سلام دوستان

هدفم از نوشتن این مطلب صرفا درد دل کردن با شماست . وقتی کنکور دادم نتیجه دلخواهم رو نگرفتم اما از نظر اطرفیان رتبه خیلی خوبی آورده بودم ، اما نظر خودم این نبود ولی به هر حال هر رشته ای که دلم میخواست رو میتونستم برم . 

از اول هدفم رشته حقوق بود و سر انتخاب رشته خیلی فکر کردم و میخواستم حقوق رو بزنم ولی خانواده نظر دیگه ای داشت رو هر رشته ای که دستم رو میذاشتم خانواده نظر دیگه ای داشت و تنها علت مخالفت شون "اشباع" بودن اون رشته ها بود و برای اثبات ادعاشون نمونه هایی از آشنایان رو مثال میزدن که بله فلان آدم این رشته رو خونده و الان بیکاره!

دانشگاه فرهنگیان رو با اکراه انتخاب کردم و الان هم دانشجو هستم اما هر روز و هر روز احساس پوچی میکنم که چرا سمت علاقم نرفتم ، نمیگم به معلمی علاقه ندارم اتفاقا هیچ شغلی ارزشمندتر از معلمی نیست اما با توجه به اوضاع معیشتی معلم ها قید ازدواج رو هم زدم . 

حتی کسایی که رتبه های نجومی آوردن و حتی شهر خودشون هم قبول نشدن دارن از تحصیلات آکادمیک لذت میبرن و جای پیشرفت رو توی رشته خودشون میبینن به من هم پیشنهاد ادامه تحصیل رو دادن اما هیچ قصدی برای این کار ندارم . 

من علاقه زیادی به سه رشته اصلی تجربی داشتم اما تنها چیزی که به من در مورد این رشته گفتن تعداد زیاد داوطلبان این رشته بود که حتی شانس "یه بار" تلاش کردن رو هم پیدا نکردم .

شاید منفعل بودن من موقع انتخاب رشته علت این چیزهاست و خودم رو سرزنش هم میکنم اما خب راه رفته رو نمیشه برگشت .


مرتبط:

آیا حس پوچ گرایی بعد از چندین جلسه قابل درمانه ؟

حالم خیلی بده، به پوچی رسیدم

از وقتی ترک تحصیل کردم زندگیم به پوچی میگذره

احساس پوچی داره دیوونه ام میکنه



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه)