سلام

من یه پسر حدود 27 ساله و مجردم. با یه دختر خانمی تو دانشگاه همکلاس و بعدش تقریبا اتفاقی حدود 2 سال همکار بودیم. ایشون یه دختر مذهبی و مقیده، دختر خوبی هم هست از نظر اخلاق و رفتار، جای خواهر خودم هم همیشه روابط دوستانه و محترمانه ای با ایشون داشتم طی این سال ها. ولی خب هیچ وقت چیز خاصی بین ما نبوده و رابطه مون صرفا در حد همکلامی ساده و امورات کار و تحصیل مشترک بوده.

در مورد خودم هم، کلا با این که اعتقادات مذهبی ندارم به اون شکل، به دلایل خاص خودم دوست نداشتم سمت دوستی و این مسائل برم و ازدواج رو ترجیح میدم، ولی چون شرایط ازدواج هم نداشتم از نظر اقتصادی، کلا سرم تو لاک خودم بوده و همیشه فاصله ایمنی رو از خانم ها حفظ کردم. بگذریم.

روزی روزگاری در محل کار بودیم در یک جمع سه نفره شامل من، این خانم و یه همکار آقای مسن تر، که اون آقا سر یه بحثی برگشت به من گفت که تو چرا ازدواج نمیکنی؟، کار که داری، درست که تموم شده، سربازی هم نداری و دیر میشه و ... و من هم که کلا برنامه ای برای موندن تو اون شغل نداشتم و نمیخواستم این رو بگم، به شوخی گفتم دختر خوب پیدا نمیشه بابا. که این خانم گفت "پیدا میشه قشنگ دور و برت رو نگاه کنی هست ها". 

منم خیلی نفهمانه دوباره گفتم نه نیست و خلاصه گذشت. (که البته اون همکارم فرداش به من گفت فکر کنم خانم فلانی منظوری داشت و ... که من گفتم نه بابا، بی جنبه نباش همین جوری گفت)

دوباره یه روز دیگه کمر درد داشتم، رفتم تو اتاق نشستم رو صندلی و یه صدای ناله ای دادم از خودم که آخ کمرم چه دردی میکنه، فقط این خانم تو اتاق بودن، برگشت گفت "ببین هی میگن زن بگیر، داری پیر میشی دیگه بهت دختر نمیدن ها" گه من باز نفهمانه خندیدم و دوباره گذشت. 

بعد مدتی من طبق برنامه خودم از کار انصراف دادم، هر چی داشتم و نداشتم گذاشتم به علاوه قرض و این ها که کاری که خودم دنبالش بودم رو راه بندازم. یه روز که رفته بودم محل کار سابق، تو مسیر برگشت با ایشون هم مسیر بودم. تو راه دوباره بحث ازدواج شد نمیدونم از کجا! پرسید چرا ازدواج نمیکنی و من گفتم نمیشه وضع اقتصادی خرابه و توانش رو ندارم و این صحبت ها. 

ایشون برگشت گفت نباید سخت گرفت وضع همینه و میشه چند سال نامزد باشی تا کارهات درست بشه و ... من گفتم بابا یه نامزدی ساده هم من ندارم خرجش رو الان. نشست حساب کردن که یه حلقه ساده میگری فلان قدر و یه مراسم فلان قدر، خلاصه با دو سه تومن برا ما جمعش کرد قضیه رو!

منم دوباره خیلی نفهمانه گفتم نه من تا وضعم رو به راه نشه نمیتونم دختر مردم رو سر کار بذارم و اگه کارم بخوره زمین چی و ... گذشت.

اخیرا متوجه شدم یکی از همکارهای آقا که سه چهار سال از من بزرگتره از ایشون خواستگاری کرده که بهش جواب رد داده. حالا پسره خوشتیپ نبود که بود، پول نداشت که داشت، با شخصیت و خانواده دار نبود که بود. اصلا من اگه دختر بودم خودم زنش می شدم!، دیروز داشتم فکر میکردم آخه پسر به این خوبی چرا نخواست که یک دفعه کل این مکالمات و اتفاقات مشابه مستقیم و غیر مستقیم دیگه اومد تو ذهنم که یک دفعه فکر کردم نکنه واقعا منظور دیگه ای داشته این بنده خدا؟ 

حالا دو حالت داره:

 یا منظوری نبوده، صرفا توصیه دوستانه بوده و من توهم زدم که خب هیچی خدا رو شکر.

یا واقعا منظوری داشته، و فکر کرده من با این صحبت ها فهمیدم منظورش رو، و من که گفتم کارم جور نیست و ... این خانم فکر کرده من منتظرم کارم درست شه بیام جلو. 

من واقعا قصدم نبوده کسی رو بذارم سر کار. ولی از وقتی این پسره رو رد کرده ترسیدم نکنه من باعث شدم و بشم که فرصت هاش از دست بره.

چکار باید بکنم؟، اصلا کاری باید بکنم؟، چقدر احتمالش هست، اصلا توهم زده باشم که ربطی به من داره؟، آخه من نه پول دارم، نه تیپ و قیافه و قد خاصی دارم، نه اخلاق خیلی خاص و جذابی دارم، پسر به اون خوبی بود شوهر میکردی دیگه خواهر من، چه کنم دوستان؟


مرتبط با عشق یک طرفه :

نمی دونم چطور به پسر مورد علاقم بفهمونم که عاشقشم

فقط می خوام بدونه که عاشقش هستم، می دونم بهش نمیرسم

چرا عاشق یه نفر شدم که میدونستم هم کفو من نیست

به صورت یک طرفه عاشق پسرهای جذاب میشم اما ...

به صورت یک طرفه عاشق یه مدل شدم

اگه قرار نبود بهش برسم، پس چرا عاشقش شدم؟

خیلی سخته آدم عاشق کسی باشه و نتونه اقدامی بکنه

عاشق یکی از زن های بازیگر سینمای ایران شدم


مرتبط با خواستگاری و ابراز علاقه دختر به پسر:

آقای محترم، من شما رو دوست دارم، جرمه؟

خودم اقدام کنم یا منتظر بمونم پسر مورد علاقه م خودش قدمی برداره

معایب خواستگاری دختر از پسر چیه ؟

آیا دختران می تونن خواستگاری کنن ؟

نمی دونم همکارم نظرش راجع به من چیه

می خوام به پسر مورد علاقه م پیشنهاد بدم ولی غرورم اجازه نمیده

اگه دختری از شما درخواست ازدواج بکنه چه برخوردی می کنید ؟

چرا ما دخترا نباید از پسرا خواستگاری کنیم ؟

ترس از عواقب خواستگاری دختر از پسر

چه طوری بدون سبک شدن، به پسری که ردش کردم ابراز علاقه کنم ؟

چه طوری پسر مورد علاقه مون رو به ازدواج ترغیب کنیم؟

تحت چه شرایطی خودم میتونم اقدام به خواستگاری از پسری کنم؟

چشم تو چشم شدن با پسری که درخواست ازدواجم رو رد کرد

نگران اینم که بهم بگه من هیچ حسی بهت ندارم

چه جوری به پسر مورد علاقم بفهمونم که دوستش دارم


چراغ سبز به پسر:


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
خواستگاری دختر از پسر (۶۲ مطلب مشابه) عشق یک طرفه (۴۴ مطلب مشابه)