سلام

میخواستم باهاتون درد دل کنم

راستش من خیلی عذاب وجدان دارم خییییلی 

من دختر مهربونیم خیییییییییلی مهربون و با احساس 

ینی همیشه از این نظر زبانزدم و خونوادمم خیلی دوسم دارن ولی این محبتو جاهایی که نباید خرج کردم:( برای کسایی غیر همسرم البته مجردم سنمم 20 

من فانتزیای بعد از ازدواجمو تو فضای مجازی اجرا کردم اونا رو برا نامحرم استفاده کردم:( 

من آدم مثبتی بودم و هنوزم همه میگن که هستم ولی خودم میدونم که اینطور نیست من با شنیدن تعریفای دیگران دیوونه میشم و همش تا اونجایی که بتونم بدیامو فاش میکنم:( بعدشم پشیمون میشم چون تو اون لحظه ای که تعریف میکنم تحت فشار عذاب وجدان تعریفاشونم ولی خب آدما خیلی تعجب میکنن از حرفام :( نمیتونم نگاه مثبت دیگرانو تحمل کنم من لایقش نیستم:((  

من تا الان چند تا پسرو تو فضای مجازی درگیر خودم کردم:( هر کدومم، یه مدت

پسرایی که اصن قصد ادامه ی رابطه باهاشونو نداشتم

 ولی دوتاشون به شدت درگیر شدن و همچنانم درگیرن یکیشون خواست بیاد خواستگاری نذاشتم و 3 ساله که درگیره بهم گفته بود یا من یا هیچکس با اینکه من همون اوایل گفتم که نمیخوامش .

تو اون سایتی که عضو بودیم تقریبا همه میدونستن این قضیه رو خیلی از دخترا دنبالش بودن و هستن بهم گفت اگه منو نمیخوای دیگه نیا منم ازش معذرت خواستم و گفت میبخشمت فقط دیگه نیا گفت انتظار نداشته باش باهات عادی رفتار کنم تو یا مال منی یا هیچی:(

اون یکی که حتی جوابمم نداد خیلی بهم وابسته شده بود منم برا اینکه از وابستگیش کم شه خواستم یه مدت تو حال خودش باشه کنکور داشتم هی بهم میگفت درستو بخون اینجوری کن اونجوری کن ولی بازم هروقت منو میدید سریع شروع به حرف زدن میکرد منم یهو حذفش کردم الان یه سال بیشتره که قهره اونم دوستاش از این موضوع با خبرن

با خیلیا این شکلی قطع ارتباط کردم ولی اونا این شکلی نبودن این دو نفر خیلی ضربه خوردن

راستش من اون اولی رو دوس داشتم و اون اولم خیلی دوست داشتم باهاش ازدواج کنم ولی بعدا اعتقاداتم عوض شد و دیگه بهم نمیخوردیم ضمن اینکه وقتی جدی تر فکر میکردم حس میکردم به خاطر قیافش دوسش دارم چهرش خیلی جذاب بود برام من دو سال بعد از آشناییمون خود ارضایی میکردم و وقتی دقت میکردم میدیدم وقتی که با اون حرف میزنم اصلا سراغ خودارضایی نمیرم و یهو یه حس خیلی بدی بهم دست داد .

برا اولین بار حس کردم با کسی رابطه ی نامشروع داشتم با خودم گفتم اگر با صحبت کردن با اون خودارضایی نمیکنم این ینی همون ارضا شدن دیگه مگه غیر از اینه؟ به کل روانی شده بودم یه مدت فقط به این فک میکردم که هرجور شده باهاش ازدواج کنم و باهاش رابطه داشته باشم و بعدشم طلاااق!!! تفکراتم خیلی کثیف شده بود ینی ار اون منو پس نمیزد معلوم نبود کار به کجا میکشید اگر تحویلم میگرفت و میذاشت یه رابطه ی عادی داشته باشیم ممکن بود کار به جاهای باریک بکشه من مزاجم ازون خیلی گرمتر بود و اون سرد بود خداروشکر همین قضیه کلافم کرد چون مدام قهر و ناز میکرد و منم دیگه بریدم و سراغش نرفتم

خلاصه وقتی یکم ازین منجلاب فاصله گرفتم به خودم اومدم و تصمیم گرفتم هر جور شده ارتباط کلامیم با نامحرمو محدود و کم کم قطعش کنم و خدارو شکر 99درصدم موفق شدم الانم دارم رو باقی گناهام کار میکنم 

برام خیلی دعا کنین بهم بگین چیکار کنم که این حس عذاب وجدانو از بین ببرم راستش خندم میگیره وقتی میخوام توبه کنم و میبینم هنوزم ایییی بدم نمیاد از گناهام و کرده هام و اینکه فک میکنم فقط توبه کافی نباشه چون با احساس چند نفرم بازی کردم:( راهنماییم کنین

ممنونم از همتون


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) قبل از ازدواج لازم است بدانید (۲۹۶ مطلب مشابه)