ادامه نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر


.....

و باید از رعیت  کسی را بیش از همه  دور و دشمن داشته باشی

که به گفتن زشتی های مردم اصرار دارد

زیرا مردم را عیوب و زشتی هایی است

که سزاوارترین کس برای پوشاندن  انها ،حاکم است 

پس انچه  از زشتی های مردم به تو پوشیده است

پی مکن و کنجکاوی منما  

که بر تو است پوشیدن انچه  از زشتی های ایشان بر تو اشکار میشود

و خدا بر انچه از تو  پنهان است حکم میفرماید

پس تا میتوانی زشتی های مردم را بپوشان 

 که خدا بپوشاند زشتی تو را که دوست میداری از رعیت پنهان داری .

از مردم  گره هر کینه را بگشا

 و کینه انان را در دل راه  مده

و از خود رشته هر انتقام  و بازخواستی  را جدا کن 

و از هر چه  که تو را  نادرست در نظر اید ،خود را نادان بنما

و در تصدیق و باور داشتن  گفتار بدگو و سخن چین شتاب منما 

زیرا سخن چین خیانتکار و فریب دهنده است   

هر چند  خود را به صورت  پند دهندگان دراورد، 

پس شتاب در قبول گفتار او شاید باعث خطایی شود

که پشیمانی بعد از ان را سودی نباشد

و در کنکاش کار خود

 بخیل  را راه مده 

که تو را از نیکی  و بخشش باز داشته 

و از بی چیزی و درویشی می ترساند  

و نه بیدل و ترسو را

که تو را از اقدام در کارها سست میگرداند 

و نه حریص را

که از بسیاری حرص و اندوختن جهت نیازمندی 

ستمگری به مردم را در نظرت جلوه میدهد ؛

 پس بخل و ترس و حرص ، طبیعت های گوناگونی میباشند ؛

 که بدگمانی به خداوند ، ان ها را گرد می اورد ،

زیرا بخیل  اگر او را بسیار بخشنده  داند ،

به دیگران بخل نمی ورزد                                                                                               

و ترسو اگر او را نگهدار خواند ،

از اقدام  در کار خدا پسندیده نمی ترسد 

و حریص را   

اگر او را روزی دهنده داند 

برای اندوختن حرص نمیزند .


ادامه دارد ...