خانواده برتر

این سوال خیلی فلسفیه منم رشته ام ربطی نداره ولی من این سوالا رو قبلا تا حدی به خودم پاسخ دادم
برای اینکه به شما ثابت بشه اون دنیایی وجود داره اول باید اثبات روح واستون ثابت بشه
خواب دیدن مملوس ترین مدرکی هست که میتونیم ثابت کنه اون دنیا و روح وجود داره.
یکی دیگه از عذاب وجدان هم میتونه به شما ثابت کنه
اگر قبول دارید که خدا عادل هست پس باید باور کنید اون دنیا  هم وجود داره چون مثلا کسی که شهید میشه در راه خدا خب کجا باید پاداشش رو ببینه.
جزاء و پاداش بعضی از اعمال تو این دنیا نصفه میمونه که اون دنیا  بهمون داده میشه زندگیه ابدیمون رو شروع می کنیم.
در مورد خدا شناسی هم که تا جایی که من خودم از دو سال پیش شروع کردم واقعا به این نتیجه رسیدم که باید خودشناسی کنم.
و فهمیدم انسان خیلی موجود عجیبه خیلفه همه موجودات تو این دنیاس همه کاری میتونه بکنه
اگر اراده کنه میتونه 10 سال ایستاده بخوابه
میتونه بدون بال رو هوا معلق بمونه.
میتونه رو آب شناور بمونه.
با چشمش میتونه یه وسیله رو جابه جا کنه
اینا هم جادوگری نیست فقط اراده اس که خدا قدرتشو داده فقط باید خودمون رو پرورش بدیم. و منظور کلیم این بود که تو قادری هر کاری بکنی.پس حتما خودشناسی کن تا بفهمی واسه خودت دنیایی هستی.
نمیخوام شعار حرف بزنم ولی من خب تحصیل خیلی برام مهم بود الان به جایی رسیدم که اصلا برام مهم نیست و فهمیدم تمامه زندگیم نیست بخشی از زندگیه
ازدواج بخشیه از زندگی بچه بخشی از زندگیه.
پس هدفه ما تو این دنیا درسو ، ازدواج و ... نیست
یه چیزه بالاتره خودت برو پیداش کن ببین بالاتر از همه اینچیزا که گفتم چیه.
در مورد احساس بی معنی بودن زندگی هم واسه من پیش اومده واسه یکی از دوستامم که حرف میزدم اونم همینو میگفت که حس میکنه زندگی براش پوچ هست
اما راهکارشو پیدا کردم
وقتی آدم احساس کنه تو زندگی کسی بهش احتیاج نداره و کاره مفیدی نمیکنه احساس پوچی باید بیاد سراغمون
وقتی استعدادای وجودمون رو میذاریم خاک میخوره و ازش استفاده نمیکنیم بایدم احساس پوچی کنیم
در کل سعی کن واسه اطرافیانت مفید باشی به همه کمک کنی و حتی اگر نتونستی کاره عملی کنی شده دعا بخونی نماز و ... انجام بده.
فقط یک کاری کن تو این دنیا بود و نبودت واسه دیگران یکسان نشه مفید باش.
خوشی هات رو تنهایی انجام نده.
به دیگران هم از خوشی هات سهم بده.

تو الان مشکلت چیه خدا رو باور نداری یا اینکه اسلامو ؟؟؟ یا این که زده شدی از اسلام واقعیت رو بگو ؟؟؟

پسر کوچکی بعد از بازگشت به نزد خانواده اش از آنها خواست ک یک عالم دین برای او حاضر کنند تا ب3سوالی ک داشت جواب بدهند!
بالاخره یک عالم دین برای ایشان پیدا کردند و بین پسر بچه و عالم صحبتهای زیر رد و بدل شد؛

پسربچه:شما کی هستی و آیا میتوانی به3سوال بنده پاسخ دهی؟

معلم:من، عبدالله، بنده ای از بندگان خدا هستم و ب سوالات شما جواب خواهم داد، ب امید خدا!

