خانواده برتر

وای دده 

سلام حتما دوست داری چیزی که باب میلته بشنوی.. و میدونم دلت میخواد اینو بشنوی که نامزدیتو به هم بزن.... آره درست شنیدی .....نامزدیتو به هم بزن.....

دوست عزیز نمی خوام ناامیدت کنم ولی ظن نزدیک به یقین دارم به کسی دیگه ای نظر داره و از سر دلسوزی با شما ادامه میده 

مگه از اول نمیدونسته شرایط مالی شما چطوره؟؟

حق بده بهش عزیز من

منم مثل شما معلمم ولی سابقه م خیلی بیشتر از شماست ،  تو این چند سال با وام و پس انداز تونستم یه خونه بخرم تقریبا 30 سالمه و هنوز مجردم البته اقدام نکردم واسه ازدواج و یکی از دلایلم این بوده که زندگی م رو به جایی برسونم که ابتدای راه مشترکم از صفر شروع نشه و کسی رو انتخاب کنم که به یه زندگی معمولی قانع باشه و توش احساس خوشبختی کنه و اما شما که تو این سن کم رفتید جلو شریک شما باید می دونست که اکثر جوون های همسن شما پله پله می رن بالا و باید واسه هم پشت باشن.تو این دوره زمونه کدوم جوون 21 ساله که استارت زندگی مشترک رو می زنه خونه و ماشین و سرمایه آنچنانی داره مگه به قول معروف بچه پولدارا.اشتباه اول رو شما کردید که همچین موردی رو انتخاب کردید که یکی از شرایط ازدواج موفق هم کف بودن از لحاظ مادی و توقعاته و اشتباه خانم هم این بوده که با دونستن وضعیت زندگی شما و برابر نبودن با توقعات و انتظاراتش  قبول کرده و حالا هم شما رو اذیت می کنه و هم خودش رو.در ضمن چون خودش شاغل هست واسه همین زندگی بی دردسری یا کم دردسری رو می خواد که به نظر من طبیعی هستش.زندگی که همین اول وقتی هنوز واسه هم تازه هستید اینجوری زخم هاش باز بشه و هر دو طرف اینجوری اذیت بشن آینده خوبی نداره متاسفانه، اگه بخواد اینجوری کج دار و مریض ادامه پیدا کنه.بشینید با هم درست و حسابی صحبت کنید اینکه وضعیت شما رو از قبل می دونسته اینکه می دونسته بخوایید یه زندگی رو بسازید خب مشخصه اولش خاکی و کثیف می شید،بپرسید چرا عاشق شما شده و شما رو انتخاب کرده؟و شما چی دید در اون که انتخابش کردید؟بفهمید دلیل اصلی گله هاش به مسائل مادی بر می گرده یا مسائل مادی رو بهونه قرار داده. از بزرگ تر ها کمک بگیرید و یا یک مشاور برید حتما.اگه تغییری حاصل نشد ادامه راه با خودتونه ولی بدونید سختی زیاد داره و احتمال اینکه یکی تون اره بشید و اون یکی چوب خیلی زیاده.

من خودم دخترم ولی یه عالمه اعصابم خورد شد از خوندن این پست و این رفتار بچگانه و افتضاح

بعضی ها خیلی خودخواه هستن. فکر میکنن که زندگی مشترک فقط خوشی هاش مشترکه من چند روز پیش با دختری جهت امر ازدواج صحبت میکردم و گفتم  تا پایدار شدن وضعیتمون بعد از ازدواج انتظار دارم که همپای من کار کنن ولی ایشون گفتن که حاضر نیستن که پولشون رو بدن شوهرشون و پولشون رو برای خودشون نگه میدارن و حالا به گفته خودشون به خاطر محبت اگر دیدن که شوهرشون تحت فشاره بهش کمک کنن! 

سلام دوست عزیز.خیلی ناراحت شدم که اینارو شنیدم

ب نظرم این رابطه همین جا منتفی بشه بیشتر از همه به نفع خودته..

