سلام
به بنده سعید کرمی اجازه بدهید بحثم رو با واقعه ای از زندگی خصوصی خودم آغاز نمایم که حدود ده سال پیش رخ داده . آن هم زمانی که دختری در همسایه داشتم بسیار جذاب و ...
تعریف از خود نباشه البته به بنده نگاه ویژه ای داشت.البته بعدها فهمیدم نگاهش هم همراه با طمع ازدواج هم بوده. شوربختانه  گاهی بعضی از ما مردها ( نه همه ) می خواهیم ازین احساس دخترها برای تأمین فشار جنسی بهره ببریم.
البته بعضی دخترها(نه همه) هم بدشون نمیاد برای س قبل ازدواج. همین دختره یکبار که کسی خونه ما نبود و ایشونم فهمدید فورا به بهانه گرفتن وسیله ای امانتی همراه خواهر کوچکترش داخل آمد و در آشپزخانه وسیله را برداشت و رفت اما بار دیگر تنها هم آمد و مطمئن تر شد کسی نیست گفت وسیله اولی خراب بوده اجازه بدهید یکی دیگر بردارم منم گفتم بفرمایین...

اندکی درنگ کرد و کمی شروع کرد به سخن گفتن... خلاصه دچار هیچ گونه گناهی نشدم. حتی سخن گفتن اضافی!!!. او هم پس از برداشتن وسیله رفت. معطل نکرد اما بعدها بهم فهماند که می تونستی کاری بکنی ولی نکردی... منم گفتم خودمم نمی دونم چرا کاری نکردم. ...
اکنون که حدود ده سال می گذره این سوال هر هفته ذهنم را درگیر می کنه و پاسخی براش دریافت نکردم که انگیزه پاک ماندنم در برابر آن دختر چه بود؟ آیا ترس از متوجه شدن خانوادش بود؟یا از شرم و حیای خودم بود؟ خانوادش البته به دلایلی بنده هم اعتماد داشتند که دخترشان تنها بیاد آیا واقعا به خاطر احترام به اعتمادی بود که به بنده داشتن؟ یا مهمتر اینکه از ترس خدا بود پاک ماندم ؟ باور می فرمایین بالای ده ساله دنبال پاسخ این سوال می گردم آنقدر برام مهم بوده. روز قیامتم زنده که شدم از خداوند می پرسم که خدایا تو دقیقا آگاهی بر دل آدم ها بهم بگو خدایا دلیلش چی بود در موقعیت گناه نکردم و حتی به دختره نزدیک نشدم.
البته گاهی شیطان می گوید چرا کاری نکردی؟ فردایی چه کسی بهت میگه سعید جان آفرین. چندی پیش وسوسه شدم و به خودم گفتم که اگر حالا بود یه کاری می کردم. اما افسوس اگر صد در صد به خاطر خدا بود حالا شاید روز قیامت رفیق یوسف پیامبر بودم. خلاصه مدتی سرگردان بودم ولی ازین سرگردانی عبرت گرفتم و از قضا بحث بنده همینجا هست برای شما . حالا غرض بنده ازین رویداد یک عبرت هست که مدتیه بهش رسیده ام الحمد لله.
عبرت اینکه سعی کنیم اولا به طرف آنقدر رو ندیم تا که خدای نخواسته توی اون موقعیتهای وسوسه برانگیز قرار گیریم موقعیتهایی که احتمال گناه زیاده. مهمتر اینکه کاری که انجام نمی دهیم در آن موقعیت گناه ( مانند س نکردن بنده در آن موقعیت) تنها محض رضای خدا باشه تا دچار پوچی نشیم.
بنده بارها توی همین وبلاگ دیده ام که بعضی خانم و آقایان  دلسرد شده اند از گذشته پاک خودشان. اما نخیر اگر کار برای خدا انجام بگیره روز قیامتم شده خداوند پاداش میده به شما اما اگر برای خدا کاری نکنی درسته شاید توی این دنیا اثری خوب از آن ببینی اما اگر ندیدی سرخورده میشین.
پیش خودت میگین پس من برای کی پاک بودم.کجا است جامعه و مردم به من حتی بگن دستت درد نکنه.همه هوس بازی کردن و سر زندگی خودشون اما من که پاک بودم چی!!!.
اینطوری شیطان از خدا غافلت می کنه.اما اگر برای خدا پاک باشی خداوند توی این دنیا آرامش قلبی بهت میده و در قیامت هم بهشت.!!.کدام یک بهتره؟درسته ذات پاکی خودش خوبه درسته از ترس آبرو هم کاری نکنی درسته برای شوهر آیندت خوبه(تازه اونم اگر همسرت فردایی نگه که گذشته ات به خودت مربوط بوده) اما یادمان باشه گاهی موقعیتهایی پیش میاد که ترس تهدیدی نمی کنه.
چون ظاهرا کسی نمی فهمه.اعتمادم که ممکنه انگیزه قوی نشه زیرا انسان با فریب شیطان می گه گناه کنی یا نکنی مردم بهت اعتماد کردند پس گناه کن و لذتی ببر.البته نمی خواهم بگم اگر کسی برای خدا عفت پیشه نکرده پس بره بی عفتی کنه نخیر.
اما برای نتیجه بهتر بیاییم گناه نکردنمون در آن مواقع تنها برای رضای خداوند باشه. خداوندی که مالک نعمتها است.ای کاش منم ده سال پیش در آن لحظه رضایت قطعی خدا دلم بود تا اکنون شیرینی معنویتش را حس می کردم و پاداشی برای اون دنیا را هم دذخیره  می کردم اما حیف مطمئن نیستم به خاطر خدا بود یا خیر یا خیر.(البته ٪۱کمی هم شاید بود چون اون دورانم معتقد به گناه بودم بازم...اما بنده اطمینان قلبی و صد در صد مانند یوسف پیامبر منظورمه تا عبادت واقعی محسوب بشه).
لا إِلَهَ إِلا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
سعید کرمی

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)