خانواده برتر

سلام

نمی دونم چرا به کلمه صیغه حساسیت پیدا کردم ...

چند ماه پیش رفتم تو ساختمون، از مسئولش شنیدم دو تا از خانم های مستاجر صیغه ای هستن!!! ... از بخت بدم هر دوی اون مردها رو هم میشناسم، تو ی محل هستیم، یکی متاهل، یکی هم مجرد. از بس که اینجا از صیغه شنیدم (کاری به درست و غلطش ندارم و همین طور شرایطش!) یهو فاز و نولم قاطی پاتی شد از طرفی هم یاد دروغ یکی از اون خانم ها موقع بستن قرارداد افتادم. خلاصه به ی بهانه ای عذر یکی شون رو خواستم!!!. الانم دو ماه اونجا نرفتم و با اون یکی چشم تو چشم نشدم (می ترسم برم اونجا اون یکی رو هم پرتش کنم بیرون، تا حالا هم فقط بخاطر اون دو تا دختر بچه اش اینکار رو نکردم). درس عبرتی شد که دیگه به زن مطلقه و بیوه خونه ندم!!!

درباره او پیر مرد خطرناک داستان هم یاد ی داستان دیگه افتادم ولی الان نمی تونم چیزی بنویسم شاید بعداً نوشتم!

سلام مجدد

به جنابMarshab  و دیگر بزرگوارانی که بنده رو مورد عنایت خاص خودشون قراردادند

اخوی، من نه داروغه ام، نه یزیدم، نه گردن کلفت محل! (اصلاً تو ذاتم نیست). این بابا قراردادش تموم شده بود، هر وقت هم دلش میخواست اجاره میداد! هیچ وقت به روش نیاوردم (لنگ اجاره اش هم نیستم)، هر دفعه هم به ی بهانه و دروغی گریه و زاری کرد ی مقدار از ودیعه اش رو از من گرفت! (که بعداً فهمیدم دروغ می گفته! به نظر شما گذشت باید تا چه زمانی ادامه پیدا بکنه؟! یعنی می فرمایید هر کس بیوه یا مطلقه اس باید با موش مرده بازی کلاه برداری بکنه؟!). اگر از اول می گفت می خوام هر شیش ماه ی نفر بیارم تو خونه!!! (اونم آدمی که دو تا دختر دوازده، سیزده ساله داره!)، یا قبول می کردم یا نمی کردم، خونه که قحط نیست!. یا اصلاً بگه ندارم، دلم نمی خواد پول بدم (ولی مثل بچه آدم تو روی خودم می گفت). من برای حرف خودم از هر قرارداد و چک و سفته ای بیشتر ارزش قائل هستم. آبروی خونوادگی رو هم از تو جوی آب پیدا نکردم (ی محل تا سه نسل قبل بنده رو می شناسند). من باید این حرفو از ی نفر دیگه بشنوم، اونم هم جنس خودش!؟. در همین ساختمون ی پسر مجرد هم مستاجرم هستند، همه ساکنین، از مرد و زن، پیر و جوون سر این بابا قسم می خورن! (در حالی که معمولاً به پسر مجرد خونه اجاره نمیدن!).

چرا فکر کردید من صرفاً بخاطر حرف ی نفر این کار رو کردم؟! البته حق دارید، چون توی اون کامنت بد توضیح دادم(لازمه با جزئیات بگم؟! حتماً باید همه همسایه ها دادشون در بیاد! اگر روزی تو آلمان صاحب خونه شدم، طبق عرف و قانون همونجا خونه اجاره میدم!).

ضمناً، من این آقا رو می شناسم ی زن خوب و محترم و دو تا بچه کوچک داره!

ی انسان فقط برای خودش زندگی نمی کنه!!! باید برای اطرافیانش هم حرمت و ارزش قائل باشه و هر کاری رو به هر قیمتی انجام نده!

من نمیدونم بدن کی صیغه لازمه یا به بدن کی میسازه؟ شاید بخاطر نیاز مالی بوده!؟ ممکنه خودمم روزی جای این افراد قرار بگیرم!، بعضی معتقدند ثواب داره!!

اجالتاً، برای خودم و امثال خودم ی دعا می کنم اگر کسی تمایل داشت آمین بگه ...

خدایا

هیچ بنده ای را بنده شکم و مال دنیا قرار مده ...

اگر برای کسی خیری نداریم، دیگران را در مسیر ما قرار مده!

عاقبت کار ما را به بند تنبان مان گره مزن!

والا من با کسی مشکلی ندارم، مخلص همه هم هستم. زن، مرد، پیر، جوون، متاهل، مجرد، مذهبی، غیر مذهبی، مطلقه، بیوه!!! ولی نمی دونم چرا هر وقت با کسی زیادی راه میام بدهکار می شم؟!

اون جمله رو هم اینجا اصلاح می کنم "درس عبرتی شد که دیگه به هر زن مطلقه و بیوه ای خونه اجاره ندم".

این اجازه رو که به بنده میدید؟

اگر به کسی جسارت شد یا جایی تندی کردم، عذر خواهی می کنم. مقصر خودم هستم، نباید به اون شکل می نوشتم، شرمنده.