سلام به همه دوستان عزیز خانواده برتر
میخوام نظر شما رو بدونم ببینم اینطور رفتار کردن مادرم و خالم با من عادیه یا غیر عادیه و مادرم و خالم محبت زیادی و افراطی به من دارن یا نه؟
اول بگم من پسرم و دختر نیستم چون باز این طور رفتار در مورد دختر شاید یه مقدار طبیعی تر باشه.
 28 سالم هم هست و 10 ساله دانشجو هستم. این رفتار مادرم و خالم هم برا امروز و دیروز و ماه پیش و سال پیش نیست. از هر چی من یادم میاد اینا این رفتارو با من داشتن. البته میگم این رفتار بخاطر محبت زیادشون نسبت به من هست و بخاطر اینه که منو خیلی دوس دارن ها اما چون به نظرم زیادی هست و از حالت تعادلش خارج شده خیلی از مواقع هم موجب اعصاب خوردی خودشون میشه هم من. حالا میخوام با شما مطرح بکنم ببینم این رفتارشون عادی هست یا نه؟ آیا شماها مادراتون یا خاله تون حتی با شما این رفتارو دارن یا نه؟چند نمونه از رفتاراشون ذکر میکنم:
اول هنوز که هنوز بعد 10 سال دانشجو بودن من و اینکه 10 ساله خودم تو یه شهر دیگه تو خوابگاه دارم زندگی میکنم و نسبتاً مستقل شدم؛ هنوز که هنوزه مادرم هر شب بهم زنگ میزنه و اگه استثنائاً یه شب به هر دلیل نتونست زنگ بزنه یا من جواب ندادم فردا صبح یا ظهرش قطعاً بهم زنگ میزنه و فرداش هم ظهر زنگ میزنه هم شب.

معمولاً موقع تماس مادرم حدود نیم ساعت یه ساعت بعد نماز مغرب هست. اگه یه شب موقعی که زنگ زده من به هر دلیل جواب نداده باشم حدود نیم ساعت بعد مثلاً دوباره زنگ میزنه یه ساعت بعد دوباره و اگه یکی دو بار زنگ بزنه و من جواب ندم جداً نگران میشه.
در صورتی که تو این 10 ساله بارها و بارها شده من بدلایل مختلف (مثل شارژ گوشی تموم شده و فرصت نکردم شارژ کنم یا گوشی تو اتاقه و خودم بیرون از اتاقم و ...) نشده جواب بدم اما هنوز که هنوزه نگران میشه.
یه بار که سال اول دانشجویی تا آخر شب جواب نداده بودم وقتی جواب دادم خواهرم گفت کم مونده بود مادر سکته کنه از شدت نگرانی. هنوز که هنوزه اگه من کاری داشته باشم بیرون از دانشگاه و مادرم بفهمه بیرون از دانشگاهم بهم میگه هر وقت رسیدی دانشگاه بهم زنگ بزن.
به همین خاطر من سعی میکنم وقتی میرم بیرون نفهمه بیرونم. هر شب بهم میگی شام چی خوردی؟ و ناهار چی خوردی؟ و اگه یه شب من به هر دلیلی شام نخورده باشم همش بهم میگه جون مامان برو شام یه چیزی بخور اگه از شام دانشگاه خوشت نیومده زنگ بزن غذا از بیرون برات بیارن یا خودت برو بیرون یه چیزی بخور. وقتی هم بهش میگم مامان جان کسی با یه شب شام نخوردن نه مرده نه زخم معده گرفته نه مریض شده نه بیمارستان بستری شده قبول نمیکنه.
هنوز بعد 10 سال دانشجویی موقعی که میخوام برم خونه یا از خونه بیام دانشگاه اگه هوایی باشه که هیچ بالاخره بعد یه ساعت یه ساعت و نیم میرسیم و در طول مدت پرواز هم گوشی خاموشه و هیچی تازه همین پرواز هم به محض اینکه هواپیما نشست من گوشی رو روشن میکنم می بینم مثلاً 3 تا تماس از 10 دقیق قبل تا الان از خونه داشتم. اما اگه با اتوبوس یا قطار برم در طول حدود 24 ساعتی که تو راه هستم 3 4 بار بهم زنگ میزنه یا خودش میگه نماز صبح که خوندی دوباره سوار شدی حتماً بهم زنگ بزن.
خالم هم اینطوریه و برخی مواقع از مامانم بدتر. خالم قبلاً که تلگرام و واتس و ... نبود 2 3 روز یه بار بهم زنگ میزد الان تو همین تلگرام و واتس ... که هر روز با هم در ارتباطیم هر روز ازم میپرسه ناهار چی خوردی؟ شام چی خوردی؟ اگه یه روز بهش نگم میگه خب بگو چی میشه مگه؟ یا مثلاً ماه رمضون سال پیش مامانم میگه سحری و افطار غذای خوب و درست حتماً بخور نگران پولش نباش شده تو این ماه فقط 500 تومن پول سحری و افطارت بشه اشکال نداره بابا برات میفرسته تو فقط غذای خوب بخور و به خودت سخت نگیر.
هر چقدر هم بهشون میگم بابا حالا گیرم یه شب سحری نخوردم یا گیرم یه شب افطاری مثلاً یه نون پنیری بیشتر نخوردم چی میشه مگه؟ قبول نمیکنن. خدا نکنه فقط یه سرماخوردگی ساده بگیرم؛ دیگه روزی 5 بار بهم زنگ میزنه که الان چطوری الان چطوری بهتر شدی یا نه شام چیز نامناسب نخور ناهار چیز نامناسب نخور و ...
وقتی هم بهشون میگم مامان جان خاله جان بخدا شما زیادی نگران میشین زیادی غصه میخورین زیادی حواستون به من هست. تو دانشگاه که هستیم بین رفقا هیچ مادری نسبت بچش اینطوری نیست که شما هستین هیچکسی اینقدر غصه بچشو نمیخوره که شما میخورین. قبول نمیکنن و میگن ما مشکلی نداریم. اونا مشکل دارن. اونا بی عاطفه و بی محبتن اونا احساسات ندارن اونا شاید کاری به کار بچشون نداشته باشن دلیل میشه ما هم اینطوری باشیم؟ و ... .
حالا شما بگید آیا اینقدر نگران شدن و غصه خوردن و به فکر من بودن اونم برا یه پسر 28 ساله که 10 ساله دانشجو هست و خودش تنهایی داره تو یه شهر دیگه تو خوابگاه زندگی میکنه عادی و طبیعیه یا نه؟ و اگه این حالت غیر طبیعی به نظر شما علت اینطور رفتار چی مسائلی میتونه باشه؟ و اینکه چطور میشه این مسأله رو باهاش برخورد کرد که از بین بره؟!

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)