خانواده برتر

متاسفانه  خواهر  ندارم  ولی  تا  حدودی  درکت میکنم ،   خودم وقتی به این فک میکنم که تو عقد باید بعضی شبها خونه  پدرزن خوابید خیلی خجالت میکشم

یه نفر بود که شبیه شما بود بعد شبهای جمعه که دامادشون میومد خونه اونا  بخوابه این اون شب رو میرفت خونه مادربزرگش که کلا خونه نباشه و  یارو  رو  نبینه، شما هم همینکار  رو  بکن

بعضی  دامادها هم خیلی  پر رو هستن ، هرشب میرن خونه پدرزن  برای خواب!!!!

هیچ توصیه ای  ندارم ، یکم ناراحت شدم مطلبت رو  خوندم ، با خودم گفتم اگه برادر زن آینده منم همچین حسی  داشته باشه چی ؟ 

امان از دست تخیل پسرها!!!

آخه این چیزها چیه بهش فکر می کنی؟ هان!

در مورد جواب سوال آخرتون هم من تو اطرافیان ندیدم داماد تو دوران عقد شب خونه پدر زن بمونه، قبل از عروسی با بعدش باید یک فرقی داشته باشه!

خودمم حتی باورم نمی شه چطوری روم میشه جلوی بابام خواستگار بیاد خونه چه برسه به ماجراهای بعد عقد ولی فکر می کنم چون این مراحل کم کم اتفاق می افته عادی می شه و شنیدم اگر حیای دختر 10 باشه در مقابلش حیای پسر 1 هست

پس خواهرتون بیشتر از شما خجالت می کشند و بهتره تو فرآیند ازدواج ایشون خواهر - برادر های مجردوشون خیلی حضور نداشته باشند

دلم برای خودم می سوزه که برادر ندارم :(

خواهشاً پسرها اگر جایی می روید خواستگاری که دختر خانم برادر ندارند بیشتر مراعات کنید چون کمتر با روحیات پسرها آشنایی دارند

ممنون از  همه کسایی که نظر گذاشتین،

اگر من متاهل  بودم یا  حداقل خودمم تو سن ازدواج بودم  شاید راحتتر کنار میومدم ولی حداقل 5 یا 6 سال دیگه طول میکشه که من بتونم ازدواج کنم

کاش حداقل این رسم مسخره تو شهر ما وجود نداشت که داماد  بعضی شبها بیاد خونه پدرزن بخوابه ، خیلی سخته ، به مادرم گفتم نمیشه تو عقد شرط کنیم که داماد نیاد اینجا بخوابه ولی  مادرم گفت نه نمیشه رسمه . خیلی  سخته که یه مرد غریبه شب  بیاد خونتون و جلو  چشمت  دست خواهرت رو  بگیره  و  ببره  تو اتاق و هرکار  خواست باهاش بکنه

میدونم که نباید به ارتباط زناشویی  خواهرم فک کنم ولی همش فکرش ناخودآگاه  میاد  تو ذهنم ، همش میگم اگه الان که با خواهرمه  شاید از خواهرم بخواد کاری رو  براش انجام بده که خواهرم بدش بیاد ،  وقتی این فکر میاد توذهنم که میخواد خواهرم رو  لخت کنه ااآتیش  میگیرم ، خواهرم خیلی   باحیاست ، مطمنم خجالت خواهد کشید که بخواد جلوی اون  بی لباس  باشه

به     به حسین

تو شهر ما هم و خیلی دیگه از  شهرها رسم هست که داماد بیاد شب خونه پدرزن بخوابه و  با دختر.....!! بلهههه

البته  این دوستتمون چون خودش تو سن ازدواج نیس اینطوریه اگر اونم نامزد  داشت بهتر درک میکرد 

من یکم اینطوری  بودم ولی خودمم تو عقد بودم و شبهای جمعه میرفتم خونه پدرخانم ، بعد با خودم گفتم این قانونه که همونطور  که با خواهر  یکی حال میکنی یکی هم میاد با خواهرت حال میکنه .

ولی  یه  دوستی  داشتم که عوض به در کرده بودن یعنی با خواهر دوستش ازدواج کرده بود دوستشم با خواهر  این ازدواج کرده بود!،   شبهای جمعه این میرفت با خواهر  اون .....!!   اونم میومد خونه اینا  با  خواهر  این .......!!   بلههههههه

هیچوقت اجازه نده و جوری رفتار نکن که خواهرت بفهمه همچین حسی به ازدواجش داری چون هم از خودش متنفر میشه و هم از تو و خود خواهی تو

کلاهتو قاضی کن و لحظه ای تصور کن با کسی که دوستش داری ازدواج کردی و خواهرت تو و اون خانوم رو با تمام جزییات توی اتاق خواب تصور میکنه یعنی خصوصی ترین صحنه زندگیتو داره تجسم میکنه حالاتی که شما اون لحظه داری و حرکاتی که انجام میدی وووووو  و بشدت چندشش میشه از کار شما و خانمت

چه حسی بهت دست میده؟

این حس رو هزار برابر کن واسه خواهرت

یادم  باشه  از این به بعد به موردهایی که برادر  مجرد تو خونه دارن بیشتر دقت کنم!!

به   موردهایی  هم که  کلا برادر ندارن 2امتیاز  مثبت  و  به موردهایی که برادر مجرد ندارن  1 امتیاز  مثبت بدم !!!

والاااااااااا

واقعا که ًًًً

فکر کنم سؤال شما دو قسمت داشت. منم بدم میاد جلوی چشمم خواهرم و همسرش معاشقه داشته باشن و یا حتی دستشون به هم بخوره و شوخی کنن. بدم میاد کنار ما زندگی کنن و توی یک اتاق از خونه ی ما زندگی کنند بدم میاد جلوی چشم من لباس های نیمه برهنه بپوشه و همسرش هم حضور داشته باشه و این مسائل به ازدواجشون ربطی نداره.

واقعا که حالم به هم خورد!

آقای مثلا محترم خواهر شما آدمه و حق زندگی داره

شما خودت خجالت نمیکشی در مورد همین چیزایی فک میکنی؟میدونی کارت چقدر زشته؟شاید حتی گناه باشه

حالا از مدیر خوب این سایت خجالت نمیکشی از خدا خجالت بکش

بیچاره خواهرت!

بازهم ممنون از کسایی که نظر گذاشتن هر چند برخی به تمسخر مطلب گفتن

بعضی ها  گفتن از کجا معلوم خواهرم خودش تشنه ازدواج نباشه که باید بگم تا همین چندماه پیش اصلا اجازه خواستگار اومدن نمیداد ،  الانم فقط به خاطر  حرف مردم  و  گریه های  مادرم  رضایت داده، وگرنه خودش راضی نیست.  ما بهر کسی هم اجازه نمیدیم بیاد ، فقط اگه پسر خوبی باشه و کارش خوب باشه ؛ اگرهم ازدواج حتمی بشه ما حتما حق طلاق میگیریم که اگه یه درصد طرف توزرد ازکار در بیاد طلاق خواهرم رو بگیریم

خانم   خانومی گفته بودن قرار  نیست داماد خواهرم رو مجبور به کاری کنه که در جواب باید بگم خیلی از  مردها همسرشون رو مجبور به کارهایی میکنن که خود زن راضی نیست ولی از  روی  اجبار  یا از ترس یا از اینکه شوهرش  بداخلاقی نکنه قبول میکنن یا از ترس اینکه شوهرشون بهشون خیانت کنه مجبور میشن انجام بدن

من میدونم که روابط زناشویی لازمه زندگیه زن و شوهرهاست و حلاله  اما  با باید برای بعد از عروسی و  تو خونه خودشون باشه نه تو  دوران عقد بیاد خونه پدرزن بخوابه و .....

من وقتی مجرد بودم  همین فکرا درمورد خودم میکردم خجالت میکشیدم سر سفره عقد با یه غریبه بشینم وصورت پدرم رو تصور میکردم ویا بعضی شبها خواب میدیدم حامله هستم میگفتم من جلو پدرم چطور راه برم باورکنید توی مجردی هزار با این خوابها رومیدیدم وقتی بیدار میشدم یه نفس راحت میکشیدم که خواب بوده وهمیشه میگفتم وقتی حامله شدم میرم یه شهر دیگه بعداز زایمان برمیگردم جالبه از داداششم خجالت نمیکشیدم  ولی از پدرم چرا هرچند که محرم اسرار پدرم بودم وهستم وخیلی به ایشون نزدیک بودم وهستم اما  این خوابها وفکر ها ازارم میداد ولی وقتی توی اون موقعیت قرار گرفتم دیدم یه چیز طبیعیه وقتی خوشحالی پدرم رو دیدم که میگفت میخوام نوه دار بشم وبا شوق براش لباس میخرید دیگه برام عادی شد هرچند که در راه رفتن ولباس پوشیدنم خیلی رعایت میکردم .مثل بعضی ها اگه از درد به خودم میپیچیدم جلو پدر م ویا مردها  دم نمیزدم ولی اگر رعایت بعضی چیزها رو بکنن همه چیز عادی میشه

الله اکبر

این حرفا چیه؟!اصلا کار درستی نمیکنی که به رابطه ی خواهرت با همسر آینده ش فکر میکنی!!!

