خانواده برتر

بعدشم بنظرم با مادر شوهر یا شوهرتون صحبت کنین

به گناه ناکرده خودت برا خودت مجازات تعیین نکن 

خب منم اگه رفتم تو یه جمعی و یه دفعه ساکت بشن فکرای بدی میکنم.... ولیییی قهر نمیکم.

به نظرم اوشون خیلی لوس تشریف دارن.

شماهم لطفا یه دفعه ساکت نشین.

به توصیه های نازگل هم عمل کن.

دیگه فکر کنم حله.

موفق باشی.

عزیزم میشه چندتا دیگه از مرزها مثال بزنی؟؟؟

امین !!

دلم از کینه پر شده و پر از غم شده 

دوستان کمکم کنید

از خواهر شوهرم متنفرم "شکلک گریه لطفا "

نمیدونید که در حقم چه کارهایی نکرده ... من از کوچکی یه کسالتی داشتم و بخاطر آون نباید اوایل عروسیمون من باردار میشدم ، و این موضوع رو در دوران نامزدی با همسرم در میان گذاشته بودم و همسرمم قبول کرد (باید درمان میشدم بعد باردار ) خواهر شوهرم از این موضوع خبردار شد بعد از چند وقت و به همسرم گفته بوده که همچین کسالتی دارم و من خواستم ک باردار نشم و بعد از چند وقتی از شوهرم جدا شم و شوهرم رو بدبخت کنم ... این حرفا رو به شوهرم یاد داده بوده (من و همسرم از هم دور بودیم یک مدتی ، یک کشور دیگه بود همسرم ) خلاصه من در طول این دوری از همسرم کلی متلک و برخوردهای نادرست دیدم از طرف خانواده همسرم مخصوصا خواهر شوهرهای نفهمم ...و از راه دور به همسرم یاد داده بوده که من بهش دروغ گفتم و نقشه ای در سرم دارم که میخوام در آینده به همسرم خیانت کنم ... این حرفا رو خواهر شوهر بزرگم به پدر شوهرم و شوهرم یاد داده بوده که اونا بر علیه من بشن و کار رو به طلاق برسونه ... و خلاصه یه مدت من رو از خونشون  بیرون کردن پدرشوهرم و خانه پدرم بودم و همسرمم از این موضوع خیلی ناراحت بود که اونا این کار رو با من کردن .. ولی آنقدر ماهرانه خواهرشوهرم همسرم رو یاد داده بود که همسرم با پدرم تماس گرفته بوده و گفته بوده که من دخترت رو نمیخوام و طلاقش میدم و کلی حرفای دیگه که قلبم شکست از همسرم ... 😢ازش توقع نداشتم 😭😭😭😭😭😭 کلا آبروم رفته بود جلو خانواده شوهرم و شوهرم بخاطر کسالتی که داشتم و فاش شده بود ؛ درحالیکه میخواستم فقط من و همسرم و پدر و مادرم در جریان این موضوع باشیم ولی همه خبردارشده بودن ... آنقدر دلم پر هست از خواهر شوهرم که این کار رو با من کرده که حتی بمیرمم نمیبخشمش و از خدا میخوام که حقم رو ازش بگیره ... ولی به کوری چشمش الان سر خانه و زندگیم هستم و خدا برام یه فرزند داده که عاشقشم ... این رو هم بگم که از اون قضایا الان حدود 2 سال میگذره و من و همسرم از خانواده همسرم دور هستیم ولی هر وقت یادم میاد که در حقم چیکار کرده بودن خواهرشوهرام و خانواده همسرم دل و جیگرم آتیش میگیره ، ازتون کمک میخوام که راهنماییم کنید که چیکار کنم که این کینه رو فراموش کنم و رابطم با خواهرشوهرم خوب شه ؟ با اینکه اون الآن هم رفتار درستی باهام نداره و از عمدا با اینکه دور هستیم یه کارایی میکنه که حرصم در میاد ... کمکم کنید و راهنمایی کنید .. من هیچ کس رو ندارم که باهاش درد و دل کنم که من رو راهنمایی کنه ... دلم پر شده از کینه خدایا دارم آتیش میگیرم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 گفتنی زیاد دارم ولی کس ندارم که بگم 

