خانواده برتر

😢😢😢😢😢😢😢خوش بحالت.شبا خوابت نمیبره؟چقد قشنگ😢😍😍.خو همینارو بگو بهش

سلام

مام عین شمایین😂حالا ما عقد نکردیم اما اومدن خواستگاری و همه حرفامونم زدیم و قراره چن ماه دیع عقد کنیم.من ۱۶سالمه و نامزدم ۲۱.ما پسر خاله دختر خاله ایم اما ع وقتی ک فهمیدم عاشقشم دیگ حتی روم نشد باش حرف بزنم تا اینکه یه شب بهم پیام داد البته سر استوریم ریپ زد و یچی گف بعد ی استیکر لاویو فرستاد😳داشتم ع تعجب و خوشحالی میمردم اخه همیشه فک میکردم ک اون منو دوس نداره،بعد اون استیکره بلافاصله گف دوست دارم😵😂😊منم گفتم منم دوست دارم و ع همون موقع رابطه مجازی ما شروع شد که فکنم یه سال و خوردی میشه تو پیام دادن همه چی می‌گفتیم حرف عاشقانه حرف خندع دار بعضی وقتا دعوا میکردیم قهر میکردیم اما رو در رو حتی ی کلمه حرفم رومون نمیشد بزنیم،تا اینکه عید فطر امسال بود ی شب اومد خونمون گف خاله من فاطمه رو دوس دارم و میخام اگر شما راضی باشین با مامانم اینا بیام خواستگاری مامان منم میدونس من دوسش دارم اخه یه چن وقتی میشد ک انگا همه فهمیده بودن😂😵 و منم به مامانم گفته بودم ک میخامش و هرکی میومد خاستگاریم میگفتم نه.بعدش مامانم با بابام حرف زد و علی به خالم اینا گفته بود و پنجشنبه اومدن خاستگاریم 😌😂و دیگ همونجا حلقه کرد دستمو مامانم گف برین تو اتاقت و حرف بزنین اولین بار بود ک باش حرف میزدم ولی ع ذوق داشتم میمیردم😪🤤اول من شروع کردم و گفتم ک باید اینجوری باشیم فلان و تو زندگیمون پشتم هم باشیم و ع این حرفا بعدشم علی لپمو گرفتو بم گف امشب ع همیشه قشنگ تر شدیو و بعد شام دوباره رفتیم عکس گرفتیم و کلی حال کردیم بعدشم ک رفتن خونه بازم بهم پیام دادیم و کلی حرف زدیم.

اما هنوزم یکم خجالتیم جلو بقیه زیاد باهم در اون حد حرف نمیزنیم اما خب همینم خوبع😉دعا کنین زودتر عقد کنیم گلکام

توام داداش دیع اینقد خجالتی نباش وقتی تنها شدین دستشو بگیر و نوازشش کن به خدا جواب میده و خجالتت تموم میشه

ببخشید زیاد بود اما خب داستان عاشقیم بود🙂😂

سلام

مام عین شمایین😂حالا ما عقد نکردیم اما اومدن خواستگاری و همه حرفامونم زدیم و قراره چن ماه دیع عقد کنیم.من ۱۶سالمه و نامزدم ۲۱.ما پسر خاله دختر خاله ایم اما ع وقتی ک فهمیدم عاشقشم دیگ حتی روم نشد باش حرف بزنم تا اینکه یه شب بهم پیام داد البته سر استوریم ریپ زد و یچی گف بعد ی استیکر لاویو فرستاد😳داشتم ع تعجب و خوشحالی میمردم اخه همیشه فک میکردم ک اون منو دوس نداره،بعد اون استیکره بلافاصله گف دوست دارم😵😂😊منم گفتم منم دوست دارم و ع همون موقع رابطه مجازی ما شروع شد که فکنم یه سال و خوردی میشه تو پیام دادن همه چی می‌گفتیم حرف عاشقانه حرف خندع دار بعضی وقتا دعوا میکردیم قهر میکردیم اما رو در رو حتی ی کلمه حرفم رومون نمیشد بزنیم،تا اینکه عید فطر امسال بود ی شب اومد خونمون گف خاله من فاطمه رو دوس دارم و میخام اگر شما راضی باشین با مامانم اینا بیام خواستگاری مامان منم میدونس من دوسش دارم اخه یه چن وقتی میشد ک انگا همه فهمیده بودن😂😵 و منم به مامانم گفته بودم ک میخامش و هرکی میومد خاستگاریم میگفتم نه.بعدش مامانم با بابام حرف زد و علی به خالم اینا گفته بود و پنجشنبه اومدن خاستگاریم 😌😂و دیگ همونجا حلقه کرد دستمو مامانم گف برین تو اتاقت و حرف بزنین اولین بار بود ک باش حرف میزدم ولی ع ذوق داشتم میمیردم😪🤤اول من شروع کردم و گفتم ک باید اینجوری باشیم فلان و تو زندگیمون پشتم هم باشیم و ع این حرفا بعدشم علی لپمو گرفتو بم گف امشب ع همیشه قشنگ تر شدیو و بعد شام دوباره رفتیم عکس گرفتیم و کلی حال کردیم بعدشم ک رفتن خونه بازم بهم پیام دادیم و کلی حرف زدیم.

