سلام
من 21 سالمه و همسرم 23 سالشونه و یک ساله عقد کردیم. همسرم به لحاظ عاطفی مهربون و خوش اخلاقه ولی با هم بودن ما براشون اهمیتی نداره . درکی از احساسات و ...  من ندارن. پیشنهاد مشاور و ... هم رد میکنن. از نظر جنسی تقریبا سردن و من برای بعد از عروسی میترسم. و قبول دارم هر دوی ما آماده ازدواج نبودیم انگار . الان بهتر نیست تا عروسی نکردیم و رابطه کامل نداستیم جدا بشیم؟! چون ظاهر روابطمون عالیه ولی من دارم روز به روز افسرده تر میشم . خودمم مقصرم ولی حس میکنم بعد از عروسی بدتر میشه همه چیز .
با هم بودنمون براشون اهمیت نداره اینکه ما همشهری هستیم هر دو برای تحصیل تهران بودیم ولی الان بخاطر شرایط کاریشون 9 ساعت فاصله داریم.
هیچ میلی به اینکه نزدیک تر بیفته کارشون نشون نمیدن و فقط میگن شرایط کاری بهتر باشه
وقتی هم اینجا میان مثلا یک هفته بخاطر من ، دو سه روز یکبار همدیگه رو میبینیم. با اینکه شرایطشو داریم ولی شبا معمولا اصرار دارن من رو برسونن خوابگاه در حالیکه از نظر خانواده ها هیچ ممنوعیتی نداریم.
من ازش بخوام میاد ولی چون حس میکنم میل قلبیش نیست منم نمیخوام . وقتی هم از نارحتی هام میگم معمولا سعی میکنن با شوخی و ... رد کنن. بعدش میپذیرن با کادو و ... عذرخواهی میکنن ولی خیلی زود دوباره تکرار میشه بدون کوچکترین تلاشی برای تغییر .
البته در یه زمینه هایی مثل حمایت مالی تا حدودی بهتر شدن . من میدونم که اکثر مشکلاتمون بخاطر آگاهی نداشتن از همدیگه است ولی من هر چی کتاب میخرم یا کارگاه و... پیشنهاد میدم میگن باشه ولی در عمل هیچی. بخاطر اینکه نامید میشم از بهتر شون دارم افسرده میشم. در ضمن من همسرم دیابت دارن میگم مسائل سرد بودنشون شاید بخاطر اونه. حالا میترسم با این مسائل بریم سر زندگی مون و بدتر بشه همه چیز. البته موافق زود عروسی کردن نیستن و اصرار دارن کارشناسی من تموم بشه!

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)