سلام 

من پسری 20 ساله ام و  یکی از کاربران خاموش وبلاگ هستم.

دقیقا 13 ماه پیش بود که به یکی از همکلاسی هام که علاقه شدیدی بهشون داشتم ابراز علاقه کردم و گفتم که قصدم فقط و فقط ازدواج هست. ایشون یه چند ماهی فکر کردن و بعد گفتن که به دلیل هم سن بودن جواب شون منفی هست.من نا امید نشدم و دو سه ماه بعدش دوباره این موضوع رو مطرح کردم و گفتن که نظرشون تغییر نمی کنه، تا اینکه تابستون از طریق دوست صمیمی شون اقدام کردم که باز گفتن که هر چند بار هم این پیشنهاد مطرح بشه نظرشون عوض نمیشه.

من واقعا دیوونه وار عاشقشم ولی اون اصلا چنین حسی بهم نداره یعنی حاضر هم نیست با هم آشنا شیم قبول دارم زوری نمیشه.حالا من میخوام ازش دل بکنم واقعا خسته شدم، خسته خسته. یک لحظه هم از فکرش در نمیام.

من اشتباه کردم و زود این پیشنهاد رو بهش دادم چون یکی دیگه از پسرای همکلاسم همش در مورد اون حرف میزد و میگفت که یه جوری من مخ فلانی رو میزنم،منم چون بهش علاقه داشتم گفتم که بهش ابراز علاقه کنم تا دیر نشده ولی الآن میبینم که اون پسره چطوری رفته جلو و چطور قرار آشنایی رو با هم میذارن.

حالا میخوام ازش دل بکنم چون دیگه ناامید شدم. میخوام از این حالت افسردگی بیام بیرون ، دیگه خسته شدم از اینکه همش تو تنهایی هام بهش فکر میکنم و زار میزنم. ، اگه میشه بهم بگین چه کنم تا ازش دل بکنم . این رو هم بگم که من تو ی خانواده کاملا مذهبی بزرگ شدم و ظاهر اون خانم هم مذهبی هستن.

ممنون


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) فراموش کردن عشق قبلی (۶۰ مطلب مشابه) رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه)