سلام
دخترم و 24 سالمه . فکر کنم یکم توضیحات رو لازمه بگم تا راهنمایی کنین منو . من "هیچ" ارتباطی با پسرا نداشتم و ندارم حتی با پسرای فامیل در حد یه سلام و احوالپرسی بود رابطه ام . حتی تو دانشگاه هم سمتشون نمیرفتم انگار وجود ندارن اونا هم انگار منو نمیدیدن و ارتباطی نبود .
برای یه سوال تخصصی که باید جواب میدادم عضو یه فروم شدم . اون جا با یه اقا اشنا شدم . بعد از کلی ماجرا ایشون به من ابراز علاقه کرد و تصمیم گرفتیم بیشتر اشنا شیم تا اگه به توافق رسیدیم خانواده ها مطلع شن . حدود 1 سال با هم از طریق نت در ارتباط بودیم . که این مدت ایشون از هیچ ازار روانی کم نذاشتن . منم بخاطر علاقه و سادگی مدام کوتاه میومدم .
هر روز یه شرط جدید میذاشت . هر روز قهر میکرد اذیت میکرد . یه بار 1 ماه نیومد و کارم به درمانگاه میکشید هر 2 روز تهمت میزد و ...
ناگفته نماند ایشون تمام حرفاش از اسم و شغل و تحصیلات و ... رو دروغ گفته بود و مدام توجیه میکرد اگه منو بخوای منو بدون هیچی میخوای بدون تحصیلات عالیه و ... . تا اینکه دیدم نمیتونم بیشتر از این تحمل کنم و یه بار که وسط دعوا گفت گمشو از زندگیم بیرون . واقعا همه چی رو تموم کردم . شب ها گریه میکردم و به خودم لعنت میفرستادم بابت این دوستی بایت این همه بی حرمتی که اجازه دادم بهم شه اما برنگشتم . با اینکه خیلی وقته از این ماجرا میگذره اما نمیتونم ازارهاشو فراموش کنم .
همه پسرا رو مثل اون تصور میکنم . 2 ساله خودمو تو خونه حبس کردم و هیچ جا نمیرم . خواستگارامو رد میکنم بدون اینکه حتی اجازه بدم یه بار بیان در حد تلفن میذارم باشه و میگم نمیخوام . اما چند وقته خانواده اصرار میکنن ازدواج کنم . من نمیتونم ازاراشو فراموش کنم . نمیخوام یه ادم از همه چی بیخبر رو بندازم تو این منجلاب .
حس گناه هنوز با منه و ترس ابرو ریزی دست از سرم برنمیداره ( اخرین بار گفت شمارتو گم کردم و دسترسی به من نداره و از همون اول خط قرمز مشخص کردم که درباره مسائل جنسی هیچ حرفی نباشه) چیکار کنم این حس از بین بره ؟

پیشنهاد :


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)