پپسربچه:آیا مطمئنی جواب خواهی داد؟ چون اکثر علما نتوانستند به 3سوال من پاسخ دهند!

معلم:تمام تلاشم را میکنم و با کمک خدا جواب میدم.

پسر بچه:سه سوال دارم!
سوال اول:آیا در حال حاضر خداوندی وجود دارد؟ اگر وجود دارد شکل و قیافه آن را به من نشان بده!
سوال دوم:قضا و قدر چیست؟
سوال سوم:اگر شیطان از آتش خلقت شده است، پس برای چی او در آخرت در آتش انداخته خواهد شد؟چون بر ایشان تاثیری نخواهد داشت!

معلم کشیده ی محکمی را به صورت پسر بچه زد !

پسربچه گفت:برای چی ب من زدی و چه چیزی باعث شد ک از من ناراحت و عصبی شوی؟

معلم جواب داد:من از دست شما عصبانی نشدم و این ضربه ای ک به شما زدم جواب هر سه سوال شماست.

پسر بچه:ولی من هیچی را نفهمیدم!

معلم: بعد از اینکه شما را زدم چه چیزی حس کردی؟

پسربچه:حس درد بر صورتم دارم.

معلم:پس آیا اعتقاد داری ک درد موجود است؟
پسر بچه: بله !

معلم:پس آنرا ب من نشان بده!
پسربچه:نمیتوانم!

معلم:این جواب اول من بود.همگی به وجود خداوند اعتقاد داریم ولی نمیتوانیم او را ببینیم.
سپس اضافه کرد ک، آیا دیشب خواب دیدی ک من تو رو خواهم زد؟
پسر بچه: نه!

معلم:آیا گاهی ب ذهنت رسید ک من تو را روزی خواهم زد؟
پسربچه: نه!
معلم: این قضا و قدر بود!

سپس اضافه کرد:دستی که با آن تورو زدم از چه چیزی خلق شده است؟
پسر بچه: گل!
معلم:و صورت تو از چی؟
پسربچه:باز هم از گل!

معلم:چه چیزی حس کردی بعد از اینکه بهت زدم؟
پسربچه:حس درد داشتم.

معلم؛آفرین، پس دیدی چطور گل بر گل درد وارد میکند، این با اراده خدا انجام میشود!

پس با اینکه شیطان از آتش خلق شده، اما اگر خدا خواست این آتش مکان دردناکی برای شیطان خواهد بود!
تمام...

دستم درد نکنه ک این همه تایپ کردم تا شما هم بخونید چون بنظرم جالب بود!

سلام.می گن به اندازه ادما راه برای رسیدن به خدا وجود داره.یعنی هرکس به شیوه خودش خدا رو می شناسه و درک مربوط به خودشو داره و ازش هم قبول می شه.کلمه ی خدا ادمو یاد چی باید بندازه؟خدا یعنی بزرگترین و پاک ترین حقیقت.و به قول یکی از استادام هرکس تصورش این باشه که مثلا اگه استین کوتاه پوشیدی خدا بی برو برگشت می ندازدت جهنم،یعنی خدا رو نشناخته.چنین تصوری یعنی خدا رو نعوذ باالله کوچیک گرفتن و به خدایی نشناختن.ما انسان ها اصلا اینجا چی کار می کنیم؟از کجا اومدیم؟سوالی که انگار بیشتر مال بچه هاست و من و شما شاید برامون افت داشته باشه پرسیدنش. اما اگه این سوال بی پاسخ بمونه یعنی عمرمون تلف شده .ما اومدیم به این سوال جواب بدیم.کم کم به قولی برامون تابلو می شه ما و دنیامون با اینهمه خصوصیات پیچیده خودبه خودی سبز نشدیم یه دفعه!خدا تو قرآن گفته:وای بر نماز گزاران!نمازگزارانی که هنگام نماز از یاد خدا غافلند.این یعنی با یه نماز خشک و خالی و چهارتا دولا راست شدن و بدون تفکر و شناخت نمیشه نردبون کمال رو به همین آسونی بالا رفت.این دقیقا خلاف تصوریه که بعضی از ما راجع به دین و مذهب و حتی خدا داریم.امام علی-ع-:ارزش هرکس به درک و فهم وی از حقیقت هستی است.دین ما که بعضی ها اون رو مسئله ای جدا از روشنفکری تصور می کنندتمام سعیش اینه که بگه خالق دنیا و انسانی به این عظمت رو باید به خداییش و به بزرگیش-البته در حد درک خودمون و الا حق حد و مرزی نداره-شناخت نه کمتر.بله ما اومدیم چنین خدایی رو بشناسیم،به خاطر اون خودمون رو پاک نگه داریم و به امور زودگذر دنیایی قانع نشیم و تمام هدفمون رو اینها قرار  ندیم.