بنظر من قبل از اینکه برین سر خونه و زندگیتون سنگاتونو باهم وا بکنین..چون آدم ازدواج میکنه که به آرامش برسه..اگه همش ترشرویی و بدخلقی باشه زندگی آدم جهنم میشه..همه م اول زندگی همه ی امکانات براشون فراهم نیست..تازه خوبه شما هر دو رسماشاغلین .این خانم مگه روز اول شرایط شما رو ندید وبله گفت؟مگه وضعیت خانواده ی شما رو ندید ونمیدونست اون بیچاره ها نمیتونن کمک زیادی بکنن؟الان تازه یادش افتاده شما ماشین وخونه ندارین؟بنظرم هرکسی باید سعی کنه چشمش به زندگی خودش باشه وگرنه اگه هر روز آدم بخواد مقایسه کنه همیشه کسی هست که از آدم شرایطش بهتر باشه وبقول معروف دست بالای دست بسیاره.تا به نتیجه نرسیدین نرین سر خونه زندگیتون.چون حق شماس که یه زندگی آرام داشته باشین..رفتار خانومتون منطقی نیست در یک صورت منطقیه که شما روز اول باهاش رو راست نبوده باشین..

طلاقش بده لیاقت نداره نمیدونم چرا همیشه پسرای خوب جذب دخترای بد میشن و برعکس بعدشم بهش بگو من طلاقت میدم برو با ی پولدار ازدواج کن خوشبخت شو 

یکم ازش فاصله بگیرید. اینجوری قدر شما رو بیشتر میدونه. اگه همینجور ادامه بدید قطعا بعدا بیشتر انتظار دارن و همه کارایی که میکنید براشون عادی میشه. درست نیست که یه خانم انقدر رک و بی پرده در مورد مسایل مادی با همسرش حرف بزنه. 

یه بار که اینو گفت با لحن جدی بهش بگو موقع عقد میخواستی ببینی درامد من چقدره و من بیشتر از این نمیتونم کاری انجام بدم و اخر سرم  بهش بگو میتونی با این شرایط با من زندگی کنی یا نه؟ فکر کنم هردفعه اینو گفته تو با لحن مهربانانه جوابشو دادی که هی داره بدتر میکنه

سلام
برادر من به نظرم حرف دیگران روش اثر گذاشته نامزدیتونم طولانی شده خسته شده

به نظر من یه دختر وقتی ازدواج میکنه ،باید به این سطح از پختگی رسیده باشه که قراره یک زندگی در کنار همسرش بسازه !اینطور که شما میگید دارید تمام تلاشتون میکنید ...بنظرم این بهونه گیری ایشون یکم بی انصافیه چون روز اول طبیعتا با وضع مالی شما اشنا بوده  

خب برادر عزیز چرا این وضعیت رو قبل از عقد مورد بحث و بررسی قرار ندادین؟

سلام نمیدونم همسرت از اول اینطور بود یا تازه اینطور شده.بنظرمیاد به تازگی اینطور شدن. خب چنتا راه حل دارم: 1.همسرت خودشو با کسانی مقایسه میکنه که خونه دارن ولی بهش بگو چرا کمبودهارو میبینی بگو اگه خانوادم کمک نمیکردن چی?تو بایدخداروشکر کنی که هردومون شاغلیم که خانوادمون کمک میکنن.چرابالاتراز خودتو میبینی? 2.بهش بگی بیاد خانواده برتر ببینه مردم چقد مشکل دارن نمونه اش خودمو میگم:من 3ساله نامزد هستم بیکارم باوجود اینکه بسبار رشته خوبی دارم و ازدانشگاه دولتی فارغ التحصیل شدم همسرم بیکاربود وسرباز که من بهش بله گفتم و خانوادشم فقیر بودن. بهش بگو شکرنعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت ازکفت بیرون کند ادمایی مثل من درحسرت معلم شدن موندیم وایشون ناراحته!!! 3.بهش بگو نباید خودشو باکسی زندگی کنه ازکجا معلم اونایی که خونه دارن ایا واقعا خوشبختن?مگه توزندگی اوناست که ببینه چه مشکلاتی دارن?بگو اولین مقایسه کننده شیطان بوده که گفت چرامن بااینهمه سال بندگیم انسان باید بهش سجده بشه و برتر باشه?!مقایسه ,حسادت رو درپی خود میاره که ادم رو نابود میکنه بگو نباید راه شیطانو بری باید برای نعمت وحکمت خدا سپاسگزار باشی. سعی کن باابن حرفها به راه بیاریش امیدوارم موفق بشی.

