سلام وقت همگی به خیر

۲۲ سالمه، دانشجوی کارشناسی حسابداری دانشگاه پیام نور , امسال سال سوممه و خدا بخواد تا سال دیگه درسم تموم میشه میرم سربازی . مذهبی ام، به خدا و پیغمبر اعتقاد دارم، اهل نماز اول وقت هستم. دوستان بد شکر خدا تا الان بیش تر از دو سه تا نداشتم که با مرور زمان شناختی که پیدا کردم همشون رو کنار گذاشتم . 

از کودکی و نوجوانی اهل مسجد، شرکت در نماز جماعت و کلاس قرآن بودم طوری که الان بخش قابل توجهی از دوستان من از روحانیون و واعظ های شهر هستن و چند نفرشون از سرشناس های شهرمون هستند . یعنی منو تا حد قابل قبولی می شناسن. راستش از بدو ورود به دانشگاه یه پام سر کار بود یه پام دانشگاه تا همین الان البته کار ثابت نداشتم بیشتر فصلی کار میکردم خرج دانشگاهم رو بدم، یعنی تا الان سه چهار تا کار مختلف رو تجربه کردم که حقوق همه شون هم زیر ماهی ۸۰۰ بوده .

الان بعد سه سال به یکی از همکلاسی هام علاقه مند شدم البته پیام نور به خاطر نداشتن سیستم حضور و غیاب ما معمولا اسم همکلاسی هامون رو نمیدونیم و معمولا هر ترم چهره های جدید میبینیم که این همکلاسیم هم که بهش علاقه مند شدم از اون چهره جدید هاست .

من از همون اول ترم که ایشون رو دیدم بهشون علاقه مند شدم الان یه ماهه ... میدونم شاید مسخره به نظر بیاد ولی این حس بی قراری و تپش قلب شدید که باعث شده اشتهام به کل کور بشه و شبا نتونم بخوابم ، بعد از سه سال تازه دارم تجربه میکنم یعنی من سه ساله رفت و امد دارم و چهره های زیادی دیدم، این طور نیستم چشم و گوش بسته باشم ... هر چند سال اول یه علاقه هایی بوجود می اومد ولی این حس ها رو نداشت و زود از بین می رفت . 

حالا میخواستم از کاربرهای خانواده برتر به خصوص خانم ها بپرسم به نظرتون برای خواستگاری پا پیش بذارم یا نه ؟ شما بودید قبول میکردید ؟ در حال حاضر هم بیکارم چون برای این ترمم پول پس انداز کرده بودم... از نظر آینده شغلی هم چون برادرم حسابدار ارشد در یکی از بهترین شرکت های دارویی هست و تجربه داره قصد داریم شرکت حسابداری بزنیم ... 

هر چند من تنها روی این مورد حساب باز نکردم و به دنبال باز کردن اغذیه فروشی با اخذ وام هستم . اینم بگم پدر و مادرم اصلا نمیتونن ساپورتم کنن و وضع اقتصادی خانواده به نظرم متوسط رو به پایینه هر چند که اگه یکی ببینه فکر کنه پولداریم چون چند تا بیزینس تو خانواده ما جاریه که پول همشم خرج قسط و بدهی میشه و اگه بخوام ازدواج کنم مجبوریم چند سالی تو اتاق خودم زندگی کنیم !

حالا خانم های محترم لطفا راهنمایی کنید آیا حاضرید با این شرایط با یکی ازدواج کنید ؟