با سلام به خوانندگان عزیز، عاجزانه از شما می خوام نظر منطقی، علمی، فلسفی، دینی و هر آنچه که به ذهنتون می رسه رو دریغ نفرمایید.

موضوعی که همیشه ذهن منو مشغول می کنه و با گذشت سال ها نه تنها برام بی پاسخ مونده بلکه این اواخر بیشتر از قبل اذیتم می کنه، این هست که :

انسان ها در شرایط و محیط های مختلف  فرهنگی، مالی، مذهبی، علمی، متولد میشن و رشد می کنن. بعضی ها در خانواده هایی با سطح علمی بالا به دنیا میان، که طبیعتا هماهنگ با این محیط رشد می کنن ( البته این رو می دونم که عده زیادی هم هستند که در خانواده هایی با سطح علمی پایین و پدر و مادر بی سواد هم به مدارج علمی بالا رسیده و برعکسش هم صادقه )، منتهی منظور من حالت کلی هست، و می خوام نقش محیط رو برجسته کنم، چون همه می دونن که وقتی محیط علمی باشه ( مثلا پدر و مادر تحصیلکرده، پیگیری والدین برای امورات تحصیلی و فرزندان و ... )، در اکثر مواقع وضعیت علمی و تحصیلی بچه ها ثمر بخش خواهد بود. ( باز هم میگم همیشه استثنا وجود داره اما من حالت کلی رو عرض می کنم ).

بعضی ها در خانواده ها و محیط های کاملا مذهبی رشد می کنن، از بچگی که چشم باز کردن رفقا و دور همی ها و نشست و برخاست هاشون مربوط به مسجد و روضه و خیریه و زیارت و ... بوده. برعکس عده زیادی هم هستند که در شرایطی بزرگ میشن که تا سنین بالا به هیچ عنوان در چنین محیط هایی قرار نمی گیرن. ( خود من مربوط به دسته دوم هستم ).

این دو مورد رو صرفا مثال زدم. در تمامی زمینه های زندگی اگر بخواهیم نقش محیط رو دخالت بدیم می بینیم که انسان ها تا حد زیادی به طور غیر ارادی در مسیری قرار گرفتند که شده اند آنچه که هستند.

من دوستی دارم که بسیار محجبه ست. اما از نظر ویژگی های انسانی اون ویژگی هایی که طبق آموزه های دینی مربوط یه یک فرد مومن و عاشق خدا هست رو نداره. مثلا به وضوح حسادت می کنه، غیبت هم می کنه، خیلی وقت ها دیدم که از خدا شاکی هست، بسیار منفی نگر هست و انسان از مصاحبت با او خسته میشه.

هدف من از گفتن اینها این هست که به موضوع مورد بحث یعنی همون تاثیر محیط بپردازم. خب، این دوست من از طفولیت در یک خانواده مذهبی به دنیا اومده و از هفت سالگی چادر سر می کرده. این مسیر رو همین طور ادامه داده تا الان که تحصیلات دانشگاهی رو هم به اتمام رسونده. خب از نظر من حجاب چنین انسانی هنر نیست. حجاب اون ناشی از انسانیت والا نیست، چون ثابت کرده که نواقص اخلاقی زیادی داره، حجاب صرفا نشات گرفته از محیط هست. 

یک سری اصول و عقاید از اول بهش آموزش داده شده و این فرد به هیچ وجه از چنین محیطی فاصله نگرفته. خانم های محجبه عزیز فکر نکنن من قصد بدی دارم و می خوام پوشش اونها رو زیر سوال ببرم. من خودم عاشق حجاب هستم. اون هم عاشقی که بعد از سال ها که به حجاب اهمیت نمی دادم الان به طور قلبی و آگاهانه انتخابش کردم. قصد من صرفا پرداختن به موضوع محیط و شرایط هست.

زندگینامه شهدا رو که می خونم می بینم همه اونها ( حداقل اون تعدادی که من زندگینامه شون رو خوندم )، از خانواده های متدین بودن و با یک خط فکری و شیوه تربیتی مشابه رشد کردن.

با خودم فکر می کنم و میگم، آیا اگر شهدا مثلا در خانواده ای مثل خانواده ای که ابوبکر بغدادی در اون رشد کرده متولد می شدن آیا باز هم همین می شدن؟

مثلا کودکی که والدین بزهکار داره، پدری که سارق هست، مادری که فساد اخلاقی داره، یا مثلا کودکی که یکی از والدین اون مبتلا به بیماری روانی هست و در طول زندگی آسیب های بدی به او وارد کرده. ( آسیب هایی فراتر از بداخلاقی ! مثلا در حد تجاوز جنسی) ، اینها چقدر تعیین کننده ی ادامه مسیر زندگی و انسانیت هست؟

ریز به ریز اتفاقاتی که در محیط زندگی ما می افته نقش تعیین کننده در شخصیت و ادامه مسیر زندگی ما داره.

اینکه بگید خداوند به انسان عقل داده و او باید راه درست رو از نادرست تشخیص بده برای من قانع کننده نیست. من همیشه در خلوت خودم به این موضوع فکر می کنم. شرایطی در زندگی وجود داره که عقل رو به کلی تعطیل می کنه. فقط بحث آسیب نیست، بلکه بحث شرایط هست.  برای یه عده که در شرایط خاص قرار نگرفتن صحبت کردن از عقل و پیروی از عقل آسونه.

خود من در خانواده ای رشد کردم که خبری از آیین های مذهبی و شناخت اصول دینی در اون نبوده. ارزش ها و تعالیم و گفتگو های خانوادگی تماما حول محور های دیگه بوده. خب طبیعیه که مسیر زندگی امثال من تفاوت کلی با رهروان دینی داشته باشه! درسته که خداوند به انسان عقل و اختیار داده، اما اون همه تغذیه ی محیطی که از دوران کودکی شروع میشه و در سال های بعد همچنان به هر عامل آموزنده دیگه ای غلبه داره چی ؟ ممکنه که عقل زمانی به داد انسان برسه که خیلی دیر شده.

مشکل من اینه که وقتی بعد از سال ها با میل قلبی به نماز می ایستم و یا وقتی که با تمام وجود سعی می کنم راه درست رو برم، یه کسی درون من باهام حرف می زنه و میگه : تو به دلیل شرایط خاصی که طی کردی الان به اینجا رسیدی. اگر تو هم جای فلانی بودی الان نه حجاب داشتی و نه نماز می خوندی. ( مثل میلیون ها غیر مسلمان در سراسر دنیا ).

این موضوع عمیقا ناراحتم می کنه و نمیذاره ایمانم کامل بشه.

ممنونم از وقتی که گذاشتید، سعی کردم خلاصه بنویسم اما نشد.


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) روابط اجتماعی دختران (۲۶۴ مطلب مشابه) روش های اجتماعی تر آقایان (۱۰۵ مطلب مشابه)