خدا رو شکر ک هر روزی که میگذره تو ازدواج نکردن مصمم تر میشم ... یه پسر تو این دوره زمونه کوله بار درده 

سلام اگه واقعا اینطور باشه و نامزدتون اینقدر مقایسه می کنه من بودم باهاش جدی صحبت می کردم

این پست قابل توجه اونایی ک به پسر بی پول میگن برو جلو برو خواستگاری...برو خواستگاریه دختر مورد علاقت بقیش حل میشه!!!!

سلام

اینا تازه پیش درآمد هست! مونده تا نبرد اصلی
اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش

اگر هم سر به راه نشد، و حاضر نشد باهات زندگی رو بسازه، راهت رو بکش و برو. خودت تنها زندگیت رو بساز. عین یه مرد!
دست از ناله کردن هم بردار. فوقش این نشد یکی دیگه






جا داره از این تریبون 2 مورد رو اعلام کنم:
1- فردی که در چند ماه اخیر با نام Jack Sparrow کامنت می گذاشت من نیستم.
2- از خواندن کامنت های پاکان، ♥حامد♥ و prince or persia لذت میبرم. همگی موفق باشید.


“The seas may be rough, but I am the Captain! No matter how difficult I will always prevail.”

Capt. Jack Sparrow

سلام 

به بهروز

یکی از بدی های طولانی شدن عقد همینه تنش ها زیاد میشه به خاطر اینکه یه مشکل رو کم کنیم چند تا اضافه میشه

سلام شب خوش متاسفانه دخترای این  دوره زمونه اکثرا نه همشون بیشتر به مادیات اهمیت میدن نمونش برادر خودم بنده خدا با دست خالی رفت جلو و از اول وصعیت مالیشو گفت خانواده دختر هم قبول کردن  وضع مالی خوبی هم  نداشتن قرار شد تا داماد دست و بالش باز بشه عقد بمونن اما همینکه عقد کردن بهانه هاش سروع شد طلای انچنانی عروسی و فلان اینا به یک طرف چند ماه عقد بودن گیر داد واسه عروسی اونم با دست خالی خلاصه این پسر جوون و بابای پیرم رو زیر بار قرض برد و عروسی گرفت حالا با کلی قرضو قوله داره زندگی میکنه عین خبالشم  نیست خوبه دخترا هم درک داشته باشن اخه یک جوون تاره کار پیدا کرده از کجا بباره بره زیر بار این همه  قرضو سختی انشالله مشکلت حل بشه برادرم

میشه راه طلاق رو پیشنهاد ندین ؟

میشه راه طلاق رو پیشنهاد ندین ؟

مشکل خانوم شما خودشو بادیکران مقایسه میکنه بنظرم این خیلی بده..برام سواله؟ینی ایشون از اول شرایط این زندکی شمارو نمیدونست؟؟ ایشون شمارو باهمین شرایط قبول کرده دلیلی وجود نداره خودشو بکیره‏!‏‏!‏‏! نمیدونم شایدم اشتبا فک کنم ولی فک کنم ایشان دارن بهانه میارن.. باید علتشو جستجو کرد_خدابهت کمک کنه

شما باید یاد بگیری که تو زندگی اگر میخوای به همسرت محبت کنی، کم کم اینکار رو انجام بدی و همیشه پیش خودت چیزی داشته‌باشی که رو کنی، تمام محبت ها رو یکجا نثارش کردی و اون ظرفیتش رو نداشته و حالا دنبال یه چیز جدیدتر هست!!!!   بشین باهاشذصحبتذکن ببین چی میخواد.  بنظرم اگر رفتارش واقعا و قلبا اینه و بهونه چیز دیگه ای رو نمی گیره جدا بشید بهتره، چون این برات زن زندگی نمیشه. ضمنا بهش دیگه این همه محبت نکن. 

