سلام

خانمی هستم بین ۳۵ تا ۳۸ سال. چیزی که میخوام بگم مشکل نیست بلکه نظر خواهی از شما دوستان هست.

من تقربیا بیست سال پیش کنکور دادم و واسه مصاحبه عملی از شهرستان به تهران رفتم. و زحمت ایاب و ذهاب منو دایی من عهده دار شد و یه روز کامل برام وقت گذاشت تا من کارم انجام شد. و تو مصاحبه هم قبول شدم. الان بیست سال از اون قضیه گذشته و حالا دختر همون داییم دانشگاه روزانه استان خودم قبول شده و خوابگاه میمونه با دوستاش. آخر هفته ها رو تعطیله. البته داییم و زنش دیگه تهران نیستن و برگشتن شهرستان. حالا من پیش خودم دارم سبک سنگین می کنم که آخر هفته ها بیارمش پیش خودم. حداقل جبران زحمت دایی مو کرده باشم.اما از طرفی ام مردم . اون یه دختر ۱۹ساله و زیبا .

نمیخوام به شوهرم بدبین باشم اما به شیطان چرا ، و واقعیت جامعه چیزیه که همه داریم می بینیم و قابل انکار نیست. لطفا به من انگ حسود بودن و فلان و بهمان نزنید.

من اگه این کارو نکنمم کسی نمیتونه از من انتظاری داشته باشه گفتم من پیش وجدان خودم ناراحتم.

لطفا نظرات کاربردی بدین.


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) مسائل زنان (۱۸۵ مطلب مشابه)