با سلام

میخواستم راجع به موضوعی صحبت کنم که این روزها خیلی ذهنم رو مشغول کرده و خوانندگان محترم هم اگر نظراتی داشتند خوشحال میشم که با ما به اشتراک بذارند.

موضوع راجع به عفو و گذشت هست. چیزی که در دین اسلام و کلا در اخلاقیات در هر دین و آئینی بهش اشاره شده ، صبر و بردباری و داشتن اخلاق خوب هست. اما چیزی که خیلی به چشم میخوره تو رفتارهای ما قانون عمل و عکس العمل هست. یعنی ما با کسی که باهامون خوبه خوب هستیم و خیلی برامون سخته که جواب بی احترامی رو با احترام و ادب بدیم.

ولی چیزی که مهمه و حکمت این رفتار هست رو باید بدونیم. چه علتی داشت که در دین ما توصیه شده گذشت و عفو داشته باشیم. چه علتی داشت که در قرآن از ویژگی های بارز مومنان ، فرو خوردن خشم ، عفو و گذشت و احسان به کسی که باعث به وجود آمدن حس ناراحتی در ما شده اشاره شده است.

فرض کنید ما به یک فردی خیلی احترام میذاریم. خیلی محبت می کنیم و اون آدم در یک موقعیتی رفتار بدی از خودش نشون میده که اصلا انتظارشو نداشتیم. توهینی میکنه که به شدت ما رو عصبانی میکنه. خب چند درصد آدم ها تو این وضعیت جواب توهینش رو با یه توهین دیگه نمیدن؟ چند درصد باهاش قهر نمیکنن و با محبت و ادب باهاش رفتار میکنن؟ شاید کمتر از یک درصد. این مسئله تو زندگی مشترک هم بارها پیش میاد و در اکثر موارد هر دو طرف سعی میکنن تا برای جلوگیری از شکستن خودشون دیگری رو بشکنند. یک حرفی بزنند که طرف مقابل کاملا قفل بشه و نتونه حرف دیگه ای بزنه.

اما فلسفه گذشت چی هست؟ هر انسانی با یک ظرفیتی به دنیا میاد. در احادیث هم بهش اشاره شده که درجات ایمان فرق داره. در واقع پله اول اسلام آوردن هست که اولین پله هست. یعنی شما نماز بخونی روزه بگیری و حلال و حرام خدا رو مراعات کنی. ولی وقتی وارد وادی عشق شدی میشی مومن. یعنی نماز رو با عشق بخونی. روزه رو با عشق بگیری و یک نوع محبت درونی در وجودت نسبت به خدا و پیامبر و امامان احساس کنی. تنها نماز خوندن برات مهم نیست بلکه اول وقت خوندن خیلی برات مهمه. نماز برات یک کار اضافه نیست بلکه جزو چیزهای آرامش بخش در زندگیت شده. خب حالا میتونی بگی مومن شدی و داری با خدا عشق رو تجربه میکنی.

اما همین ایمان هم درجاتی داره. هر قدر که عشقت بیشتر بشه درکت بالاتر بره و با خدا هم رنگ تر بشی به درجات تو اضافه میشه. البته ممکن گناهی هم بکنی یا لغزشی داشته باشی و درجاتتو از دست بدی. پس صرف ایمان داشتن و اسلام آوردن نمیتونه دائمی باشه. باید هر لحظه مثل یک گل لطیف ازش مراقبت کنی.
در حدیثی از امام صادق به مراتب ایمان اشاره شده.

امام صادق (علیه‌السلام) در باره‌ی درجات ایمان می‌فرماید: «خداى عزّ و جلّ ایمان را هفت قسمت کرد: ۱. نیکوکاری ، ۲. راست‌گویی ، ۳. یقین ، ۴. رضا ، ۵. وفاء ۶. علم، ۷. بردباری . سپس آن را میان مردم تقسیم فرمود، به هرکس هفت سهم داد، او کامل است و دربردارنده‌ی ایمان. به برخى از مردم فقط یک سهم داد، و به بعضى دو سهم و به دسته‌ اى سه سهم، تا به هفت سهم قسمت کرد، امام فرمود به کسى که یک سهم ایمان دارد به اندازه‌ی دو سهم تحمیل نکنید، و به کسى که دو سهم دارد به مقدار سه سهم که سنگین بارشان خواهید کرد، آن‌گاه فرمود: همچنین تا به هفت سهم برسند (یعنى بر سه سهمى به اندازه چهار سهم تحمیل نکنید، و بر چهار سهمى به اندازه پنج سهم و بر او به اندازه شش سهم و بر او به اندازه هفت سهم).

خب حالا تصور کنید فردی نماز میخونه روزه میگیره حلال و حروم رو میدونه ولی آدم کم صبری هست. زود ناراحت میشه و ممکنه توهین بکنه. شما در برخورد با این آدم دو حالت ممکنه داشته باشید:

اگر درجه ایمانتون بالا باشد و به مقام عفو و گذشت رسیده باشید به راحتی این مورد رو نادیده میگیرید و ازش میگذرین. اگه اینکار چند مرتبه تکرار بشه هم خودتون بالاتر میرید و هم این مرتبه از ایمان رو به  اون آدم هدیه می کنید چون اون آدم تحت تاثیر جوانمردی و اخلاق خوب شما قرار میگیره و کم کم عادت میکنه که خودش هم در موقعیت مشابه خشم خودشو کنترل کنه و به قولی بزرگتر بشه.

شما در رفتار امامان معصوم و پیامبر هرگز نمیبینین که این بزرگوراران کسی که ولو کافر مسخره کنن. یا بخوان مورد سرزنش قرار بدن و بهش توهین کنن. نمیبینین که کسی رو کوچک و خار کنن و شخصیتشو بشکنن. چون این بزرگوران در مراتب عالی ایمان قرار داشتن و میدونستند که هر کس یک ظرفیتی داره و نباید بیشتر از ظرفیتش بهش تحمیل بشه. باید کمکش کرد و دستش رو گرفت تا اون هم رشد کنه و  اون هم بالاتر بیاد.

تصور کنید اگر همین یک فرمول ساده رو تو زندگیمون پیاده کنیم چقدر دعوای زن و شوهری کم میشه. چقدر فرزندانمون رو میتونیم بهتر تربیت کنیم. چقدر در روابط اجتماعیمون رشد میکنیم و چقدر فرصت رشد و بالندگی رو تو جامعه بالاتر میبریم.اولش خیلی سخته که بخواهیم اینکار رو انجام بدیم. چون هر کس شخصیت خودشو دوست داره و نیمتونه تحمل کنه که جواب بی احترامی رو نده.

اما وقتی فلسفه شو بدونیم و آگاه باشیم به این مسئله که با اینکار رشد می کنیم و به خدا نزدیکتر میشیم. تحمل افراد خیلی راحت تر میشه و یه روز میبینیم که انقدر رشد کردیم که دیگه هیچ حرفی نمیتونه ما رو به هم بریزه. در واقع برای خدا خشمگین میشیم و برای خدا خشنود میشیم. اگر کسی نظری مخالف نظر ما بزنه دیگه نمیایم بشکنیمش بلکه با احترام باهاش رفتار میکنیم و نظرمونو محترمانه میگیم. از بحث و جدل و تیکه انداختن و هر کاری که ما رو به جون هم بندازه دوری میکنیم. من به  این نتیجه رسیدم که تو این دنیا ما تنها وظیفمون اینه که هر روز به درجات ایمانمون اضافه کنیم و به همنوعانمون هم کمک کنیم تا اونها هم رشد کنن.

" فرزانه"


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)