دوست عزیز من فقط به شما مطالعه توصیه می کنم اونم نه هر کتایی..

سلام ببینیداگرشما قصدسفرداشته باشید اگرشخصی به شما رسید وگفت جاده هالغزنده برف سنگین امده لباس های گرم برداریدوغیره...شما حرف ان شخص را خواهیدپذیرفت وباتجهیزات کامل سفر خواهیدکردتا دراین مسافرت کوتاه مدت دچارمشکل نشویدحال سوال من این است 124هزارپیامبراوصیای انان برای ما خبراورده اند که چنین سفری درپیش داریدوازمخاطرات این سفربسیارسخن گفته اندوبرای راحتی سفروکوله بار ان راهکارهای زیادی داده اندباوجودعلم به اینکه حرف انان یکجور بوده وانان را هم افراد صدیق می دانیم ودرزندگی انان خطایی هم مشاهده نشده است چرا نباید اعتمادکنیم پس شک ما بی دلیل است البته شخصی از امام صادق این سوال را پرسیدند امام به این شکل پاسخ دادنداگرقیامت نباشدماکارسختی نکردیم بلکه تکالیفی را انجام داده ایم وضرر هم نکردیم اما اگر قیامت بودشما ضرر کرده اید که بدون توشه سفرامده اید

پیشنهاد میکنم این فایل رو دانلود کنید و گوش کنید . بسیاری از شبهه ها براتون حل میشه : 

خیلی دوست دارم به شما کمک کنم.

به گیلاسی : خیلی ممنونم دوست عزیز....من توسوالمم گفتم که خیلی خیلی برا اطرافیانم ارزش قائلم وبیشتر سعی میکنم اونایی که باهاشون در ارتباطم روراضی نگهدارم ونرنجونمشون بنظرم احساس مفیدبودن یه نوع ادبه که من سعی میکنم رعایتش کنم ببینین حس پوچی من فقط بدلیل اینه که احساس میکنم خدایی وجودنداره و مافقط برحسب تصادف بوجود اومدیم واون دنیا وجودنداره وبامرگمون همه چیزتموم میشه

به آقامحمدرضا:من بادین مشکلی ندارم مشکل من باور خداست نمیگم باورش ندارم نه ولی این باورهمراه باشک وشبهس که میخوام رفعش کنم،ممنونم بخاطرتوجهتون

بهM&M:متشکرم ولی از این جور متنا زیاد خوندم متاسفانه نتونسته کمکم کنه

بهmale:سپاسگزارم....دوست عزیز طبق گفته های عالمان دین ما این حرف شما درست نیست مگه نمیگین بایدپاک بود پس اگه شخصی بی حجاب باشه ونماز نخونه ودلش پاک باشه خدااونوقبول میکنه؟؟؟مگه خدااینطورگفته هرکاری خواستی بکن ولی دلت روصاف نگهدار

به....:متشکرم  ولی نویسنده ها سعی میکنن بیشتر حرفای خودشون رو بکرسی بنشونن مطمئنین که اگه شما یه کتابی که یه فردمسیحی ویاازهردین دیگه ای رو نوشته واز دین خودش تعریف وتمجیدکرده روبخونی حرفاشوقبول نداری میدونین من بعضی موقعها حرفای اونارو یاهردینی روکه هست روقبول دارم بنظرمن این ادیانم پیروان سرسخت خودشون رودارن  وممکنه دین اونا از ما کاملترباشه نه؟؟؟الآن میدونم میگین توقرآن این حرفازده شده بنابراین بایدقبول کنیم ولی حرف من اینه که اگه شما ازاولش مسیحی بودین آیا دینتون روعوض میکردین ؟؟؟افرادخیلی کمی این کارروانجام میدن وکتاب مخصوص خودشون رودارن که اون کتاب روقبول دارن الآنم میخوام قرآن وکتابای مذهبی روبذارم کناروبادل خودم ودلیل محکمی به سوالاتم جواب بدم

به آقا عباس:شماکدوم یک از این124هزار پیامبررو دیدین ممکنه همشون دروغ باشه اگرم راست باشه کدوم یک از پیامبران رفتن اون دنیا وبراماخبرآوردن اگرم رفتن واومدن ممکنه دروغ بگن بنظرم این دلیل نمیشه واقعا دوست دارم بپذیرم ولی نمیتونم احساس میکنم یه جای کار میلنگه!!!ممنون که نظردادین

به آقامحمد:چشم خیلی ممنونم امیدوارم ...

به یه پسر:متشکرم که نظردادین!

دسته شما درد نکنه استاد انسان ب این پیچیدگی بر حسب تصادف ب وجود اومده؟؟؟؟؟؟خخخخخخخخخ تصادفی آخه این همه نظم میشه اتفاقی باشه؟

شما خدا را باور کنی
من مشکل معادتون حل می کنم

به الیساخانوم:آره بنظرم ممکنه نظم نمیتونه دلیل محکمی باشه!!!
به کابوی:چطور؟؟؟

سلام. من یه روزتوی یک فضای مجازی بایک دخترخانومی صحبت کردم که خداروقبول نداشت ایشون به من گفت اگرتونستی به من ثابت کنی خداوجودداره من هرچی دارم بهت میدم من قبول کردم وهرچی خودم قبول داشتم وبرای خودم مدرک بود که خداوجودداره بهش گفتم ولی اخرش بهم گفت که حتی به اندازه ی سرسوزنی روش تأثیرنذاشته بهم گفت نیازبه یک چیزخیلی قاطعی داره که بگه خداوندوجودداره ومدارکی که اثبات میکنن خداوجودنداره خیلی بیشترن ولی من هیچ وقت دنبال وسیله ای قطعی نگشتم که به خودم بقبولونم خداوجودداره ادم خداروتوی قلبش احساس میکنه من فکرمیکنم خداجزوی ازوجودماست وروح خداونددرمادمیده شده من اون شب خیلی گریه کردم هم برای اینکه نتونستم حتی ذره ای روشون تأثیربذارم وفهمیدم هنوزیه مسلمون واقعی نیستم و هم واقعا به این پی بردم که خداخیلی غریبه به ماهمه چی عطاکرده حتی ماحاضرنیستیم قبول کنیم که وجودداره.این همه پیامبراوامامامون جون خودشون روفداکردندبعدماحتی نمیخوایم قبول کنیم خداهست.

