سلام
بحثم رو با یه سوال شروع میکنم لطفا متنو تا آخر بخونین . اگه شما خودتون میتونستین انتخاب کنین که کجا و توی کدوم کشور به دنیا بیاین کجا رو انتخاب میکردین؟لطفا بدون هر گونه تعصب و با منطق کامل جواب بدین .
حالا جواب خودم:
ببینین من ۱۷ سالمه و کم کم دارم وارد جوونی میشم و نوجوونی رو پشت سر گذاشتم . با اینکه طبق گفته خیلی ها دوره نوجوونی یکی از بهترین دوره های زندگی انسانه ما که ازش خیری ندیدیم من به شخصه تفریح مشخصی ندارم و زندگی مدت هاست برام تکراری و بی معنی شده . من نه تا حالا دختر بازی کردم و  نه مشروب خوردم نه پارتی مختلط رفتم و حسرت همشون ب دلم مونده . اینایی گفتم شاید برای ما گناه محسوب شه . اما توی کشور های غربی عادی ترین چیزاست .
اخیرا سریالی آمریکایی دیدم که در مورد خودکشی یه دختر ۱۷ ساله و دلایلی بود که این کارو کرده از فضای سریال بگذریم که چقد آدم رو غمگین و افسرده میکنه و رو منم خیلی خیلی تاثیر گذاشت .
توی اون سریال من وقتی امکانات اونا رو با خودمون مدرسه های اونا با خودمون تفریح های اونا با خودمون و خیلی چیزای دیگه رو با هم مقایسه کردم واقعا بهشون حسودیم شد و بسیار حسرت خوردم برای به دنیا اومدن اینجا . 


واقعا یه نوجوون غربی چه جوری میتونه اینو درک کنه که اینجا مشروب خوردن یا رفتن به پارتی مختلط جرم محسوب میشه و شلاق داره
من بحثم سر این نیس که اینا کارای درستی هستن یا غلط و عواقبشون چیه ؟ فقط میخوام از خدا بپرسم آخه نوکرتم حکمتت چیه؟ عده ای توی اون همه لذت و رفاه و ما !
شاید الآن همتون بگین که جهانی دیگه هم وجود داره اما بعضی چیزارو باید توی زمان خودش تجربه کرد . من اون زمان واسه یه بار دیگه متولد نمیشم و دوباره نوجوونی رو تجربه نمیکنم  در ثانیه خدا چه جوری میخواد عدالت رو برقرار کنه کسی که توی اروپا به دنیا اومده رو چجوری میخواد به خاطر مشروب خوردن باز خواست کنه آخه؟
و اگه قرار باشه با اونا طبق دینشون و با ما طبق دینمون برخورد شه واقعا ناعدالتی نیست؟ چیزایی که واسه من حسرته واسه یه نوجوون آمریکایی عادی ترین چیزه تو این دنیا .  نماز بخون روزه بگیر به نامحرم نگا نکن مشروب نخور دست نامحرم رو نگیر . حالا اروپایی ها نه نماز میخونن نه روزه و کارایی که گفتم براشون چیزای عادی هستش .  تازه جالب اینجاس ما باید واسه ارتباط با دنیا زبان اونارو هم یاد بگیریم . آقا من عقده ایم . عقده مشروب خوردن ، عقده رفتن به پارتی مختلط ، عقده قدم زدن زیر بارون با دوسته دختر ( دقت کنین دوسته دختر نه دوست دختر و عقده خیلی چیزای دیگه .
گر چه این کارایی که گفتم رو میشه همین جا هم انجام داد و منم میتونم به راحتی بهشون دسترسی داشته باشم اما من هیچ وقت انجام ندادمشون و نخواهم داد  فقط میخوام از خدا بپرسم خدایا حکمتت چی بود ما رو انقد سختی دادی ؟
الآن یه سریا میخوان بگن خب فیلمای غربی نبین که هوایی نشی در جوابتون باید بگم شاید فیلم دیدن تنها سرگرمی من باشه که اگه اونم نبود باید سرمو میذاشتم میمردم و به نظرم چنین حرفی پاک کردن صورت مسئله است .
متن طولانی شد در آخر اینو بگم که من نه مث اون دختر توی سریالی که گفتم هیچ وقت فکر خودکشی هم ب سرم نمیزنه ( ولی انگیزه ای واسه زندگی ندارم و زندگی برام تکراری شده و از مرگ استقبال میکنم ) و هیچ وقت  این کارایی رو که گفتم هم انجام نمیدم فقط از خدا خیلی گله دارم خیلی  .

بیشتر بخوانید ...

کمکم کنید تا احساس بی ارزش بودن نکنم

دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...

همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم

سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست

نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟

سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه

این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟

چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟

صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم

چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده

تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته

درد و دل یه دختر دهه شصتی

یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم

دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)