این حرفارو اگه یه پسر 16ساله بگه میگی از روی نادونیشه  اما شما دیگه چرا؟؟لابد هیچ تمایلی ام به ازدواج کردن نداری؟!!!

به جای این افکار نابجا بشین به این فکر کن که چطوری تحقیق کنی و از اون فرد اطمینان حاصل کنی که خواهرت ازدواج موفقی داشته باشه ان شاالله :)

در مورد سوال آخرت،الان که بهش فکر میکنم واقعا خجالت میکشم ولی اون موقع رو نمیدونم!!به نظرم عادی میشه :)

سلام علیکم،خداقوت،عصرتان به خیر

به دوچیز نمیشه تکیه کرد:۱_)آدم تازه به دوران رسیده،۲_)دیوار تازه رنگ شده،

*** *** ** ** **** ***** **** ** ****  ***** فکر و مغز آدم دست خودش نیست و غیر ارادی هستش،ممکنه فکرهایی حرام یا حلال به آدم دست پیدا کنه مثل تصور رابطه جنسی خواهر و داماد که دست خودش نیست من مثل شما سوال کننده عزیز هستم ولی خواهر ندارم ***** ** ***** **** ***** **** *** ***** اما دست خودم نیست بعد خودم رو سیلی میزنم میگم چته به چی فکر می‌کنه واقعا گناهه اما دست خود آدم نیست،** ** *** **** ***** **** ***** *** *** ** *** ****** ******** **** *** ****** ********* ******* ** ** **** **** ** ** *** *** ** **** *** *** ****** **** **** *** ****** ***** ** *** *** ** **** *** ***** *** ****

به نظر دهنده سرکارخانم ندا من ۱۶سالمه این آقای سوال کننده خیلی خوب درک میکنم چون همین حسو من دارم همین فکرو درباره محارمم کردم اما این نشونه ی نادونیه من نیست این نشونه اهمیت و عدم کنترل مغز توسط خود انسانه مغز غیر ارادی کنترل میشه دست آدم نیست این فکرا میان توی سرش شما اگه بدونی من به چه چیزهایی فکر میکنم دیوونه میشه به چیز هایی حلال  و حرام که حتی شاید گناه کبیره باشن و دین و مذهب اونارو نهی و حرام بدانند اما دست خود من و شما و آقای سوال کننده عزیز نیست مغز توسط ما اداره نمیشه کنترلش دست ما نیست افکاری که توی ذهنمان میان توسط ما کنترل نمیشن حتی افکار حرام و نابجا و غلط لطفاً سوال کننده رادرک کنید و بفهمید.

سلام علیکم،عصرتان به خیر،خدا قوت،

عرض ادب و احترام خدمت شما مهندس نجفی مدیر سایت،چرا نظرات کاربران رو سانسور میکنید،حقیقیت تلخه،این سایت با این محدودیت و سانسور ها به مردم و خانواده ها و جوانان و نوجوانان هیچ کمکی نمیکند.

#نه به سانسور مطالب و نظرات

برای مردان و برادران غیور ایرانی تصور اینکه دختر و یا خواهرشون رابطه جنسی داشته باشه چیز بد و دردناکیه 

دلیل قتلهای ناموسی همینه دختر و پسر که رابطه دارن دختر به خاطر از دست دادن بکارت باید کشته بشه تا ابرو نره و به پسر افتخار بشه که مرد هست 

به همین دلیل بیشتر دخترها از بیان اینکه روزی ازدواج میکنن یا مادر میشن پیش پدر و بردار خجالت میکشن 

چرا؟

چون فکر میکنن رابطه جنسی کاری هست که روی زن انجام میشه نه با همراهی و رضایت زن

این خیلی تصور غلطی هست و همش نتیجه تابوها و خطکشی های بی مورد و سخت گیرانه نسبت به خانمهاست 

یه پسربچه از همون بچگی در مورد اینکه این خانم رو میخام اونو میخام  بچم این بچم اون تا زمانی که ازدواج کنن همینه و راحتن

اما دختر فوقش میتونه برا عروسکاش مادری کنه و تا خاستگار نیاد حق صحبت در مورد ازدواج نداره و حتا موقع باردار شدن از پدر و برادرش خجالت میکشه

همه این حرفا در مورد اکثریت افراد هست و استثنا وجو داره