در لابلای زوایای پنهان زندگی افراد در جوامع معاصر پدیده های وجود دارند که به دیده امری معمولی و شوخی و یعنی نه چندان جدی نگریسته می شوند بدون توجه به تبعات ویرانگرشان بر زایش ناهنجاری های فردی و اجتماعی. یکی از این امور زندگی، پیدایش و گسترش مداوم لطیفه های قومی است که در لفافه شوخی ها و دیالوگ های زندگی روزمره انسانها شوربختانه با حالتی از خونسردانه و البته شوخ طبعانه در لایه های پنهان و آشکار ( بیشتر پنهانی ) به حیات خود ادامه می دهند و موجب برانگیختن کنش و واکنش هایی آسیب زا بین افراد و قومیت های مختلفی می شوند.

قبل از هر مورد باید دانست که لطیفه های قومی مصداق بارز گسترش تمسخر و القاب گذاشتن های است که قرآن کریم از آنها نهی فرموده است.

علل پیدایش لطیفه های قومی بر نوعی سوء برداشت و سپس بزرگ نمایی از رفتار یک قوم یا مردمان یک شهر استوار است که البته برخی هم از این بزرگ نمایی ها به علت وجود سستی یا تفاوت های فرهنگی در ذهنیت و روان سازندگان لطیفه ها بوجود می آیند و برخی دیگر به وجود اختلالات و انحرافات ذهنی و اخلاقی در عمق ناخود آگاه فرد سازنده جک بر می گردد.

برای مثال ممکن است در یک شهر خاص افرادی در دخل و خرج خود اندکی بیشتر صرفه جویی نمایند اما این گونه رفتارها بر اثر نوعی مبالغه تبدیل به سوژه ای می شود برای سازندگان لطیفه ها و مردم آن شهر خسیس اسم بگیرند.

فروید یک زمانی معتقد بود که لطیفه ها یکی از کلید های ورود به دنیای ناخود آگاه افراد است. شاید به گونه ای بتوان از این ایده فرویدی بهره برد برای توضیح ذهنیت بیمار گونه ای از افرادی که سازنده بعضی لطیفه های قومیند. در بعضی فرهنگ ها بانوان گاهی در تعامل اجتماعی و میزان حضور بیشتر در فعالیت های اجتماعی از آزادی مشروع و مثبت بیشتری برخوردارند و شوهرانشان موانعی ایجاد نمی کنند برای حضور مشروع و مثبت آزادانه آنها اما بر اثر نوعی دید منفی ناخود آگاه بیمار چنین سبک زندگی زنان و مردان آن منطقه تبدیل به لطیفه های مستهجن می شود) .

مثلا لطیفه تاسف باری که مرد را بیغیرت و زن را هرزه جلوه می دهد) یا ( مثلا فردا را همجنس باز جلوه می دهد ) .که همانطور گفته شد تنها انحرافات ذهنی و روانی سازندگان لطیفه ها را افشا می نماید و بس؛ نوعی ناخود آگاه منحرف و مستهجن که به جای اینکه زن را موجودی مقدس بداند که در جامعه حضور دارد او را تنها در نوعی کالا می بیند و بس.

لطیفه های قومی در نظر بعضی مردمان گویا تنها به عنوان شوخی و خنداندن روزانه تولید می شوند اما یادمان باشد این گونه طرز نگرش ها نمی توانند ساختن هر گونه لطیفه هایی را مشروع و موجه نمایند و همچنین نمی توانند تمام ابعاد و اهدافشان را برایمان روشن نمایند. بلکه همانطور که گفته شد لایه های پنهان زشتی هم در بطن خود دارند.

بعضی آثار تخریبی لطیفه های قومی را می توان چنین خلاصه نمود:

اول: از آنجایی که این گونه لطیفه ها در کالبدی شوخی و به بهانه های مزاح و سرگرمی موقتی تولید و منتشر می شوند کمتر به آثار منفی پنهانی آنها توجه می شود و از قضا زیر لفافه همین ظواهر شوخی و لطیفه بودن آنها است که سایر آثار و تبعات منفی جک های قومیتی هم گسترش می یابند.

