خانواده برتر

زنگ ﺯﺩم به دفتر پاسخ گویی مسائل شرعی پرسیدم:
من داشتم تو اشپزخونه راه می رفتم یهو پام لیز خورد و 
یه لیوان اب و دوتا دُلمه برگ مو و چهارتا زولبیا و یه دوتا خرما رفت تو دهنم و قورت دادم

( ناخواسته )
گفتم حاج اقا الان باید چی کار کنم؟ 
گفت:
یه چای هم بخور بهت بچسبه قطع_کرد
یعنی فهمیده بود؟!

میدونین خوش شانسی چیه؟
اینه که تو ماه رمضون یادت بره روزه ای بعد اب بخوری

.

.

حالا میدونین بد شانسی چیه؟
اینه که تو ماه رمضون یادت بره روزه ای بری ساقه طلایی بخوری

منبعشون:بیتوته

سلام

ی شعر کم محتوا می نویسم ...

"زن و لپ تاپ"

از آن روزی که من لپ تاپ خریدم

در این خانه دگر آرامش ندیدم!

نه چای و قند و نه استکانی  

امان از دست این بی هم زبانی!

به هر سو بنگرم لپ تاپ بینم

یا این زن را همش در خواب بینم!

خوش آن روزی که ما بی سود بودیم

فقط فکر حساب و قوت بودیم!

ز دست لپ تاپ و خواب هر دو فریاد

خودم کردم که لعنت بر خودم باد!

به ریحان...:

وای من عاشق نقاشی ام.نقاشی های کودکیمو هم دارم.حتی مال داداش ابجیامو بعضیاشون رو.حتی مال شاگردای دبستان باباییمو.اگه وقتم آزاد شد(حدودای مردادشهریور)حتما میزارمشون.

این پیشنهادت از بس خوبه یه پست ویژه میخواد

انجمن هم میهن یه تایپیک اینجوری داشت خیلی خوب بود

به مریم بانو:

چه ننه جون اهل دل و دوس داشتنی ای...خدا واست نگهش داره

به "_فرشته ی روی زمین_":

خب بازم واسش درس میکردیJ دوس داره خب

با این اسمی که روش گذاشتی منم دلم خواست

به زارا:

خیلی باحال بود بگی وایسا میخوام عکس بگیرم 

بعد فیلم بگیریJ: )))))))))))))

به زندگی ب شرط سید:

من اگه جا خواستگاره بودم دختره رو همونجا با کفش 

دومادی میزدم...آخه کی به تو گفته حرف بزنی دختر

به مریم بانو:

چه ننه جون اهل دل و دوس داشتنی ای...خدا واست نگهش داره

به "_فرشته ی روی زمین_":

خب بازم واسش درس میکردیJ دوس داره خب

با این اسمی که روش گذاشتی منم دلم خواست

به زارا:

خیلی باحال بود بگی وایسا میخوام عکس بگیرم 

بعد فیلم بگیریJ: )))))))))))))

به زندگی ب شرط سید:

من اگه جا خواستگاره بودم دختره رو همونجا با کفش 

دومادی میزدم...آخه کی به تو گفته حرف بزنی دختر

چن تا خاطره ی کپی از نی نی سایت:

یه بار اولین روز نامزدی با همسرم رفتیم برای

 آزمایش. همسرم از ماشین پیاده شد که 

آدرس بپرسه. رفت داخل یه مغازه . مثل 

اینکه اونجا نمیدونستن.همین طور که سرش

 پایین بود و برگه رو میخوند رفت داخل مغازه 

بعدی آدرس بپرسه. یه دفه دیدم صدای جیغ 

و فحش میاد. نگو رفته داخل یه آرایشگاه 

زنونه شلوغ.

شوهرم یه دفعه دید گفت این اهن الات چیه ازت زده بیرون

بعدش شروع کرده بود به درست کردنش به فیلم بردار میگفت یه سیم چین و پیچ گوشتی برام بیار

من میگفتم سیم چین رو فهمیدم واسه چی 

هست پیچ گوشتی میخوای چیکار

یه بار استاد موقع حضور غیاب به جای آقای

 حیدری گفت خانم حیدری بعد متوجه 

اشتباهش شد اومد درستش کنه گفت 

ببخشید جلوتونو ندیدم😂حالا منظورش اسم 

طرف بود که بقیه بد برداشت کردن و کلاس 

ترکید

یهو یکی داد زد امیدوارم اخرین اشتباهت باشه

شوهرمم گف اولین باره اشتباه نکردم 

شوهرم همیشه میگه هول بودی

بعدش مادرم گفت باید بعدبارسوم که زیرلفظی گرفتی جواب بدی

بعد تومراسم عقدی ک تالار گرفتیم عاقد اوردیم بازم بار سوم عاقد گفت وکیلم منم به گفته مادرم صبر کردم زیر لفظی بگیرم مکثم طولانی شد عاقد گفت فک کنم عروسخانوم منصرف شدن منم برگشتم گفتم نه نه ممیخوام 

بله خخخخ وای سوژه شدم رفت

من روز عروسی تاجم بزرگ بود وقتی خواستم طبق

 رسممون رو دست مادر شوهرم رو ببوسم سرم که 

بلند کردم تاجم خورد تو صورتش

منم موقعی که ازتالار خواستیم بیایم سوارماشین شیم شوهرم منوگذاشت جا رفت سوارشدبعدهمه گفتن پس عروس؟!! زدتوپیشونیش گفت یادم رفته بود

بعد تا صبح شوهرم از استرس هی بلند میشد میگفت آخخخخخخ

نصفه شبه پاشو برسونمت خونه بابات

هی میگفتم بابا بخواب عروسی کردیم ما😁

😁😁