سلام به همه دوستان و عزیزانی که توی این وبلاگ فعالیت دارن ...
من یه دختر بیست و سه ساله هستم. خدا رو شکر میکنم که خانواده ای بهم داده که عاشقشونم و از بودن کنارشون لذت میبرم. مادرم بازنشسته و در حال حاضر خانه دار و پدرم کارمند هستن.
توی زندگی ما هم مثل بقیه مشکلاتی هست. ولی خوب باز هم با وجود همه اون مشکلات زندگی بدی نداریم.
اما یه قضیه ای هست که مدت ها لاینحل تو خانوادمون مونده . اونم مخالفت پدرم با عوض کردن هر چیزی توی خونست.
بذارین یکم توضیح بدم. پدر و مادر من با هم زندگی بدی ندارن اما اختلاف نظر زیادی دارن. مادر من ادم فهمیده و اهل حساب و کتاب کردن توی خرج کردنه . نه خسیسه و نه ولخرج ... خوب میدونه چطوری و کجا باید خرج کنه. و یه اخلاقی که داره دوست داره توی خونه و زندگیش هر چند وقت یکبار تغییری ایجاد کنه و تنوعی به وسایل خونه بده. اینکه میگم هر چند وقت فکر نکنین یعنی هر شیش ماه یا یکسال. نه... مثلا هر چند سال.
اما پدرم اساسا و اصولا با عوض کردن وسایل خونه مخالفت میکنه. نکه خساست کنه ها دوست نداره. مثلا اگه بنا باشه بره مدل گوشیه خودشو یا حتی بنا به نیاز مال مارو عوض کنه قبول میکنه و با اشتیاق میره دنبالش. ولی وسایل خونه اصلا.
هر دفعه قرار باشه چیزی تو خونه ما عوض بشه حتی با وجودی که مادرم از پس انداز خودش میخواد خرج کنه بازم قبول نمیکنه. میگه همینا خوبن لازم نکرده.
ولی چیزی که بابام اسمشو میذاره خوب واقعا دیگه مناسب نیست. یا خیلی قدیمی شده یا خیلی سال از خریدشون میگذره.
مثلا سرویس خوابی که مامانم اینا دارن الان بیشتر از ده ساله که خریدن. مامانم میگه برای عوض شدن فضای اتاق و اینکه تنوع تو زندگی خوبه ادم روحیش عوض میشه بریم اینو عوض کنیم.
اما بابام اصلا راضی نمیشه. هر چی مامانم با مهربونی میگه هر چی خواهش میکنه کارساز نیست. تو اکثر مواردم کار به دعوا میکشه و قهر و اعصاب خوردی. آخر سرم یا مامان به اکراه بی خیال میشه یا بابا به اکراه قبول میکنه.
جالبیش اینه وقتی قبول میکنه بعد مثلا یه چیزی رو عوض میکنن خودشم از این تغییر حسابی کیف میکنه ها ولی باز سری بعد اگر قراره چیزی عوض شه روز از نو میشه و روزی از نو...
حالا بعد از مدت هااا مامانم تصمیم گرفته به هزینه خودش مبلامونو عوض کنه. مبلامونو خیلی ساله داریمو قدیمی شده. اما باز دوباره با مطرح کردنش بابام بالافاصله مخالفت کرد. میدونم بازم اینبار اختلاف به وجود میاد و من واقعا دلم نمیخواد این اتفاق بیفته.
خودم تو این مورد حقو به مادرم میدم چون بنظرم تغییر وسایل خونه مربوط به زن خونست. مخصوصا با شرایط الان مامانم که بازنشسته شده و از صبح تا شب خونست و این روزمرگی واقعا خستش میکنه، این تغییرات واقعا میتونه روحیشو عوض کنه.
اما این اختلاف نظرشون همیشه جفتشونو اذیت کرده. هر چقدرم میشینن با هم حرف میزنن تو این مورد هیچ کدوم نمیتونن اون یکی رو قانع کنند.
من دوست دارم برم با پدرم صحبت کنم. اما نمیخوام باعث بشم بابام فکر کنه دارم طرف مامانمو میگیرمو باعث کدورت بشم. و چندباری هم که این کارو کردم تو همون شروعش بابام مخالفت کرده و دیگه نشده بحثو ادامه بدم.
حالا نمیدونم باید چیکار کنم... از یه طرف حقو به مامان میدمو از طرف دیگه راهی برای راضی کردن بابام به ذهنم نمیرسه. ازتون عاجزانه میخوام کمکم کنین. تو رو خدا فکر نکنین این که مشکل نیست چون میدونم اینبارم قراره جو خونه متشنج بشه و این واقعا بهمم میریزه.
و این میشه شروع یه اختلاف و دعوای طولانی بین پدر و مادرم. پدر که از سر موضعش پایین نمیاد و مادرمم همش دلخوره و احساس میکنه پدرم تو زندگی به جای اینکه باهاش همفکر باشه رو در روشه.
خواهش میکنم اگر تجربه مشابهی دارین بگین تا بتونم تصمیم درستی بگیرم.
از همتون ممنونم....

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)