دوم: به فرض اینکه گفتن و بازگویی لطیفه های سخیف قومی نوعی شوخی و مزاح باشد؛ آیا همین عملکرد تکرار مداوم آنها در سایت ها و پیامک های شبکه های جتماعی ناخود آگاهانه سبب شکستن قبح حریم های اخلاقی و شخصیتی و قومی نمی شود؟ پرسش مهمی دیگر در اینجا سر بر می آورد و آنهم اینکه آیا هر سخنی را و هر گونه اخلاق زشت و شنیعی را می توان به قومیت های شریف ایرانی در قالب شوخی نسبت داد؟ بدیهی است که در قالب شوخی نمی توان به قومیت ها توهین کرد و خلاف اصول انسانی است که هر کلامی را به عنوان شوخی به زبان آورد.

سوم: به طور خود آگاهانه و ناخود آگاهانه ساختن و بازگویی این گونه لطیفه ها سبب می شود که بعضی افراد ساده لوح یا منحرفان ذهنی و عقلی بعضی قومیت ها را به اشتباه در همان قالبی ببینند که لطیف ها برایشان ساخته می شود یا اگر به این گونه برداشت ها منجر نشود ممکن است لطیفه های قومی بهانه ای شوند برای تسویه حساب اختلاف های اجتماعی و فرهنگی.

اجازه بدهید که در اینجا مثالی بیاورم تا اندکی مسئله روشن تر شود. هنگامی که دو تیم فوتبال روبروی همدیگر قرار می گیرند گاهی به سبب مختلف، کری کری بین آنها پیش می آید که شوربختانه یکی از ثمراتش سردادن شعارهایی علیه همدیگر است که بر گرفته از همان لطیفه های سخیف قومی است و در پایان،اختلاف شدید و درگیری های فیزیکی پس از مسابقه فوتبال است.

به هر تقدیر لطیفه های مبتذل و اهانت آمیز قومی آثار منفی فراوان دیگر دارد که در حوصله این نوشتار کوتاه نمی گنجد. به نظر می رسد برای ریشه کن ساختن تدریجی آنها راه حل های فراوانی وجود دارد که شاید یکی از مهمترین آنها بیدار شدن وجدان سازندگان لطیفه ها و توجهشان به تبعات منفی لطایف زشت و اهانت آمیز است.

دیگری عزم محکم خود افراد جامعه جهت عدم ارسال آنها بین همدیگر است. اقدامی دیگر بحث و بررسی کارشناسانه و آسیب شناسانه این گونه لطیفه ها در رسانه ها است تا شاید مردم بیشتر بیدار شوند و به علت ساده اندیشی و با بهانه شوخی و شاد زیستن در دامن بازگویی آنها قرار نگیرند. مردم بدانند حتی در خفا تعریف کردن این گونه لطیفه ها به مشکلاتی دامن میزند بطور غیر مستقیم...

قطره قطره جمع گردد و آنگاه دریا و سیل اختلاف و تمسخر و تحقیر بین ملیت های داخل ایران میشود.

راه کارهای دیگری هم وجود دارند که همگی می توانند به این آسیب پایان دهند و جازه ندهند که زیر عمامه لطیفه ها و سخنان مزاح و شادی آمیز بد اخلاقی ها و توهین ها را روز به روز گسترش یابد  تا مانع شود به سبب غفلت ابدی از آنها همچنان رفتارهای ناشایست ما را ناخودآگاهانه تا ابدیت شکل دهند.

لطیفه های قومی درسته یک عامل اصلی به تنهایی نمی تواند چندان تاثیر گذار باشد و ما زیر لوای شوخی آن را تنها برای موقت تعریف میکنیم اما اما می توان به عنوان یک عامل مهم نامحسوس در نظر گرفت که در آن قوم و ملیتهای داخلی نتوانند با هم در تعامل و وحدت کامل باشند و به پیشبرد صنعت و خدمات کمک نمایند ( نظر دکتر محسن رنانی. استاد اقتصاد ).

"سعید کرمی"


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)