سلام خدمت همه عزیزان

پسری هستم 22 ساله ، چهره معمولی ، اخلاق متوسط ، دانشجو ، سربازی نرفته و جویای کار ( هیچ جا کار برایم نیست و همه جا برای کار میرم اما قبولم نمیکنن ، خیلی جاها دلایل غیر منطقی برام آوردن و ردم کردن ... ) عاشق دختری شدم چند سال کوچکتر از خودم ... باهاش صحبت کردم و خواستم قرار ازدواج بذارم اما خانواده دختر به علت اینکه من سربازی نرفتم و بیکارم خیلی راحت منو پس زدن و پیچوندن که انشاء الله درست میشه و در آینده ...
اون دختر هم منو دوست داره و جلوی مادرش وایساده اما گفتن نه زندگی اینجوری نیست و خرج داره و ...

اما حالا یکی از فامیل هاشون که پولداره اما بیکار و سربازی نرفته اما پولداره اومده و به اجبار خانواده نامزدشون کردن ، منم دیگه بعد نامزدی پامو پس کشیدم و دیگه با اون دختر حرف نزدم تا مبادا خیانتی به اون پسر کرده باشم ....

خیلی بهم فشار اومده ... کار ندارم ، عشقم رو هم بردن ... دیگه نمیدونم چیکار کنم؟ من آدمی نیستم که بچگانه دل به کسی ببندم ... شخص مورد نظرم از خیلی لحاظ برای من مناسب بود ... چیکار کنم که آروم شم؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)