تنهام، اعصابم از دست همه خورده، امروز از یه روانپزشک وقت گرفته بودم که نرفتم، می خواستم ازش در مورد خودارضایی بپرسم که حوصله نداشتمو خسته بودم و نرفتم. راستش من زیاد به این سایتا اعتمادی ندارم که بیام و در مورد خودم و زندگیم توش بنویسم ولی الان دیگه لبریزم، دوست دارم که با یکی در این مورد حرف بزنم، نوشتم طولانی میشه ولی دوست دارم که بنویسم:

28 سالمه ، 6 یا 7 ساله بودم و در حالی که روی شکمم دراز کشیده بودم و در اون زمان اصلأ نمیدونستم که اینکاری که دارم انجام میدم، خودارضایی هستش ، مادرم اومد و بهم گفت که بابات گفته اگه یه بار دیگه اینجوری ببینمت پامو میذارم روی کمرت و اونو میشکنم و گفتش که اگه این کارو انجام بدی باردار میشی.

همین جمله ی آخری مادرم که در مورد بارداری بود، تمام زندگی منو تا امروز که 28 سالمه داغون کرد، شاید مادرم فکر میکرد که با گفتن این جمله من میترسم و دیگه اینکارو نمی کنم ولی من به این قضیه ادامه دادم در حالی که هر بار خودم رو سرزنش می کردم، تو نمازهایی که میخوندم دعام این بود که باردار نشم، گاهی تو عالم بچگی اگه شکمم ورم میکرد، فکر میکردم که حامله ام و فکر خودکشی به سرم میزد، من به این کار عادت کرده بودم و انجامش میدادم. البته سالی که پشت کنکور بودم با خودم عهد کردم که انجامش ندم و ندادم، چند سالیم بود که به ندرت اینکارو میکردم ولی الان یه مدتی هست که استرس و فشار تو زندگیم زیاد شده و دارم دوباره با فواصل کم اینکارو انجام میدم و واقعیت اینه که دیگه مثل دوران نوجونی بهم لذت نمیده و بیشتر درد جسمیش برام میمونه، بگذریم. من چند تا سوال داشتم، لطفأ جواب بدین.

1- خوب خدا رو شکر که همچین سایتی هست که میشه ازش کمک گرفت ولی می خواستم ببینم که کسانی که جواب سوالات کاربران رو مینویسن تخصصشون چیه، میشه رو حرفشون حساب باز کرد یا راهنماییشون مثل راهنمایی مادر منه که به جز یه عمر افسردگی چیز دیگه ای برام نداشت.

2-می خواستم بدونم چرا من از 6 سالگی و بدون هیچ غریزه ای اینکارو کردم اینکه تو این سن اینجوری شدم باعث شده بود که فکر کنم با همسالام فرق دارم و به حالشون افسوس بخورم

3-چرا این قضیه این همه سربستس،در موردش هیچ آموزشی نمیدن، با اینکه این اتفاق بیشتر تو سنین مدرسه اتفاق میفته و این همه مشاور تو مدرسه ها هستن، هیچ آموزشی در این باره نمیدن، سر کلاس دینی بودیم معلم داشت در مورد مبطلات روزه حرف میزد که گفت یکیش استمنا، یکی از بچه ها گفت خانم استمنا چیه؟ ، که اون چپ چپ نگاش کرد و چیزی نگفت . شاید اگر معلم ما اون موقع توضیح میداد که استمنا چیه من کمتر احساس سردرگمی میکردم.

3- حداقل برای بچه هایی که تو سن بلوغن جزوه ی آموزشی در مورد بلوغ و خودارضایی و میل جنسی تهیه کنن به والدین و بچه ها بدن که این قدر نوجونا جواب سوالاتشون از کسانی که معلوم نیست تا چه حدی آگاهن نگیرن.

4- من مشکلی با خودارضایی و ترک کردنش ندارم، تو این مدت بارها تونستم ترکش کنم و تا چندین سال انجام ندم،چیزی که باعث میشه اخیرأ دوباره به سمتش برم اینه که بعضی وقتا احساس خستگی، اضطراب و کلافگی زیادی میکنم که برای خلاصی از این حس اضطراب و بی حوصلگی خودارضایی رو انجام میدم.

لطفأ راهنمایی کنید حس میکنم که زندگیم از تعادل خارج شده. ممنون


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)