سلام

کی گفته مادر اسطوره مهربونیه  ؟ اگر اینطور بوده پس این بچه های سر راهی از کجا اومدن؟

سلام دوستان

من 37 ساله هستم و از وقتی یادم میاد مادرم از من خوششون نمیومد . بذارید اول کار بگم من خودم مشاورم و تا الان تمام راههایی که به ذهن بشر دو پا میرسیده رو امتحان کردم و تقریبا میشه گفت به نسبت تلاشم نتیجه ای مطلوبی نگرفتم و فقط تونستم سطح درگیری ها را پایین بیارم .

چون میدونید وقتی دوست نداشته باشن طبیعتا احترامی نداری، باید در خدمت سوگلی های اونا باشی،بیمار میشی تنهایی، همیشه و در همه جا مقصری و ...

وقتی اقایون رو منبرها از احترام والدین میگن من قبول دارم اما از همشون روز قیامت نزد خدا دادخواهی میکنم که چرا کسی نگفت فرزندی که شما باعث افرینشش شدید مستحق این همه بی مهری نیست و باید در مقابلش احساس مسئولیت داشت. این اواخر توقع ندارم دوستم داشته باشن فقط میگم خدا کاش اینقدر بروز نمیدادن.

الان خیلی دوستان ممکنه بیان بگن اشکال از شماست و ممکنه از راهش وارد نشدی  یا مثلا احساس میکنی دوست ندارن و الا مگر ممکنه مادری بچش رو دوست نداشته باشه ؟

من مطمئنم و یقین دارم. حداقلش به شنیده های خودم که دیگه شک ندارم. از کودکی ارزو داشتم مربی شیرخوارگاه بشم.میگفتم برای بچه ها این کارو میکنم اون کارو میکنم و ...

خیلی سخته بخوای مطابق دستور شرع باشی و به مادری نیکی کنی که میبینی بدگویی تو رو پیش بقیه میکنه اضافه بر اینکه محبتی هم بهت نداره


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)