خانم سوال کننده اگر توحید قبول داشته باشی
معاد و نبوت و عدل و امامت
اصول دسن و فروع دین
را براحتی می توانی بپذیری و منم برات استدلال میارم

به کابوی:ببینین مشکل منم همینه اگه خداروقبول کنم همه اونایی روکه گفته میپذیرم خب پس بنظرم اول اثبات وجودخدابرام مهمه اما اگه دلایلتون روبگین خوشحال میشم شایدبدردم خورد مچکرم

من دنبال اثبات های وجود خدا رفتم هاما هیچ کدوم نتونسته منو قانع کنه البته حالا دوستان نیان منو بخورن 

ببین در مورد اثبات خدا
یک روز رفتم پلیس آگاهی برای انگشت نگاری در فرصتی که داشتم نگاه می کردم ببینم مکانیسم کار چطوری هست
اینجور هست که اثر انگشت ها را می گیرن و چون اثر انگشت هر کسی با دیگری متفاوت است از روی این تفاوت میشه انسان ها را شناسایی کرد
برآورد کردم دیدم فقط تو ایران 77میلیون ادم وجود دارد که این هرکدام اثر انگشت متفاوتی دارند
به نظر شما می تواند این کار اتفاقی باشد و خود بخود بوجود آمده باشد؟
حالا حساب کن بیش از 6میلیارد ادم تو کره خاکی هست چطوری باید همه اثر انگشتشون باهم متفاوت باشد حتما خالقی فراتر از ذهن یک فرد قرار داشته باشد.

چرا وقتی تو زندگی کم میاری همش دنبال این هستی ک وصل بشی به یک منبع که ازش کمک بخواهی این منبع برمیگرد به نیاز فطری انسان به پرستش خدا.

شما اگر یکم فکر کنید متوجه حضور خداوند می شوی از سیستم بدن خودتون بگیر تا خیلی از مسائل. خدا همین نزدیکی هاست فقط باید با چشم عقل دیدش.

---

اما در مورد نبوت وقتی خدایی بوجودبیاد و از جنس ما انسان ها نباش خب باید برای هدایت بندگان خودش یک نماینده ای را بفرستد

---

عدل هم که معلوم این روزها همه ما تشنه عدالت هستیم

---

امامت هم در راستای همان نبوت هست منتهی چون دیگر عقل مردم رشد کرده و می فهمند نیازی به معجزه نیست رشد عقلی مردم نیاز به استدلال عقلی  احساس می شد و با توجه به شرایط بود دیگه

---

معاد دوتا ادم بلند میشن می رن به 15دختر تجاوز می کنند و با زندگی 15دختر که هر کدامش می تونند بوجود آورده 15نسل باشند بازی می کنند . و پیامدهای این تجاوز سالهای بعد گریبانگیر اون خانم هاست
بعد این آقا را می گیرن و اعدام می کنند آیا واقعا یک اعدام برای چنین حیوون هایی کفایت می کند؟
استاد خاوری 3000000000000000000000000000000خورد برد و حق خیلی از جوان هایی که برای وام ازدواج 2سال آواره بودن را خورد آیا مجازات این فرد یک اعدام هست؟
خیلی از افراد بودن که در این دنیا کارهای بسیار پیشرفته ای کردند مثل کسی که یک بیمارستان ساخت  نهایتش بهترین زندگی در بهترین نقطه بهش می دهند آیا کفایت پاداش وی را می ده؟

 این  مواردی که شما نام بردین اثبات خدا محسوب نمیشه   ببینید شما پیچیدگی بدن انسان رو مثال زدین  و نتیجه گرفتین خدا وجود داره ولی خدایی که ما توصیفش رو شنیدیم  پیچیده تر از انسانه .به وجود امدن یه  چیز پیچیده از یه موجود پیچیده تر از خودش موضوع قابل قبول نیست چون اون موجود پیچیده تر باید از چیزی به وجود امده باشه 