منتظر راهنمایی های شما دوستان هستم 

با تشکر 

دلم از کینه پر شده و پر از غم شده 

دوستان کمکم کنید

از خواهر شوهرم متنفرم "شکلک گریه لطفا "

نمیدونید که در حقم چه کارهایی نکرده ... من از کوچکی یه کسالتی داشتم و بخاطر آون نباید اوایل عروسیمون من باردار میشدم ، و این موضوع رو در دوران نامزدی با همسرم در میان گذاشته بودم و همسرمم قبول کرد (باید درمان میشدم بعد باردار ) خواهر شوهرم از این موضوع خبردار شد بعد از چند وقت و به همسرم گفته بوده که همچین کسالتی دارم و من خواستم ک باردار نشم و بعد از چند وقتی از شوهرم جدا شم و شوهرم رو بدبخت کنم ... این حرفا رو به شوهرم یاد داده بوده (من و همسرم از هم دور بودیم یک مدتی ، یک کشور دیگه بود همسرم ) خلاصه من در طول این دوری از همسرم کلی متلک و برخوردهای نادرست دیدم از طرف خانواده همسرم مخصوصا خواهر شوهرهای نفهمم ...و از راه دور به همسرم یاد داده بوده که من بهش دروغ گفتم و نقشه ای در سرم دارم که میخوام در آینده به همسرم خیانت کنم ... این حرفا رو خواهر شوهر بزرگم به پدر شوهرم و شوهرم یاد داده بوده که اونا بر علیه من بشن و کار رو به طلاق برسونه ... و خلاصه یه مدت من رو از خونشون  بیرون کردن پدرشوهرم و خانه پدرم بودم و همسرمم از این موضوع خیلی ناراحت بود که اونا این کار رو با من کردن .. ولی آنقدر ماهرانه خواهرشوهرم همسرم رو یاد داده بود که همسرم با پدرم تماس گرفته بوده و گفته بوده که من دخترت رو نمیخوام و طلاقش میدم و کلی حرفای دیگه که قلبم شکست از همسرم ... 😢ازش توقع نداشتم 😭😭😭😭😭😭 کلا آبروم رفته بود جلو خانواده شوهرم و شوهرم بخاطر کسالتی که داشتم و فاش شده بود ؛ درحالیکه میخواستم فقط من و همسرم و پدر و مادرم در جریان این موضوع باشیم ولی همه خبردارشده بودن ... آنقدر دلم پر هست از خواهر شوهرم که این کار رو با من کرده که حتی بمیرمم نمیبخشمش و از خدا میخوام که حقم رو ازش بگیره ... ولی به کوری چشمش الان سر خانه و زندگیم هستم و خدا برام یه فرزند داده که عاشقشم ... این رو هم بگم که از اون قضایا الان حدود 2 سال میگذره و من و همسرم از خانواده همسرم دور هستیم ولی هر وقت یادم میاد که در حقم چیکار کرده بودن خواهرشوهرام و خانواده همسرم دل و جیگرم آتیش میگیره ، ازتون کمک میخوام که راهنماییم کنید که چیکار کنم که این کینه رو فراموش کنم و رابطم با خواهرشوهرم خوب شه ؟ با اینکه اون الآن هم رفتار درستی باهام نداره و از عمدا با اینکه دور هستیم یه کارایی میکنه که حرصم در میاد ... کمکم کنید و راهنمایی کنید .. من هیچ کس رو ندارم که باهاش درد و دل کنم که من رو راهنمایی کنه ... دلم پر شده از کینه خدایا دارم آتیش میگیرم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 گفتنی زیاد دارم ولی کس ندارم که بگم 

منتظر راهنمایی های شما دوستان هستم 

با تشکر