تقصیر خودش بود مگه چش نداشت قبل از بله گفتن جواب مثبت داده؟؟؟

چه معلم پر توقعی هستش

تعجب میکنم که خیلیا گفتند طلاق.شما واقعا همونایی هستید که توی پست درس زندگی نوشته بودید که قضاوت نکنیم؟

 میگم شما چرا هروقت دچار مشکل و بدبختی میشید میرید سراغ نماز و قرآن که براتون حلش کنه ؟ حالا انصافا تا حالا  مشکلی رو هم واستون حل کرده ؟ حالا اگه مشکلی هم ازتون چند وقت بعد این دعاها حل شده ؛ ازکجا مطمئنید همون قرآن و نماز و خدا حلش کرده ؟ حالا البته ایشون طبق گفته خودشون واسه سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت  به این اعمال متوسل شدن .ندیده بودم از این کاربری ها هم داشته باشه نمار و قرآن .شما نوع جدیدی از استفاده اش رو کشف کردی .بچه مبتکر .

سلام

نامزد شما در عین حال که ازتون راضی هست ، ازتون ناراضیه . یعنی در بیشتر موارد از شما رضایت داره ، ولی از نظر اقتصادی به این نتیجه رسیده که اون چیزی که قراره با شما بهش برسه ، با ایده آل هاش فاصله داره و این باعث شده که دچار حس سرخوردگی بشه .

توی این وضعیت ، بعضی از پسرا هستن که یه چیزای دیگه توی رفتارشون دارن که اون شکاف اقتصادی رو کمرنگ می کنه .
مثلا اونقدر اعتماد به نفس دارن که حرفاشون و حرکاتشون روی طرف مقابل هم اثر میذاره و یه بار روانی مثبتی بهش منتقل می کنه که سعی می کنه با همون وضعیت اقتصادی ، به صفا و صمیمیت موجود توی زندگی مشترک ، بیشتر اهمیت بده و از مقایسه زندگی خودش با زندگی دیگران پرهیز کنه .

ولی بعضی از پسرا هم ( مثل شما ) وقتی به یه مشکل این چنینی برخورد می کنن ، اون مشکل براشون مثل یه سنگ بزرگ جلوه می کنه که مانع خوشبختی شونه و اجازه نمیده که از زندگی لذت ببرن .

البته با توجه به سنتون باید به این نکته اشاره کنم که شما توی ابتدای راه هستین و نمیشه همون اول کاری ازتون انتظار داشت که با سرعت نور به ایده آل های اون برسید . ولی حس مسئولیت پذیری شما برگ برندتون هست و اگه نامزدتون شما رو توی این راه همراهی کنه ، حتما وضعیت زندگی تون روز به روز بهتر و بهتر میشه ; ولی اگه بخواد بدون توجه به وضعیت جامعه و بدون توجه به واقعیت ها به فکر رسیدن به خواسته هاش باشه ، نمیشه آینده خوبی براتون متصور شد .

سعی کنید واقعیت های جامعه رو بهش انتقال بدید و از این بگید که اگه این زندگی رو باهمدیگه بسازیم ، سختی ها نمی تونن سد راهمون بشن و می تونیم سرمونو بالا بگیریم و از زندگی مون لذت ببریم .

لا به لای حرفات بهش حق بده که دنبال اینه که وضعتون بهتر بشه و بهش بگو که هیشکی با مقایسه کردن زندگی خودش با بقیه نمی تونه به خواسته هاش برسه و این خودمون هستیم که می تونیم از همدیگه حمایت کنیم تا اوضاع زندگی مون رو به راه بشه .‏

پی نوشت : کاش به جای ماهگرد ازدواجتون ، سعی می کردید که بیشتر وقتا بدون مناسبت بهش هدیه بدید تا غافلگیر بشه و خوشحال تر بشه . چون در اکثر مواقع ، هدیه دادن توی مناسبتها ( به ویژه مناسبت هایی مثل ماهگرد که هر ماه تکرار میشه ) باعث عادی شدن هدیه برای طرف مقابل میشه و توقعاتو زیاد می کنه و به نارضایتی اون دامن می زنه ( حتی اگه این هدیه یه شاخه گل باشه )‏‎ ‎

روزی 3بار میری دیدنش!!!!!!!!!!! اول که متن رو میخوندم فکر کردم نوشتی هفته ای سه بار باخودم میگفتم چه زیاد میره بعد دیدم نخیررر روزی 3بااااااررر. چه خبره برادرمن? شما ازاین پس هفته ای یکبار اخر هفته ها برو ببین چقد رفتارش عوض میشه! خوبی زیاد کردی رودل کرده.