متشکرم...
ببینین همه ایناروقبول دارم ولی نمیشه با توجه به این گفته هاقانع شد مثلا شما گفتین که ما دربعضی از مواقع نیاز داریم منظورتون ازاین جمله تنها نیاز بخداست نه؟؟؟گیرم که من قبول کردم خب ...مامسلملنانخداروقبول داریم کسانی که قبل ما اومدن یا کسانی که بی دین بودن پس تکلیف اونا چیه اونا که خداروقبول نداشتن یا اصلا راهنمایی نشده بودن اونا این نیاز رو چطور رفع میکردن ؟؟؟
بنظرمن ما همه خداروقبول داریم ولی بخاطر دیگران وعادت میگیم که خدایی هست نمیگم خدا نیست ولی نمیدونیم کی هستیم وبراچی بوجوداومدیم واصن خداکیه فقط وفقط زوری بخودمون تحمیل میکنیم که خدایی هست ومابایدباورکنیم واگه اینکاروانجام ندیم کافریم ومیریم جهنم

"آقای نجفی خواهش میکنم لطف کنین این پست روببرین بالای صفحه بنظرمن اگه بتونیم به این سوال جواب بدیم خیلی از مشکلاتمون حل میشه"

خانم گمنام
پیچیده اش کردی خخخخخخخخخ

خب من مظنورم اینه که بالاخره خالقی باید بوجود آورده اون باشد و وجود اون خالق داشتم مطرح می کردم

اما مساله شما شناخت ذات خداوند که مساله بسیار پیچیده ای هست

همینکه انسان بخواد درک درست مناسبی از خدا داشته باشه نعمت بزرگیه.حدیث داریم چه بسیارند روزه دارانی که از روزه خود جز گرسنگی و نمازگزارانی که از نماز خود جز خستگی و بی خوابی بهره ای نمی برند.یعنی شناخت انسان تعیین می کنه این اعمال مقبولند یا نه.منظور بنده در کامنت قبلی اصلا پاکی و حجاب و اینا نبود.منظور این بود که خدا رو مثل ناظم مدرسه تصور نکنیم.پاکی صد البته مهمه به همین خاطر. کلمه بی برو برگرد رو چاشنی گفته ام کردم!خدا همون کسی که تموم این هستی بی کران از اوست.به همین خاطر هرچی خدا رو بیشتر بشناسیم حقیقت این جهان رو عمیق تر و دست نیافتنی تر می بینیم.

خانم بینام من فکر کنم این چیزی که شما گفتین کاملا مربوط به بحث های فلسفیه... من قبلا کتاب فلسفی زیاد میخوندم ولی متاسفانه الان چیز خیلی زیادی از اون مباحث توو ذهنم نیست... یه چیزهایی رو که میدونم بهتون میگم شاید براتون مفید باشه و خودتون تحقیق کنید شاید به نتیجه ایی رسیدین..

اول اینکه تقریبا همه فلاسفه چه مسلمان چه غربی اصل علیت رو قبول دارن... اصل علیت اینه که هر معلولی(مثلا جهان) به برای بوجود اومدن نیاز به یه علتی داره... فلاسفه برای معلول بودن دلایل زیادی میارند و ویژگی هایی رو ذکر میکنند مثل اینکه یک معلول نیازمنده..محدودیت زمان و مکانی داره،قابل زواله و.... . بر اساس دلایل عقلی و فلسفی به این نتیجه میرسند که جهان معلوله یعنی یک خالقی اونو بوجود اورده...
منتها فرق فلاسفه اسلامی با فلاسفه غرب در اینه که غربیا فکر میکنند اصل علیت یعنی اینکه هر موجودی نیازمند علت است و از اونجایی هم که خدا موجوده پس نتیجه گیری میکنند که خدا هم به یک علتی نیاز داره ..یعنی میگند که خدارو هم کسی بوجود اورده و این رابطه تا بینهایت ادامه داره!.... ولی فیلسوف اسلامی در اصل علیت میگه که موضوع اصل علیت، موجودمعلول و وابسته هست نه موجود بی نیاز...!
بعد میان اثبات میکنند که ما در رابطه با علت ها نمیتونیم تسلسل علت ها رو داشته باشیم ..یعنی نمیتونیم بگیم aازb، b از c، cازd و... بوجود اومده ..در این سلسه علت ها باید یه علته العلل رو قبول کنیم یعنی چیزی که همه این علتها منشا وجودیشون از او علت باشه و خود اون علت از چیزی بوجود نیومده باشه...چون در غیر این صورت ما به بی نهایت میرسیم و این جهان وارد یه رابطه پوچ میشه که هیچ معنایی نداره..بتابراین ما برای اینکه دچار رابطه بینهایت و نا محدود نشیم مجبوریم که برای سلسله وابستگی ها یه وجود مستقل قائل بشیم..چون هیچ وقت یه مجموع بی نهایت محتاج، نمیتونه غیر محتاج و مستقل بشه(همونطوری که مجموع بینهایت صفر ،عدد صحیح نمیشه) و برهمین  اساس و با استفاده از برهان های زیاد عقلی و بدیهیات نتیجه میگیرند که اون علل العلل ،خداست و کسی غیر از اون نمیتونه باشه..

