خانواده برتر

خانم ببخشید !

شما ٣٠ سالتون هست هنوز به یک حرف معلق در هوا که اصلا معلوم نبود طرف کی هست کی نیست معطل کردی خودت رو 

این مواردی که واقعی و حقیقی هستن روشون فکر کن اون اقا اگر ازدواج کن بود تا الان می امد 

ای بابا بچه نیستی که !!!!

سلام و عرض ادب

سلام عزیزجان..

سلام

اصلا اون شخص چیز مهمی نبوده. مهمتر اون بندگان خدایی هستند که براتون میان یا ممکنه بیان و شما متاسفانه حقشون رو ظایع میکنی و فکر دیگری هستی. در حالی که در توهم هستی که اون شخص فلان بود . اما اگر عمیق میشناختی میفهمیدی اونچیزی نیست که فکر میکردی. دلم برای اون خواستگاراتون سوخت که میگی نمیتونی بهشون فکر کنی. بیچاره اون خواستگارا. با این وضع بد اقتصادی و فرهنگی نیت خیر دارن و میخوان ازدواج کنن اونوقت شما در توهم پوشالی یه فردی هستی که هیچ ارزشی برات قائل نبوده.

نمیدونم پیشنهادم درسته یا نه ولی میگم شما روش فکر کن؛یه چیزه صوری ترتیب بدید بعد یه جوری به گوششون برسونید بعدش منتفی شدنش رو به گوششون برسونید اونوقت اگه بخوان سریع اقدام میکنن. حالا شما فکر کن

شما متنی که رو نوشتی خودت یه دفعه دیگه بخون‌.نوشتی توی محیط کار همدیگه رو دیدیم بخاتر شرایط کاری ارتباط کاری داشتیم.خوب شما همون موقع باید متوجه میشدید که ایشون طالبه یا نه.فهمیدنش خیلی سخت نبوده.شما الان شاغلی یانه.اگر هستی خوب باید کماکان از ایشون اطلاع داشته باشی.ببینم اصلا پسره با شما تماس گرفت حرف بزنه ؟شما الان ۳۰سالته دوسال پیش ۲۸سالت بوده اون آقا که سنش نگفتی اما طبیعتا بالاتر از شما بوده به فرض که الان ایشون ۳۳سالش باشه همون موقع هم ایشون بچه نبوده که بخواد دل بزنه شمارو میون زمین وهوا نگه داره.کسی که اینجوریه معلومه تکلیف زندگیش نمیدونه.خودت الافش نکن.نقدرو ول کردی تو فکره نسیه هستی.گفتی تکلیفت معلوم کنیم.تکلیف معلومه  خواهر گلم شما حتما میدونی که هرجیزی یه بهاری داره آدم هم واسه هرکاری یه موقعی شوق وذوق داره از وقتش بگذره دیگه اونجور که باید نمیشه.نمیگم هرکی اومد چشم بسته جواب بده خیلی دیر شده نه منظورم این نیس.اما خوب شما وافعیت جامعه رو بهتر از من میدونی وسعی کن باشرایط موجود کنار بیای.شما خیلی وقتی نداری واسه اینکارا.میدونی که دنیا به مراد ما نمیچرخه خیلی وقتا مجبوریم علی رغم میل باطنیمون انتخابهایی داشته باشیم.اگر موردی اومده یا اومد که معیاراتون نصفش رو هم داشت به طور جدی بهش فکر کن وبهش فرصت بده.از کجا معلوم شاید همین ازون که گفتی بهتر از آب درنیاد.مگه این نیس که ازدواج هندونه سربسته هست.شما خودت خیلی بهتر دیگران تکلیفت رو میدونی حالا منتظری بیان بهت بگن تا مطمئن بشی که این گور داخلش مرده نیس.واسش فاتحه نفرست.وقتت رو تلف نکن.تا وقتی که ذهنت رو ازین مورد همین آقا آزاد نکنی نمیتونی مورد دیگه ای حتی بهتر ازون جذب کنی.رها کن این قصه رو خودت رو از بندش آزاد کن.خیلی ازون بهترا هستن که با شرایط شما جور باشن یا اینکه هنوز نتونستن پیداتون کنن.تاوقتی که ذهنت روی این پسره قفل شده که آبی ازش گرم نمیشه انتظار تغییر وتحول نداشته باش.اگر قسمتت بهش باشه واومدنی باشه خودش میرسونه اما شما معطلش نمون مورد جدید اومد حتما برو سمتش.ما آدمها بخاطره اینکه الان توی جهان مادی زندگی میکنیم از عالم معنا بی اطلاعیم وخبر نداریم اون طرف چه خبره بخواتره همین دچاز این قبیل اتفاقات میشیم.اما خوب فکر وذهن این وقتا بهترین کمک رو میکنه.سعی کن به عقلت گوش بدی که مطمئنم داره بهت میگه چکار کن اما شما بخواتره اینکه احساست واست خوشایندتره داری به زبون دلت گوش میدی که اشتباهه.هرکاری میکنی خدا پشیمونی نده.

من بیشتر از یکبار حضوری ندیدمشون و بغیر از بحث کار هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشده.

ای وای سوال کننده

سوال کننده عزیز 

اگه میشه اینو بزارید اول صفحه..