حسودیم شد ، سنت کمه یعنی خیلی کم هم کار داری و هم ازدواج کردی ، 

وقتی تو فیلما و داستانا رویا می بافن که یه دختر با یه پسر پولدار ازدواج می کنه و زندگیش از این رو به اون رو میشه یا مثلا وقتی ایشون همش تو ذهنش مقایسه می کنه با بقیه ی کسانی که زندگیشون مرفه تر هست حالا یا به دلیل گذر زمان آن زندگی و رسیدن به نقطه مطلوب یا این که پایه ی مالی بالاتری داشته اند.
این دخترخانم هم بنظرم منتظر این جور اتفاق هاست و نمی دونه با این رفتارش داره چه ضربه بزرگی به زندگیش می زنه. فکر می کنه با این رفتاراش برای شما داره ناز می کنه یا مثلا داره شما رو به تلاش برای زندگی بهتر سوق میده.
بنظر من اول بشینین قشنگ حرف بزنین. همینایی که به ما گفتین بهش بگین بگید باباتون وام گرفته شما هم میخواهید وام بگیرید. و این که شما با زخم زبون هاشون چقدر ناراحت می شید. خیلی آدما نمی تونن خودشون رو بگذارند جای طرف مقابل و فکر می کنند هرچی به ذهنشون بیاد را بهش بگن درسته! و حق طرف اوناست.
باید با صحبت متوجه کنید این دختر خانم را که کمی به جای شما باشند و اگر قرار بود زندگی را آغاز کنند چکار می کردند؟
بعضی وقتا این غرغرای الکی تخریب کننده هستند تا سازنده. ببینید ایشون همیشه غرغرو بوده یا فقط تو این بازه زمانی غرغرو شده؟
زن غرغرو مثل یه سم کشنده با دوز کم هست که یک شبه نمی کشه ولی در طول چند سال کشنده هست.
بازم بنظر من ما کمتر از اون در زندگی شما بودیم که بخواهیم قضاوت کننده زندگیتون باشیم. خودتون حسابی فکر کنید ببینید ایشون شخصیت اصلیشون این شکلیه یا بخاطر تنش های اخیر هست؟ و با صحبت به نتیجه برسید. یک طرف قضاوت نکنید زندگیتونو.
و این که گاهی وقتا بعضی زن ها نیاز به ترسانده شدن دارن تا بفهمند هر حرفی را نباید بزنند. یکی از کاربرا حرف جالبی زد بهشون بگید من دارم تمام توانم را انجام میدم ولی خب اگر نمی خوای و واقعا زندگی شاهانه ای می خواهی باشه جدا بشیم و بری دنبال یک آدم پولدار تا بتونه تو رو خوشبخت کنه.

اینکه میگم پسرا نباید زیر بار مهریه بالای 20 سکه برن به خاطر این همین موارد هست. تا قبل از عقد دخترا بلا استثنا همشون خوش اخلاق و قانع هستن ولی امان از اون روزی که اون چک چند صد میلیونی رو امضا کنی و بدی دستشون. از اون روز به بعد اون چک میشه سند بردگی پسر یا هم میشه حکم جلب پسر. حالا خود دانید.

کلا همیشه اینحوریه اخلاقش؟!

خیلی جدی به مسئله نگاه کنین.حتما ابتدا این رو حل کنین بعد عروسی بگیرین.فکر نکنین عروسی چاره کار هست!

