سلام

زن 26 ساله ای هستم که 2 ساله ازدواج کردم. من 4 سال قبل ازدواجم با مردی آشنا شدم که خیلی بهش علاقمند شدم. اون هم همین طور. ولی 10 سال با هم اختلاف سنی داشتیم. رابطه بین مون محترمانه و در عین حال پر از احساسات و محبت بود. البته فقط یکبار همدیگه رو دیدیم و بیشتر با پیام  و زنگ صحبت میکردیم و با هم آشنا شدیم .

من خیلی دوستش داشتم. بنده ارشد خوندم و ایشون هم همین طور . هر دو از سطح خانوادگی خوبی هم برخوردار بودیم. خانواده ها اصلا در جریان نبودن. من ساکن تهران و ایشون اصالتا جنوبی هستن.

گذشت و این عشق بین مون بنا به دلایل شخصی البته از طرف ایشون بهم خورد. و من با مرد دیگه ای ازدواج کردم که کاملا سنتی به هم معرفی شدیم. با یکسال تفاوت سنی . اوایل به همسرم علاقه داشتم ولی الان حس میکنم اونی نیست که من میخوام. خانواده شون خیلی سنتی هستن. و ما اجازه نداریم دو تا خیابون دورتر از اونا زندگی کنیم.

بعد از دو سال اون مردی که دوستش داشتم ازم خبر میگیره. مدام بهم زنگ میزنه. همش میگه پشیمونه. ولی من باور نمیکنم. از طرفی زندگی با همسرم برام خیلی خیلی سخت میگذره. همسرم آدم خوبیه ولی بشدت احساساتش کمه و من بشدت احساساتی هستم.

تو رابطه بین مون تا الان از عمق وجودش یکبار درست حسابی بهم نگفته دوستم داره. آدم پاک و مومنیه. منم تقریبا ولی اون بیشتر. احساس گناه میکنم. حس میکردم علاقه ام بهش بیشتر میشه ولی حس اون عشق لعنتی اول ام مانع میشه. شوهرم ظاهرش خیلی معمولیه. قدش کوتاه، لاغر و خیلی زن ذلیل.

من دلم میخواد اون صاحب نظر باشه ولی نیست. همه چی رو دیر میگیره. دلم میخواد اون ابهت داشته باشه ولی نداره. من برام ظاهر مهم بود ولی بخاطر خدا بیخیال شدم چون جنبه های بهتری ازش میدیدم.

من موندم با زندگی که از درون خودمو پاشوندم و به هیچکس درد دلم رو نمیتونم بگم. همه از بیرون تصور میکنن من زندگی فوق العاده ای دارم ولی ندارم. خیلی بغض دارم و همش بابت ازدواجم بخودم لعنت میفرستم. من آدم بسیار متعهدی بودم و هستم. دلم میخواست با کسی که عاشقش بودم ازدواج میکردم ولی نشد...

پیش خودم فکر میکردم عشق اول رو فراموش کردم ولی نشد ... از طرفی بازگشت مجدد اون آقا رو نمیتونم باور کنم چون مقصر رفتنش خودش بود نه من. جواب زنگ و تلفنش رو نمیدم چون خیانت به شوهرمه. از طرفی زندگی برام بشدت یه طرفه شده. شوهرم خیلی بچه است حس میکنم. شایدم من حساسم. نمیدونم ... تو رو خدا راهنماییم کنید.


مرتبط :

با خاطره های عشق قبلی چه کار باید کرد ؟

روز اول فروردین یاد عشق قدیمی افتادم

چطور عشق قبلی را فراموش کنیم ؟

از این که با دختر مورد علاقم حرف نزدم پشیمونم

پسری که خاطرخواهم بود رو نا امید کردم ، حالا پشیمون شدم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)