خانواده برتر

یه بار برای همیشه بهش بگو من دیگه به این موضوع فکر نمیکنم و فراموش کردم لطفا دیگه دربارش حرف نزن.شما که اینقد باهاش راحت بودی ک راز دلتو بهش گفتی پس گفتن این که (دیگه دربارش ازم نپرس) مطمئنا نباید برات سخت باشه.یا شمارتو عوض کن دیگه شمارتو بهش نده.

در ضمن درکت میکنم چقد رو مخته و اذیت میشی مشابهشو تو زندگیم داشتم.

چجوری بگی ؟! 

کاری نداره 

خیلی راحت و ساده !

انفعال( یعنی سکوت کنی و جواب ندی و ... ) رو توصیه نمی کنم

اینبار که ایشون زنگ زد یا هر جا صحبتشو پیش کشید خیلی راحت بهشون بگو ممنون که اون موقع گوش شنوای من بودین - اون مسئله خیلی وقته که کاملا برای من حل شده و تمام شده اس و نیازی به یادآوریش نیست چون حس بد پیدا می کنم

لحن بیان و حالت خودتون هم حین گفتن این جمله ها مهمه - با اعتماد به نفس و اطمینان و آرامش بگید - بعد ازین صحبتتون اگر دفعات بعدی بازم ادامه داد ( که بعیده بده) با یه لبخند و سکوت جوابشو بده 

پ ن : به قول دکتر سمانه جهانبخش : برای کسی درد دل کن که "محرم" و "مرهم" باشه 

من اگر اعضای درجه یک خانواده رو در مورد یه موضوعی نخوام در جریان بذارم گزینه ی بعدی م یکی دو تا دوست مورد اعتمادمه و بعدش یه مشاور حاذق ( مشاور در پیت بدتر شرایط رو بحرانی می کنه ... ) 

من تصمیم گفتم دیگه با کسی درد و دل نکنم ، کسی جرأت نمی‌کند تو زندگی کسی که مغرور و افاده ایه و کم حرف میزنه فضولی کنه ، پرحرفی و دردو دل کردن با دیگران خطرناک و دردسر داره 

یک کلام بهش بگو من دیگه به ایشون فکر نمیکنم و خواهش میکنم لطفا دیگه دربارش هیچ حرفی نزنید چون حالم بد میشه.

من چونکه خیلی آدم توداریم حتی اگر خیلی فشار روم باشه ترجیح میدم با کسی حرف نزنم و حرف دلمو نگم حتی برای عزیزانم و افراد قابل اعتماد،خیلی حرفامو تو خودم میریزم و نهایتش اگر خیلی فشار روم باشه مثل الان.ترجیح میدم بنویسم،به بقیه هم توصیه میکنم،خیلی خوبه و آرامش میده به آدم وقتی که فشار روحی روته و نیاز به درد دل داری،یه راه خوب و مطمئنه.

آخه بستگی داره که چقدر باهم صمیمی بودین.مثلا منم پارسال ۱ ماه به قصد آشنایی برای ازدواج با آقایی صحبت کردم و فهمیدم مناسبم نیست و جواب منفی دادم،بعد دوست صمیمی تقریبا شاید ۱۰.۱۵بار بعد از تموم شدنش ازم پرسیده که راستی چه خبر از فلانی؟دیگه خبری ازش نداری؟پیام نداد؟زنگ نزد؟و منم هرسری جواب دادم که عزیزم اون موضوع دیگه تموم شده و هیچچ خبری ندارم.ولی چون دوست صمیمی و خوبمه از سوالش ناراحت نمیشم و چیزی به دل نمیگیرم چون میدونم بدون منظوره و قصد تیکه انداختن و اینا نداره.فقط دوست داره من زودتر مزدوج بشم😂😂

بنظر من از سر دلسوزی هست نه فضولی- بهش بگو من از اینکه این موضوع رو مدام یاداوری میکنی ناراحت میشم چون مجدد یادم میاد درحالیکه من فراموشش کردم. ازش بخواه دیگه نکه

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «کسى که سفره دل خویش را (نزد این و آن بدون هیچ فایده) باز کند (و مشکلات خود را فاش سازد) رضایت به ذلت خود داده است»؛ (وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ)

«کسى که زبانش را بر خود امیر سازد شخصیت او تحقیر مى شود»؛ (وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ)

خیلی راحت و ساده توضیح بده براش 

بگو عزیزم ممنونم واقعا به فکرمی و نگران منی 

ولی خداروشکر من این رابطه رو تموم کردم و دیگه بهش فکر نمیکنم 

فراموش کردم کاملا و اصلا اون ادم سابق نیستم 

دیدی بازم یاداوری میکنه بگو کاراگاه  پیگیر کی بودی تو؟؟:!!

سلام

به نظرم جواب تماسش رو بده و خیلی با آرامش و

با خنده و لحن شوخ😁

به اوشون اینارو بگو :

(( راستی این موضوع مال یه سال پیشه هااا و خیلی وقته که تموم شده و منم اونموقع حرفام فقط جنبه درد دل داشت

بابا جدی نگیر من که همون موقع فراموش کردم

ولی فک کنم ذهن شما رو درگیر کردم🤗

شییییطون😉

موش نخورَتِت🤭

مشکوکیا😉

چرا " اینقد"  "این همه"  "هر بار"  که با من حرف میزنی میپرسی؟؟ نکنه کسی رو واسم سراغ داری؟؟؟

( اینجا که میاد حرف بزنه تو نذار حرف بزنه و بقیه حرفاتُ خیلی تند و سریع بهش بگو یه جوری که نتونه جواب حرفاتو بده)

خُب باشه بگو در موردش فک میکنم😂

فقط بگو فعلا قصد ازدواج ندارم😂

وای چقد تو مهربونی باورم نمیشه این همه به فکر منی🤭😂

قربونت برم ایشالله برات جبران میکنم

خُب حالا اسمش چیه؟؟

وای باورم نمیشه

من چه گیجم چرا زودتر نفهمیدم.

الانم دیر نشده نَههه؟؟ 😁

وای به نظرت به هم میایم؟؟

خُب چرا زودتر نگفتی؟؟

الان که فک میکنم میبینم که قصد ازدواج دارم خوبشم دارم😁

فقط بگو سر کارم نذاره که حلالش نمیکنم😂

نفرینم دامَنِش رو میگیره ها😂

دامَنِش=👖

🤣🤣🤣🤣🤣🤣

به نظرت الان برم به مامان بابام بگم؟؟

که تو چقد دلسوز و مهربونی😍

وای مرسی

اگه کاری نداری من برم بگم بهشون🤗

وااای فقط به نظرت چی بپوشم؟؟؟؟؟ 🤭🤣

.

.

.

خُب از اینجور حرفا بزن بهش دیگه فک نکنم بهت زنگ بزنه😂

والا اگه من بودم با شوخی و خنده و اینجور حرفا بهش میفهموندم.

نارحتی هم نداره اصلاً.

خیلی خونسرد و با آرامش میشه حَلِش کرد🤗

بهش بگو میشه ازت خواهش کنم اون قضیه رو فراموش کنی؟ یادآوریش اذیتم میکنه چون فراموشش کردم.

سلام 

اصلا جواب تماسش رو نده 

جایی هم حرفی زد وانمود کن نشنیدی و بی‌تفاوت نشون بده تا دیگران هم حساس نشند 

شاید این آدم این‌ سوالا رو از تو میپرسه تا مادر خواستگارت بشنوه 

حتی پیش صمیمیت هم درددل نکن 

برای من پیش اومده

فقط برو پیش مشاور هر وقت حرفی داشتی

مشاور رایگان هم هست 

تو امامزاده صالح و جاهایی از این قبیل

با ی لبخند معنا دار بهش بنداز بگو ب درک واصلش کردم .درضمن با کسی درد دل نکن اینا ادیشون نمیرسه بروت میارن.ی جوری پیشش خودتو نشون بده ک خیلی فرق کردی نسبت ب اون موقع ک پیشش درد دل کردی

منم آدمی نیست که با هرکی از راه رسید دردودل کنم.این خانوم هم همیشه جاش مسجده..از خانم های مذهبی وابرو داره که بعضی وقتا واسط خیر میشه.اما وقتی مدام سوال میکنه خیلی عصبی میشم.تا یک ماه ذهنم به هم میریزه هی خودمو لعنت میکنم چرا همچین کاری کردم..ازاینکه هی باید بهش ثابت کنم که من دیگه با اون ارتباطی ندارم خسته ام شده..ازاینه هرباربهش توضیح بدم خسته ام شده..اصلا وقتی هم تماس نگیره حس میکنم بهم شک داره.دلم میخاد اززندگیم بره بیرون..میترسم اگه بهش چیزی بگم..بگه حتما یه چیزی هست که اینقدر واسش مهمه..

سلام

با نظر عذرا خانم موافقم! خیلی برخورد مناسبی هست. شاید اون بنده خدا واقعا نگران شما هست و براش مهمید به خاطر همین گاهی ازتون درمورد اون قضیه میپرسه و فقط متوجه نیست که داره شما رو اذیت میکنه. سعی کنید همچین آدمی رو از خودتون نرنجونید و با یه برخورد مناسب مثه چیزی که عذرا خانم گفتن قضیه رو تموم کنید.

عزیزم ترس ت نابجاست 

و منجر به بی واکنشی و انفعال تو شده و داره می خورتت

بگی ممکنه فکر کنه خبریه ؟!

الان که نمی گی - ولی ایشون داره همون فکرو می کنه

پس بگو و خلاص !

مسئله فقط این خانم نیست - این الگوی رفتاریت مراقب باش که تو موارد دیگه هم شاید وجود داشته باشه

همون طور که من بنا به مصلحت و ناراحت نشه و دلش نشکنه و درست نیست و اخلاقی نیست و ... بار ها خودمو سانسور کردم و یه موقعیت های ازار دهنده و یه افراد ازار دهنده رو تحمل کردم - که هم فرسوده م کرد هم اخرش گند زد به هیکلم 

منفعل نباش

برای گفتن یه حرف ساده انقدر سختی به خودت نده 

ممنونم الی جان بابت راهنمایی ات..میشه کمکم کنی..واگه تجربه ای دراین مورد داری بهم بگی دقیقا من خیلی جاها خودمو سانسور کردم و واقعا این استرس زد به بدنم..به دندونام..این اواخر هم موهام مشکل پیدا کرده وخودمم میدونم بابت همین استرس ها وسانسورهاست..یه راه حل عملی بهم میدی..به چیزی که خودت امتحان کرده باشی وجواب گرفته باشی.یه چیزی هم که خیلی آزارم میده اینه که تا میخوام محکم وقوی باشم بااین خانم خیلی جدی وبااعتماد به نفس حرف بزنم یه حسی همش سرزنشم میکنه که تو خودت این اختیارو به این زن داری که تو زندگیت دخالت کنه با درد و دلت الان میخای چیو ثابت کنی..و واقعا این سانسورها تو همه جنبه های زندگیم تاثیر گذاشته