اما هنوزم یکم خجالتیم جلو بقیه زیاد باهم در اون حد حرف نمیزنیم اما خب همینم خوبع😉دعا کنین زودتر عقد کنیم گلکام

توام داداش دیع اینقد خجالتی نباش وقتی تنها شدین دستشو بگیر و نوازشش کن به خدا جواب میده و خجالتت تموم میشه

ببخشید زیاد بود اما خب داستان عاشقیم بود🙂😂

سلام

مام عین شمایین😂حالا ما عقد نکردیم اما اومدن خواستگاری و همه حرفامونم زدیم و قراره چن ماه دیع عقد کنیم.من ۱۶سالمه و نامزدم ۲۱.ما پسر خاله دختر خاله ایم اما ع وقتی ک فهمیدم عاشقشم دیگ حتی روم نشد باش حرف بزنم تا اینکه یه شب بهم پیام داد البته سر استوریم ریپ زد و یچی گف بعد ی استیکر لاویو فرستاد😳داشتم ع تعجب و خوشحالی میمردم اخه همیشه فک میکردم ک اون منو دوس نداره،بعد اون استیکره بلافاصله گف دوست دارم😵😂😊منم گفتم منم دوست دارم و ع همون موقع رابطه مجازی ما شروع شد که فکنم یه سال و خوردی میشه تو پیام دادن همه چی می‌گفتیم حرف عاشقانه حرف خندع دار بعضی وقتا دعوا میکردیم قهر میکردیم اما رو در رو حتی ی کلمه حرفم رومون نمیشد بزنیم،تا اینکه عید فطر امسال بود ی شب اومد خونمون گف خاله من فاطمه رو دوس دارم و میخام اگر شما راضی باشین با مامانم اینا بیام خواستگاری مامان منم میدونس من دوسش دارم اخه یه چن وقتی میشد ک انگا همه فهمیده بودن😂😵 و منم به مامانم گفته بودم ک میخامش و هرکی میومد خاستگاریم میگفتم نه.بعدش مامانم با بابام حرف زد و علی به خالم اینا گفته بود و پنجشنبه اومدن خاستگاریم 😌😂و دیگ همونجا حلقه کرد دستمو مامانم گف برین تو اتاقت و حرف بزنین اولین بار بود ک باش حرف میزدم ولی ع ذوق داشتم میمیردم😪🤤اول من شروع کردم و گفتم ک باید اینجوری باشیم فلان و تو زندگیمون پشتم هم باشیم و ع این حرفا بعدشم علی لپمو گرفتو بم گف امشب ع همیشه قشنگ تر شدیو و بعد شام دوباره رفتیم عکس گرفتیم و کلی حال کردیم بعدشم ک رفتن خونه بازم بهم پیام دادیم و کلی حرف زدیم.

اما هنوزم یکم خجالتیم جلو بقیه زیاد باهم در اون حد حرف نمیزنیم اما خب همینم خوبع😉دعا کنین زودتر عقد کنیم گلکام

توام داداش دیع اینقد خجالتی نباش وقتی تنها شدین دستشو بگیر و نوازشش کن به خدا جواب میده و خجالتت تموم میشه

ببخشید زیاد بود اما خب داستان عاشقیم بود🙂😂