئله رو بیان کن

سر این موضوع دعوا و جارو جنجال راه ننداز

نذار حرمتتون از بین بره اونوقت ممکنه چیزهای بدی پیش بیاد

الان همسرت یکم سست شده و حواسش رفته جای دیگه بهش بیشتر محبت کن بیشتر کنارش باش و باهاش صمیمی تر و مهربون تر شو به هیچ وجه ازش دور نشو و نذار بینتون فاصله بیافته

حتما پیش مشاور برو تا راهنماییت کنه

به به رضا71: کجای حرفای من تناقض داره عزیزم؟

بهش نگید سیمکارتش رو عوض کنه . خودت بهش بگو از روزی که قضیه رو متوجه شدی خیلی ناراحتی  بعد ببین  عکس العملش چیه ؟ خواهرم اگه شوهرتون واقعا شما رو دوست داشته باشه  نگرانی به خودتون راه ندید . من اگه گفتم نمیتونه فراموشش کنه  برای زمانی است که بهم زیاد علاقه داشته باشن به دلالیلی نتونستن باهم ازدواج کنن بهتره با دختره تماس بگیرید فقط با شماره خودتون تماس نگیرید  با یک سیمکارت دیگه  ببینین رابطشون چه جوری بوده شاید هم مزاحم تلفنی هسته .توکل کنید به خدا

با نظر دوستانی که نوشتن ، هیچوقت عشق قبلی و عشق اولش و .. رو فراموش نمیکنه ،کاملا موافقم!

دوست عزیز، منم چنین مشکلی داشتم، وقتی که دانشجوی ارشد بودم با خیلی از استادم که دفتر مشاوره داشتن، موضوع رو مطرح کردم و نظرشون این بود که نامزدیم رو بهم بزنم! خریت کردم و ادامه دادم... متاسفانه نامزدم همیشه یک بهانه می آورد و عقد و عروسی رو به تعویق می نداخت! یه روز خونه ،یه روز تحصیلاتش رو، یه روز پایان نامه ارشدش رو و ....! نامزدم میگفت با دوست دختر سابقش کات کرده و هیچ ارتباطی باهاش نداره! اما جالبه کاشف به عمل اومد حتی اون خانم توی ماشین نامزدم سوار شده بود، موبایلش رو ور رفته بود، شماره موبایل و شماره خونه پدرم رو کش رفته بود و اونقدر برام مزاحمت ایجاد کرد که نمیدونی! توی مدت سه سال، هرچی تلاش کردم با محبت نامزدم رو سمت خودم بکشونم، همیشه بهم میگفت: من عاشقتم، وگرنه الان با و نبودم و اصلا ازت خواستگاری نمیکردم! اون دختر ناراحته چون فکر میکنه که تو از اون بالاتری! من باهاش کاری ندارم و شمارش رو فیلتر کردم! و از این حرفا...

آره خب، من شغل داشتم، تحصیلات بالاتری داشتم، خانواده بهتر و سطح بالاتری داشتم، محل سکونتم بالاتر بود و غیره!

غافل از اینکه این خانم حتی توی شبکه های مجازی، با اعضای خانواده نامزدم ارتباط برقرار کرده بود و نامزدم هم هیچ جوره حاضر به تعویض سیمکارتش نشد که نشد! جونم برات بگه، بعد سه سال دیدم سنم رسیده به 35 سال! علیرغم اصرار خانواده م به اینکه زودتر سروسامون بگیریم، متاسفانه همچنان آقا از عقد محضری سرباز می زد! منم تصمیم گرفتم بیخیالش بشم!

منم زخم خوردم... منم خسته م! اما این رو نوشتم که نفرات بعدی که سوال دوستمون و نظرات بقیه رو میخونن، از تجربه من استفاده کنن و عمرشون رو پای چنین آدمایی نذارن!