خانواده برتر

اجازه بدهین پاسخ شما رو بدم.فرمودین:

اولا زن اجتماعی بگیرید از صبح تا شب با همکارای مردشه، اونو می خواهید چه کنید؟ برید یکی رو بگیرید که به قول اون آقا حیا ازش بجوشه. تو حرفاتون به نظرم رگه هایی از بدلی دارید.

پاسخ بنده:

منم عرض کردم در نظرهایی در بالا که کنار همکار بودن صبح تا غروب متفوته با شبکه اجتماعی چون اولا اون ضرورته به خاطر کارشه که کنار یه مرد کار می کنه.ضمنا سر کار می تونه جوری رفتار کنه که طرف جرئت نداشته باشه حتی باهاش کوچکترین شوخی ناجور داشته باشه اما در تلگرام طرف خانمه رو نمیشناسه...

فرمودین:

حالا مثلا پیشنهاد بشه، مگه چی میشه؟ آیا قبل از اینکه زن شما باشه پیشنهاد نداشته؟ داشته ولی پاک و مومن بوده و قبول نکرده تا برای شوهر آینده اش دست نخورده باشه.

پاسخ:

یعنی چی مگه چی میشه؟نمی گم همسر حتما تسلیم میشه اما خوب زنی که خوب و با حیا باشه باید ازین گونه پیشنهاد ها روحش خیلی ناراحت باشه چطور شما به این راحتی میگین مگه چی میشه.این گونه پیشنهادها یعنی اینکه طرف تصور زنی خیابونی داره از همسرت.مطمئنا هم واسه من و هم واسه همسرم خیلی سخته.

ضمنا دوران مجردی اگر پیشنهاد داده اند بهش متفاوته با حالا که همسر منه و متعلق به منه.

 فرمودین:

بعدم جدای از رضای شوهر، دختر مومن واقعی بگیرید که اول از همه رضای خدا براش مهم باشه. از خدا بالاتر نداریم که. تازه خدا آنا هم دعوا نمی کنه، ترس از خدا عمیق ترین چیز و بازدارنده واقعیه.

پاسخ:

بله رضای خدا از همه مهتره...خوب سعی کنه به خاطر رضای خدا گروه های تلگرامی نره که بهش پیشنهاد بدند...آیا مجبوره بره اون جور مکانها؟

فرمودین:

من تنها برنامه ام برای شبکه های اجتماعی بعد از ازدواج اینه که توی عکسام یه عکس با شوهرم باشه. یا عکس از حلقه. دوست دارم که یه عکس با حلقه ایی چیزی بذاره تا همه بفهمند متاهله.

پاسخ:

بعضی براشون مهم نیست طرف متأهله یا خیر.عکس زیاد چیزی رو عوض نمی کنه.طرف پیشنهاد خودش زرو میده میگه شاید گرفت.اونم زنی متأهل که با عرض پوزش تجربه داره.

فرمودین:

کسی هم پیشنهاد بده چه به من چه به اون دوست دارم انقدر با هم راحت و مطمئن باشیم که مطرح کنیم و با هم بخندیم، بش این اطمینانو بدم که فقط تویی.

پاسخ:

درسته باید زن و مزد با هم باید راحت باشند اما در برابر پیشنهاد بشینند و بخندند؟چه عجب؟باید حالشان گرفته بشه... چون در پیشنهاد طرف همسر مانند زنی ...تصور کرده که پیشنهاد داده.ازدواج کردین زمانی آیا به همین راحتی همین حرف رو میزنین زمانی که دختری به شوهرتان پیشنهاد دوستی میده...؟

فرمودین:

در نهایت منی که یه عمر مجردیم با فشار هایی که بوده، الحمدالله روی خودم کنترل و نظارت داشتم، بدم میاد یکی از راه بیاد و این حسو بم بده که ممکنه پات بلغزه این کارو نکن یا منم باید نظارت داشته باشم.

پاسخ:

چرا باید بدت بیاد که شوهرتان به خاطر خودتان بیاد بگه نرو اونجا پیشنهاد بد میدند.مگر شما مؤمن و مذهبی نیستین؟خوب مؤمن و مذهبی باید خوشحال باشه که شوهرش هواشو داره و نصیحتش میکنه.سفارشش می کنه.آدم مؤمن نباید مغرور باشه...شیطان در کمینه شیطان افرادی روگل میزنه که تصورش نمی کنی اصلا...نباید مغرور باشی بگی که چون من یه عمر پاک بوده ام تضمین میشه که در آینده هم صد در صد پاک خواهم ماند...همینکه یاد آوری می کنه که مواظب باش پات نلغره خودش نوعی دلسوزیه.هیچکس بی نیاز نیست از نصیحت چون همیشه در کمینه شیطانه.حضرت یوسف با آن همه پاکی گفت خدایا اگر تو من را کمک نکنی ممکنه در برابر مکر زنان تمایل پیدا کنم...دیدی؟حتی حضرت یوسف نگران خودش بود او مانند ما نبود که مغروانه بگه نه من یه عمر پاک زندگی کرده ام حالا بیام فریب بخورم؟ این یعنی عبد واقعی.