با سلام

من یه خانم ۲۸ سالم و شوهرم ۳۰ ساله و شش ساله ازدواج کردیم ،من تو خانواده ای بزرگ شدم که همگی آدمهای آروم و بدون حاشیه هستیم برعکس شوهرم خانوادش همگی آدمهای پر سر و صدا  و گاهی هم دعوایی هستن .

پدر شوهرم در حق زن و بچه هاش خیلی ظلم کرده ولی همیشه به خاطر خدا احترامشو نگه داشتن ولی یه شب که خونه پدر شوهرم بودیم شوهرم با پدرش حرفشون شد و کار به داد و بیداد و کتک ( البته پدر شوهرم میزد ) کشید که همسایه ها و بقیه اومدن جداشون کردن من هم که تا حالا همچین رفتاری رو از پدر شوهرم ندیده بودم خیییلی شوکه شدم و تمام بدنم میلرزید .

آخه پدر شوهرم از اون آدمهاس که ظاهرشو جلوی مردم حفظ میکنه و مثلا فحش و ...جلوی عروسهاشم نمیگه خلاصه روز بعدش شوهرم زنگ زد به باباش و معذرت خواهی کرد و بعد یه مدت ظاهرا همه چیز مثل اول شد ولی شوهرم و پدرش هنوز باهم حرف نمیزنن به هم که دست میدن صورتهاشونو از هم میگیرن .

حتی پدر شوهرم تا یه مدت بچه مونو هم محلش نمیداد الان مشکل اینجاست که من نمیتونم مثل سابق با پدر شوهرم رفتار کنم فقط یه سلام و خداحافظ به هم میگیم حتی یه لبخند هم نمیزنیم نمیدونم چرا ؟

اما انگار اون آدمی که من از پدرشوهرم توی ذهنم ساخته بودم نابود شده و جاشو یه آدم بد دهن و عصبی و ترسناک گرفته که من حتی دوست ندارم نگاش کنم  در ضمن من اصلا کینه ای نیستم ولی یه چیزی مثل دلشکستگی در من بوجود اومده چون پدرشوهرم گناه شوهرم رو به پای منو بچم هم نوشت و ما رو هم محل نمیداد به نظر شما آیا راهی وجود داره که دید من نسبت به پدرشوهرم عوض شه یا نه ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)