به خانمت بگو کسی که همسر داره هر توهینی به همسرش کنه انگار که به خودش هم کرده.
بگو کی نشسته زیر پات کی هواییت کرده بگو دوست داری تو سن 23 سالگی بیوه بشی و بری دست به دست بچرخی بگو فکر کردی طلاق بگیری خواستگارای پولدار پشت در صف کشیدن بیان خواستگاری یه خانوم مطلقه.
بگو بابای من و تو در یه سطح مالی هستن و پس هر توهینی که به منو خانوادم بکنی به خانواده خودتم کردی چون همسطح ما هستین. بگو مگه داداش خودتم اولش که رفت خواستگاری دختر مردم تمام امکانات رو داشت که از من توقع داری بگو اون ماشینای مورد علاقه ات رو مگه خونه بابات سوار شدی که حالا از من میخوای اگه جواب ادمارو ندی فکر میکنن حق باهاشونه و به زخم زبون زدناشون ادامه میدن و میرن جلو دیگران مظلوم نمایی کردن من اگه کسی بهم زخم زبون بزنه بی جواب نمیذارم و رب و ربشو میارم جلو چشاش و بهش یاداوری میکنم کی هست و از توهم درش میارم. نتیجه عقد طولانی میشه همین که دختر شروع کنه بداخلاقی کردن نظر من شش ماه نامزدی عقد و عروسی با هم.
من اگه بودم یا یه بار برای همیشه میشستم سنگامو باهاش وا میکندم یا هم یه مدت طولانی محلش نمیکردم هیچی به اندازه کم محلی و بی توجهی زنارو دیوونه نمیکنه.

ببین سیستم تربیتی حاکم بر دختران دهه ی هفتاد(خودم هفتادیم)ناز پروردگی بوده.هفتادیا یک یا دو بچه بیشتر نبودن امکاناتشون بیشتر بوده و از اون مهم تر فرزند سالاری حاکم بوده و مادرا دختران هفتادی رو سخت کوش و کاری بار نیاوردن.دختران دهه ی هفتاد زود دوست میشن زود دل میدن و زودم ازدواج میکنن اما چون سنشون کمه و سختی ها ی ازدواجشون زیاده نمیتونن ادامه بدن.دلیلشم واضحه شما نمیتونی از دختر کم سنی که در خانه ی پدری استرس بدهی و قسط و بی پولی نداشته و زیاد سختی نکشیده و کار نکرده انتظار داشته باشی بتونه یه دفعه این حجم از مسئولیتو بپذیره.به هر حال به نظرم قاطع تکلیفتو روشن کن شرایطم بگو و بگو همینه که هست میخواستی از اول خوب فکر کنی.شاید ترس از طلاق و از دست دادن شما یه کم تمومش بده و تو رفتارش تجدید نظر کنه(البته اگه احساسی باقی مونده باشه و هنوز شما رو دوست داشته باشه).

سه تا راه داری

اولی اینکه نامزدتو تغیر بدی که دیدش مادی نباشه انقد...

دوم راه اینه که ازدواج کنید و یه عمر تیکه  و متلک و چشم و هم چشمی رئ تحمل کنی...

سوم راه هم اینه که از همون راهی که اومدی برگردی...

راه دیگه ای به ذهنم نمیرسه

علی برکت الله

سلام

داداش خیلیی نامزدتون پر رو شده هاا

اعتراض کردن به شرایطتتون یک بحثه واین که وقتی شما میرید واون نسبت به وجودشما بی احترامی میکنه ومحبت های شماروعمدا نادیده میگیره یه بحثه،خلاصه حواستون روجمع کنید ایشون ازاول میدونستن که شما شرایطتتون اینه واینکه این کارارومیکنن بیشتراین معنی رومیده که میخان شمارومتوجه اضافی بودنتون بکنن ،واقعا تعجب برانگیز یه خانم چرا باید غرورهمسرش رواینطوری بشکنه جدا باهاشون صحبت کنید که اگرنمیخان باهاتون توزندگی همراه بشن جدابشید این همه دختر...اگرقرارباشه ایشون بازندگی هردوست وآشنایی بدرفتاری بکنن ومدام مقایسه کنن کع نمیشه 

سعی کن  دلش بدست بیاری     قلقلش  و  بروز بده  ناراحت  شدی  و بهش بگو  شما باید  ارامش من فراهم   کنی  بجای  ناراحت کردن  دلگرمی  بهم بدی  منم  تلاشم میکنم  یه دختر وقتی عاشق بشه بهتر  شرایط روبهتر درک میکنه  ...شاید ایشون هنوز عاقل نشدن...و..

