سلام 

دختر 19 ساله ای هستم که امسال وارد دانشگاه شدم ( سال پیش به دلایلی نتونستم کنکور بدم ) رشتم مامایی هست و از اول این رشته رو تقریبا دوست داشتم. 

تا به حال با هیچ پسری دوست نبودم جز اینکه سال پیش از طریق مجازی با پسری که همون جا باهاشون آشنا شده بودم حرفای عادی میزدیم و دوست عادی بودیم اونم فقط حدود بیست روز و بعد که مشورت گرفتم و بهم گفتن که همین دوستی هم گناه داره و به جای خوبی ختم نمیشه این ارتباط و قطع کردم ، هر چند که تو همون مدت کوتاه هم یه حس وابستگی به بودن ایشون پیدا کرده بودم ! که خدا رو شکر بعد از چندین ماه و با بیشتر فکر کردن در مورد آینده این رابطه فراموش شون کردم بیشتر این حرف ها رو زدم که به احساساتی و محدود بودن من پی ببرید .

از طرفی من تا الان هر وقت که به مسئله ازدواج فکر کردم هیچ وقت نتونستم ازدواج بدون عشق (منظورم علاقه ی زیاد) رو درک کنم و دوست داشته باشم و هر چند شرمم میاد از گفتن این مورد ولی همیشه فکر میکردم که برای من که اهل دوستی های خیابانی نیستم و ازدواج کاملا سنتی رو هم نمیپسندم بهترین مکان دانشگاه باشه برای اینکه بتونم شخصیت یه آقا رو در نظر بگیرم و طبق اون به اون آقا علاقه مند بشم و بالعکس . 

حالا که در رشته ای تحصیل میکنم که کلاس های تک جنسیتی و غیر مختلط داریم این افکار ناامید کننده که من شاید نتونم هیچوقت ازدواج با عشق رو تجربه کنم واقعا دست از سرم برنمیدارن و خیلی روی ذهنم و ذهنیتم نسبت به آیندم و حتی رشته ی تحصیلیم تاثیر منفی گذاشتن . 

از طرفی من 4 سال پیش توی کوتاه مدت یه آقا پسری که اون موقع حدودا 18 سالشون بود و از خانواده خوبی بودن رو مداوم میدیدم و از رفتاراشون متوجه علاقشون شده بودم و احتمالا هر دو به اصطلاح احساس اول هم بودیم (اگه نگم عشق اول ) هر چند کلام خاصی بین ما رد و بدل نشد و همیشه همراه خانواده هامون بودیم اون مدت من متوجه تلاش ها و بهانه هاشون برای اینکه بهم نزدیک بشن شده بودم و بیشتر بی محلی میکردم و ایشونم در ظاهر سرخورده و ناامید به نظر میومد . 

حالا بعد از 4 سال که خودم هرازگاهی بهشون فکر میکردم یه نشونه هایی از محل زندگی شون به دستم رسیده و میخوام ببینم شون (البته مستقیم علاقه م رو نشون نمیدم ) اگه بتونم پیداشون کنم که به احتمال زیادی دلم میشکنه چون احتمالا ایشون علاقه ندارن یا حتی به جا نیارن شاید! اگه نتونم پیداشون کنم که باز دلم از یه طرف دیگه بی قراره و میشکنه... هر چند از دوستان خواهش دارم دعا کنن که من بتونم ایشون و پیدا کنم.

حالا با توجه به شرایط فعلی که دارم از دوستانی که لطف میکنن و وقت میذارن (بدون اینکه قصدشون فقط دلداری دادن باشه یا پیش داوری بکنن ) میخوام بپرسم که واقعا چقدر ممکنه من بتونم یه روزی عشق واقعی دو طرفه رو با توجه به شرایطی که دارم تجربه کنم ؟ برای خوشبختی و آرامش دختری تو شرایط روحی و فعلی من چه چیزی به نظرتون میرسه ؟

ممنون از دوستان


مرتبط با ازدواج عاقلانه یا عاشقانه:

رد کردن خواستگارانم به امید ازدواج با پسر مورد علاقم عقلانیه؟

آیا علاقه بعد از ازدواج می تونه به وجود بیاد؟

آسیب های برخاسته از عشقِ قبل از ازدواج

می خوام عاشق بشم، بعد ازدواج کنم

من میتونم با یک ازدواج سنتی عاشق شوهرم بشم؟

اگر بعد ازدواج عاشقش نشدم چه گلی به سرم بریزم؟

اومدیم و این عشق بعد ازدواج به وجود نیومد!

آیا عشق بعد از ازدواج از بین میره؟

ازدواج عاشقانه یا ازدواج عاقلانه

باید عاشق بشم بعد ازدواج کنم یا بعد ازدواج عاشق میشم؟

ازدواج باید عاقلانه باشه نه عاشقانه

کدوم ازدواج با دوام تره ، با عشق یا سنتی؟

ادم عاشق بشه ازدواج کنه بهتره یا ازدواج کنه عاشق بشه؟

در ازدواج می خوام عقلانی شروع کنم و با احساس پیش برم



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
جذب خواستگار دلخواه (۱۲۵ مطلب مشابه)