سلام

من خیلی درگیرم. زندگی منه دو سه ماهه که پر از عذابه. دنیا واسم تیره شده . احساس میکنم خدا دیگه به من نگاه نمیکنه. بذارید به عقب برگردم ...

من دختر چادری مذهبی بودم و البته هستم. نمازم سر وقت بود. همیشه بودن خدا واسم انرژی بود. دلم آروم بود به بودنش. میون این همه ناراحتی هایی که وجود داره و مشکلات زندگی خدا تنها پناهم بود ، تنها کسی که از ته قلبم بهش ایمان داشتم با وجود اینکه خیلی مشکلات وجود داشت.

من آدم وسواسی بودم یه مدت بود که روی خودم کار کردم و رو به بهبودی بودم که بیمار شدم. آزمایش دادم گفتن عفونت ادراری و مربوط به کلیه هاست. درمان میشه اما تحمل میخواد. من توی شرایط بدی بودم .خیلی بد، که تحملش واسه من سخت بود. دیگه ناامید شدم نمازام رو سرد خوندم و مدام در حال استرس و اضطراب.

از دعا و قرآن فاصله گرفتم چون بیشتر تایمم رو درگیر بیماری بودم. این بیماری یکی از علائم اصلیش تکرر ادرار هست و آدم دیگه جاهایی خسته میشه و نمیکشه. الان دو ماهه گذشته تحت درمان بودم خدا رو شکر خیلی بهترم اما هنوز تمام نشده.

دیگه مثل اول تشنه نماز نیستم، خسته ام از زندگی میگم چرا خدا کمکم نکرد چرا گذاشت با عذاب ازش دور بشم؟ دلم براش تنگ شده. به نظرتون خدا واسه من عذاب در نظر میگیره؟ واسه بی تفاوتیم نمار خوندن و واسه سردشدنم ؟ به نظرتون خدا منو دوستداره؟ هنوز به من نگاه میکنه ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)