یه مدت توهم عزت نفستو حفظ کن وتحویلش نگیر باالاخره بایدبفهمه همه روزاول همه چی ندارن ...منکه کارمندم و6ساله ازدواج کردم هنوزخونه وماشین ندارم

سلام 

خوبی که از حد بگذرد

خانمت باید از خداشم باشه همچین مرد رمانتیک و با گذشتی نصیبش شده والا من که آرزو مه همچین شوهری.ولی برعکس اطرافیان ما همه بازاریند منم غیر از دو سه مورد همه ی خواستگارام بازاریند متاسفانه .یعنی کل محبتشون همینه(پولو ریختم به کارتت)

سلام

به عاطفه*

اگه یه روز عین همین اتفاقات برای داداشت می افتاد اونوقت به داداشت چه راهی رو پیشنهاد میکردی؟
همون اول نمیگفتی که طلاقش بده؟

بله راست میگید
اوضاع طلاق تو این روزها خیلی وخیمه
اما چرا؟
جز اینکه زنای امروزی برخلاف قدیمی ها آهن پرست شدن و خیلی کم طاقت؟
جز اینکه دخترای امروزی لوس بار اومدن و تحمل هیچ سختی ای رو ندارن؟
زنای قدیمی شوهراشونو با دیگران مقایسه نمیکردن
زنای قدیمی سرکوفت ماشین نداشتن رو نمیزدن
زنای قدیمی بساز بودن
نه مثل دخترای امروزی که فقط بلدن غر بزنن و هی ایراد بگیرن


به آقای سوال کننده

من راه اولی که پیشنهاد میدم صیغست تا نیازی که باید از طرف زنت برطرف میشده اما ایشون کوتاهی کردن برطرف شه تا درس عبرتی براش باشه
راه دوم ادامه دادن مدت عقده تا چهره واقعی همسرتون آشکار بشه تا مصمم تر اقدام به طلاق کنید

ادامه دادن این زندگی چیزی جز هدر دادن عمر و جوونی و فرصت های بهتر نیست

فقط خواستم بگم کاربر عذرای قدیم حالم از خودت و نظرات بهم میخوره معلومه داغ شوهر بدجور به دلت مونده

بهت محل نمیذاره اون وقت پا میشی میری دیدنش؟ :|

خب تقصیر خودتونه میرید دخترای که توقعشون زیاده روخاستکاری میکنید بنظرم حقتونه همین بسرا باسه ازدواج از دخترا ظاهربین ترنن:-/

همه مثل هم نیستن من پارسال نامزد کردم، یه مدت برای آشنایی که باهم حرف میزدیم دیدم چقدر از افکارش بدم میاد اصلا دوسش نداشتم به جای اینکه اول کار به هم بزنم دست گذاشتم رو پول و طلای آنچنانی هی سرکوفت بهش میزدم میگفتم من طلا میخوام تو هر مناسبت باید برام طلا بخری بهترین لباس هارو میخوام.. یه جورایی داشتم کمبود هامو از این طریق جبران میکردم ولی نمیشد. من تو زندگیم عشق نداشتم علاقه بهش نداشتم که اینطور اونو درک نمیکردم، بعد یک ماه بهم زدم و خودمو راحت کردم 

بهش بگو همینی که هست میخوای بخواه نمیخوای راهت بکش برو ببینم کجا بهتر از من گیرت میاد 

سلام 

من همه نظرات رو نخوندم شاید حرفام تکراری باشه 

اقای نجفی کو کامنت من به شما و خطاب به عذرای قدیم و بهروز :؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دوستان سلام لطفا لطفا 

 شما الان 23 سالته واقعا توقع خونه ازشما یکم زوده
کار نامزدت اصلا درست نیس که فقط به این خاطر باشما بدرفتاری میکنه

به نظر من ایشون شما رابه خاطر نداشتن خونه و.. مردی بی لیاقت می بینه وازت دلسرد شدوشاید دیگه علاقه ای بهت نداره

 بهتره بری وجدی باهاش حرف بزنی
 

خیلی جالبه کامنت هایی که با طلاق مخالفن افتضاح میخورن اصلا مهم نیست اصلا هر پست دیگه هم ببینم کسی راهکار طلاق میده همینو میگم 100 تا افتضاح مهم نیست

در مورد مشکل شما راه حلی ندارم

سلام همکارگرامی ما هم مثل شما اول استخدامی حقوق کمی داشتیم الان هم خیلی زیادنیست ولی شکرخدامیگذردیگه تازه شما که هردو تون مشغول هستیداگرهمسرتان یه کم صبرپیشه کنن مشکلات خیلی زودحل میشودان شاا...

سلام اقای معلم

یعنی چی؟!

به نظر من همسر شما فقط کمی به شنیدن جملات زیر نیاز داره:

آقای نجفی چطوری عضو بیان بشم تا جلوی افرادی که می خوان چهره منو توی وبلاگ خراب کنند، رو بگیرم؟ 

سلام ازدواج یکی از موقعیتهای تنش زاست و از طرفی فشار مالی هم به این موضوع دامن زده. 

دنیا وایسا میخوام پیاده بشم..داداش شما جهشی خوندید چیکارکردید که توسن بیست وسه ساله معلم شدین خب اخه من باانگشتهام که شمردم شما نوزده سالگی تموم شد درستون ...بیست سالگی دانشگاه رفتید تا بیست وسه البته اگرکاردانی باشید ....بیست وسه تابیست وپنج هم احتمال نود ونه درصد سربازی بودین😢...بیست شش معلم شدین تا رسمی شدین شده بیست هفت البته اگرتربیت معلم خوندین چون من تااونجا که خبردارم اموزش وپرورش عزیزمون چندسالی هس که نیرو نگرفته ...هرکی معماراحل کرد جایزه داره👏

عزیزم تربیت معلم که سربازی نداره

هردوتانون هم حق دارین و هم اشتباه دارین. در واقع وظایفی دارین که به وظایفی که دارین عمل نکردین و اشتباه کردین. اشتباه شما به عنوان پسر اینه که  انگار قصد داری با وام و حقوق معلمی تا آخر عمر همینجوری بمونی و هیچ برنامه ای برای پیشرفت نداری. ذهنت فقیره.🚫

من خودمم میبینم که حاضرم در هر شرایطی با همسرم بسازم در صورتی که مهربون باشه و وفادار ، چه جور با این همه محبت بهش دارید اینجوریه ، سرده ،عجب ،، نیمه گمشده ام کجایی دقیقا کجایی

فکر کنم دیر پیام میدم بهرحال بهتر دیدم نظرمو بدم

موقعیت من خیلی شبیه خانومتونه. نزدیک عروسیمه ولی نتونستیم خونه بگیریم، باید رهن یااجاره کنیم. ب قول شما تنها دختر فامیلم ک خونه از خودش نداره و فلان.. ولی چون عاااشق شوهرمم برام مهم نیست کجا زندگی کنم و در چه شرایطی.

به سامان

منم یه دختر۲۲سالم سه سال نامزدیم تازه درسمون تموم شده و نامزدم چن ماه دیگه میخواد بره سربازی،نه خونه ای داریم ن کاری...

برادر من به شما توصیه اکید میکنم قبل عروسی گرفتن و کلی خودت رو تو خرج بیشتر انداختن، اول بشین یه بار دیگه درست حسابی سنگات رو با این خانوم وا بکن.

بشین جلوش صریح بهش بگو خانم محترم این وضع منه که خبر داری، اونم وضع خونوادمه که میدونی، همه رو هم از اول میدونستی و قبول کردی. منم دارم همه زحمتم رو میکشم. نه خودم و نه خانوادم کار بیشتری از دستمون برنمیاد. اگه میتونی با دل خوش و رضایت با من زندگی کنی و این سرکوفتا و بدقلقی ها رو بذاری کنار که بسم الله، اگرم نمیتونی و پشیمونی که تکلیف جفتمون رو روشن کن.

این محبتا زیادتم کمش کن، بار بفهمه دلسرد شدی. همیشه همه چیز باد دوطرفه باشه. در کل هم زیاده روی کردی هوا برش داشته که چه خبره!! هیچ لزومی نداره روزی سه بار بری خونشون، اونم وقتی طرف حاضر نیست منت بذاره حتی بیاد دم در..!!
خودت رو جلوش بی ارزش کردی. باید الان محکم برخورد کنی تا انتخابش رو بکنه. وگرنه یه عمر با یه زن ناراضی و زیاده خواه معرکه خواهی داشت و باید قر و نق و سرکوفت تحمل کنی.

داش نجفی چرا کامنت هام رو تایید نمیکنی؟