---

سوال کننده من زیاد اهل رمان خوندن نیستم ..ولی پیشنهاد میکنم کتاب "روی ماه خداوند رو ببوس "از مصطفی مستور رو بخونی...حدود صد صفحست..  شخصیت اصلی دچار یه سردگمی در رابطه با وجود خدا شده و یه ابهاماتی رو در مورد وجود خدا مطرح میکنه که کاملا ملموسه و ممکنه برای ما هم اون سوالا پیش اومده باشه....
به نطر من این کتاب یه ایراداتی هم داره ولی در کل کتاب خیلی خوبیه...

یه جایی میخوندم در تجربه خدا برخلاف تجربه ی طبیعت که قانون هاش بعد از ازمایش بدست میاد،اول باید به قانونی ایمان بیاری و بعد اون رو ازمایش کنی. و هر چه ایمانت به اون قانون قوی تر بشه احتمال موفقیت ازمونها بیشتره.یعنی هر اندازه که به خدا باور داشته باشی خدا همون اندازه برای تو وجود داره.هر چه بیشتر به او ایمان بیاری ،وجود و حضوراو برای تو بیشتره..
گرچه هستی خدا ربطی به ایمان ما نداره اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوطه!

اقای کابو  متوجه شدم چی میگین ولی به هر حال اینطوری اوضاع پیچیده تر میشه

به بی نام

راستش من رشتم فلسفه نیست ...اطلاعات خیلی تخصصی هم در این زمینه ندارم...فقط یه چیزهایی رو از فلسفه میدونستم که بهتون گفتم شاید به دردتون خورد!.......
یکی از اساتیدمون که یه شخص روحانی بود اصل علیت رو در رابطه با اثبات جهان بهمون توضیح داد و خدا رو بر اساس فلسفه ابن سینا برامون اثبات کرد...اون جلسه استادمون یه مهمونم داشت و اون اقا دکتری فلسفه داشتند و استاد دانشگاه تهران بودن...
حدود یک ساعت برامون حرف زد وبهمون گفت خیلی از کسایی که فلسفه میخونن اوایل خوب میتونند خدا رو اثبات کنند ولی هر چی ادم جلوتر میره بیشتر منکر خدا میشه و فکر میکنه خدایی نیست و همه چیز براش رنگ پوچی میگیره تا جایی که به  نقطه صفر میرسه..نه میتونه بالای این صفر بره و بشه مثبت و نه میتونه پایینش بره و بشه منفی.اون لحظه ادم هیچ حسی نداره...ولی وقتی که به ته ته این علم رسید دوباره به نقطه ایی میرسه که میگه امکان نداره خدایی نباشه  بنابراین دوباره وجود خدا براش پر رنگ میشه...
میگفت کسانی که ابتدا و انتهای علم فلسفه هستن خدا رو ثابت میکنند ولی اون کسایی که وسط این رشته گیر کردند این امکان رو ندارند و بیشتر دچار سردرگمی میشن...
من فکر کنم شما الان یه جایی اون وسط مسطا باشید:)...

با این گفته های شما من خودم هم دقیقا نمیدونم که از لحاظ فلسفی خدا هست یانه... تو این مورد خودم  به شخصه بر اساس حس خودم عمل میکنم و میدونم حسم درسته...شاید خدا رو مثل بقیه نشناسم و اونجور که بقیه بهش عمل میکنند نباشم ولی بر اساس حسم بهش ایمان دارم و به روش خودم راهمو میرم...ولی اینی که گفتین جالب شد برام برم تحقیق کنم ببینم اخرش چی میشه...
یه سوال برام پیش اومد اینکه گفتین جهان بیشتر دایره واره .بر اساس استدلال شما توی همین رابطه دایره وار نقطه شروع نداریم؟یعنی مبدا این رابطه دایره وار کجاست؟چیه؟ اگه حتی دایره وار هم باشه نباید از یه نقطه ایی شروع شده باشه؟اگه اینطوره که خب باید قبول کنیم که بالاخره یه چیزی یا یه کسی حالا نه لزوما این خدایی که ما میشناسیم اغاز کننده این نقطه شروع باشه و طبیعتا باید قدرتش بیشتر از بقیه باشه چون اغاز کنندست !درسته یا من اشتباه میگم؟  توی این رابطه دایره وار اخرش چی میشه ؟به کجا میرسه؟؟؟
اگه دوست داشتین خلاصه برام توضیح بدید ..

نمی دونم خانم نارنجا من کلا با فلسفه   و بقیه علومی که تو حیطه علوم انسانی قرار میگیره رابطه خوبی ندارم علاقه هم بهش ندارم و زیاد درکش نمی کنم حالا شاید ناخواسته وارد این علوم شدم و اینطور باشه که شما میگی .... از طرفی مثل شما هم نمی تونم به احساساتم متکی باشم یعنی حتما یک چیز باید بهم اثبات بشه  دیگه از بس با علوم تجربی سر و کله زدم انگار عادت کردم که هر چیزی اینطوری بهم ثابت بشهواسه همین  تصمیم گرفتم بعد از تموم شدن دوره ام برم سراغ فیزیک  و از پایه بخونم و بیام بالا  ولی در حال حاضر اطلاعاتم در مورد این موضوعات در حد اطلاعات عمومیه و هر موقع بین درسام فرصت کردم یه مقاله ای چیزی در موردش خوندم  منظورم هم از سلسله وابستگی دایره وار این بود که شما اگر برگردی  به زمان صفر یعنی موقع انفجار بزرگ ( مهبانگ )خب اونموقع در اثر یه انفجار زمان و فضا به وجود اومدن  حالا اگر بخوایم این سوال رو مطرح کنیم که قبل از مهبانگ چه خبر بود؟ هنوز بین فیزیکدان ها نفاوت نظر وجود داره بعضی ها میگن اصلا بی معنی هست که بخوای بگی قبل از زمان صفر چه اتفاقی افتاده چون قبل از زمان صفر زمانی وجود نداشته که بخواد اتفاقی افتاده باشه اما برخی میگن قبل از مهبانگ یه جهان مثل جهان فعلی ما وجود داشته که منقبض و متراکم شده و دوباره منفجر شده و جهان ما رو به وجود اورده و شروع کرده به انبساط  و الان داره به انبساطش ادامه میده و شاید بعد دوباره شروع کنه به انقباض و دوباره همون چرخه تکرار بشه  و هیچ شروع و پایانی نداشته باشه همونطور که گفتم من  هنوز اطلاعاتم تو این زمینه خیلی ناچیزه و به خاطر همین به شما توصیه میکنم که خودتون برین دنبال مطالعه و به گفته های من تکیه نکنید چون من متخصص نیستم ممکنه اطلاعات غلط در این زمینه بدم  ولی یهندتا نکته هست که بهتون میگم شاید استارتی باشه واسه مطالعات بعدیتون

ممنون از توضیحتون...
خودمم الان هنگم ولی چیزی رو جا ننداختین:):)