خانواده برتر

سلام

من مدتیه به این سایت سر میزنم بالاخره تصمیم گرفتم سوالی که دارم رو از شما بپرسم. من 29 سالمه فوق لیسانس دارم و یه کار معمولی با درامد معمولی. سال ها پیش زمان دانشجویی از یه دختر هم دانشگاهی که اتفاقا همشهری هم بود خوشم اومد. و کاملا عاشقش شدم. بعد از مدتی کلنجار رفتن با خودم با خانواده مطرح کردم و متوجه شدم که خانوادشونو میشناسن و از خانواده خیلی خوبی هم هستن و خانواده از انتخابم راضی بودن. ولی حاضر نشدن برن خواستگاری. جواب پدر و مادرم این بود که اولا سنت کمه ( اون زمان 21 سالم بود ) و اینکه از خانواده پولداری هستن دختر به ما نمیدن. خب من اصرار نکردم چون حرف اصلا دلم نمیخواست پدرمو برنجونم مخصوصا که یکی از برادرام خیلی پدر رو اذیت میکرد. الان خدا رو شکر سر براهه.

تلاش کردم فراموش کنم ولی نشد. همیشه بهش فکر میکردم تو دانشگاه همیشه منتظر بودم تا بیاد ببینمش. اونم متوجه رفتار واضح من شده بود ولی کوچکترین سیگنالی تاکید میکنم کوچکترین سیگنالی از علاقه به من نمیفرستاد. بالاخره بعد از چند ماه تصمیممو گرفتم خودم رو در رو باهاش حرف بزنم. اولین بار بود که با دختری بیشتر از 30 ثانیه حرف میزدم ( بدون اغراق ) اینقدر استرس گرفتم که دهنم خشک شده بود. بالاخره بهش گفتم. اونم گفت قصد ازدواج نداره. منم داغون شدم.

دو ماه گذشت که رفیقم وضعمو دید گفت خواهرمو میفرستم باهاش صحبت کنه. خواهر دوستم یه دوستی نه چندان نزدیک با ایشون داشت. خواهر دوستم رفت صحبت کرد و بعدش اومد بهم گفت که تمام رفتارامو میدیده و متوجه بوده ولی علاقه ای به من نداره. خواهر دوستم هم بهم گفت بنطر من دیگه اصرار نکن. نمیخوادت.

مدتی طول کشید تا تونستم خودمو جمع و جور کنم و فراموش کنم. البته نه کامل. بالاخره تاثیر زیادی تو زندگیم داشته ولی تونستم از اون حالت شیدایی بیرون بیام. دوره ارشد هم یه دانشگاه بودیم که من دیگه هیچ توجهی به ایشون نمیکردم چون گمانم این بود که هم آزار دادن اونه هم خودم.

الان سه سال از اخرین باری که دیدمش گذشته. تا اینکه دو هفته پیش در اینستاگرام بهم درخواست فالو فرستاد. اولش فکر کردم شباهت اسمیه ولی دیدم عکس خودشه. نه رد کردم نه قبول. نمی دونم معنیش چیه و چرا اینکارو کرده. ؟ من باید چه برداشتی کنم؟ حقیقت دلمو بخوام بگم بدم نمیاد دوباره بهش فکر کنم. چون اون ادمیه که از هر دختر دیگه ای برام مفهوم و معنی بیشتری داره. اما از اینکه انتخاب دوران سرخوردگی یه نفر باشم هم بیزارم.