↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مربوط به خانواده برتر (۵۰۶ مطلب مشابه) مطالب کاربران (۷۷۰ مطلب مشابه) روابط اجتماعی دختران (۱۸۶ مطلب مشابه) روش های اجتماعی تر آقایان (۸۲ مطلب مشابه)
سلام
من دختری ام که خسته شدم از این چشم های خمارم ، نمیخوام ناشکری کنم ممنونم از خدا به خاطر سلامتی ، خماریش یه چیزی تو مایه های چشمان اون پسره مسعود در لیسانسه هاست . به جز وقتی میخندم.
وقتی میخندم از حالتش راضی هستم ، این رو وقتی فهمیدم که میخواستم با سلفی فیلم بگیرم یا توی فیلم های دسته جمعی ( البته قبلا اطرافیان میگفتن ولی برام اهمیت نداشت) ، اصلا یک حالت بدی بهم میده انگار بد اخلاق و نچسپم!
سلام
من یه دوست قدیمی و خیلی صمیمی دارم که خیلی با هم خوب هستیم از قدیم (پسر بالای بیست و پنج سال هستیم ). ما هر هفته حداقل پنج شب، شب ها با هم بیرون میریم یه گشتی میزنیم و میریم تفریح داخل شهر.
مشکلی که دارم اینه که دوستم هر وقت تماس میگیره فلان ساعت میام دنبالت اکثر اوقات بالای یک ساعت منو الاف و معطل میکنه و دیر میاد، فاصله خونه هامون از هم پانزده دقیقه راه هست و اصلا هم بحث ترافیک نیست!
با سلام خدمت همه دوستان
پسری هستم 24 ساله که درسمم تموم شده. میخواستم یه خورده اینجا باهاتون درد دل کنم. علی الخصوص با دختر خانمها.
من یه پسری هستم که همه منو به پاکی و نجابت و سر به زیر بودن میشناسن. ( البته تعریف از خود نباشه بقیه اینطور میگن) من همیشه روی دخترها تو خانواده و حتی خیابون غیرت داشتم. اون ها رو مثل ناموس خودم میدونستم. دوست نداشتم باهاشون دوست بشم. دوست نداشتم بازی شون بدم چون شرایط ازدواج رو هم نداشتم.دوست نداشتم مثل یه تفاله باهاشون برخورد کنم بعدم پرتشون کنم اونور. کاری که بعضی از پسران دارن میکنن.
به نام آفریدگار یکتا
سلام
در این پست قصد دارم ویژگی های مثبت افراد درون گرا رو بیان کنم و چند سوال مطرح کنم. چون خودم جزء این افراد هستم. درون گراها علاقه ی زیادی به سکوت و تنهایی دارن و در جمع ملاحظه گر هستن. که سوزان کین نویسنده ی پرفروش ترین کتاب راجع به درون گرایی در این باره می گوید :
ما خلاف جامعه نیستیم، ما یک جامعه ی جدا هستیم، من نمی توانم بدون خانواده و بهترین دوستانم زندگی کنم، اما خواستار تنهایی نیز هستم.
سلام
یه سوال دارم که مخاطبش بیشتر آقایون هست. البته خانوم ها هم منو از نظرات شون بهرمند کنند ، سوالم از آقایون اینه که کدوم یک از این دختر ها رو برای ازدواج انتخاب میکنن ؟
مورد اول: یه دختر شیک و با کلاس که ارتباط اجتماعیش خیلی خوبه و خیلی سرزبون داره و خلاصه اطرافیانش از بودن باهاش حوصله شون سر نمیره ولی با پسرای نامحرم هم همین روابط اجتماعی صمیمی و شوخ طبعیش رو حفظ میکنه .
سلام دوستان
یه سوال از همه تون داشتم ! اونم اینه که چه کسانی حرف دیگران واسه شون مهم نیست و بهش بی اعتنا هستن و نمیگذارن در زندگی و خودشون اثر بگذاره؟ البته منظورم از حرف دیگران، حرف افراد باتجربه و عاقل و دلسوز و واقع بین که خوب و صلاح مون رو میخوان نیست .
افرادی که تو همین وبلاگ میگن:
آدم باید زندگی خودش رو بکنه و نذاره حرف های منفی و بد و یا بیهوده دیگران روی ذهن یا زندگی شون اثر بگذاره ، تا چقدر خودشون رعایت میکنن؟ واقعا عملیش هم میکنین ؟ اگه اینطور هستین، بفرمایین بگین که؛
سلام خدمت کاربران
چه طوری اخلاق ها و عادت های بدتون رو اصلاح کردید ، مثلا کدوم اخلاق ها ورفتارهای ناپسندتون که خیلی رو مخ بود. این طوری بگم راحت تر یادتون بیاد. اصلاح کردین.
یعنی قبلا اون رفتار و عادت های بد مثل عصبانیت و غیبت و دروغ دل شکستن بوده به هم زنی و هر چی که تو ابن حیطه هست با چه شیوه ای و راه حلی اصلاح کردید.
ممنون میشم
خدا خیرتون بده راهنمایی میکنید.
سلام
روی صحبتم با دختراست ...
نمیدونم از کی و چه طوری اینو تو ذهن ما فرو کردن که برای موفقیت و خوشبختی لازمه یه مرد تو زندگیمون باشه ؟
اینو حتی اگه خودمون هم قبول نداشته باشیم، انقدر اطرافیان با حرف ها و رفتارهاشون تو مغزمون دیکته میکنند که خودمونم باور میکنیم که به تنهایی نمیتونیم از پس زندگی مون بر بیایم . درسته نیاز عاطفی و جنسی ممکنه وجود داشته باشه ولی اگر تحملش غیر ممکن بود خدا تو قرآن نمیگفت تقوا پیشه کنید پس حتما تحملش امکان پذیره .
سلام
شاید شما هم خیلی زیاد زیر پست ها دیده باشید که یکی از کاربر ها میاد میگه "مرد ها همه فلان طور هستن" یا یکی دیگه میگه " زن ها همه فلان طور هستن " ، بذارید رک بگم بر اساس تجربه های شخصی خودتون نباید آمار ارائه بدید! چون به یک مرد بد برخورد داشتید نباید بگید همه ی مرد ها "گرگ" هستن یا اگه با یک زن بد برخورد داشتید که عاشق پول توی جیب شما بوده نه خودتون نباید بگید همه ی زن ها "پول پرست" هستن .
شما بر چه اساسی میاید یه صفت بد رو برای جنس مخالف تون به کار می برید؟ ، بر چه اساس این صفت رو برای یک جمعیت به کار میبرید؟! ، رفتین تحقیق آکادمیک و نفر به نفر کردین که میگین همه ی جامعه بد شده؟ یا اینکه صرفا بر اساس تجربیات خودتون و چند نفر در اطراف تون میگید جامعه بد شده !؟
سلام
دختری ۱۸ ساله هستم و دانشگاه فرهنگیان قبول شدم . بهمن ماه کلاس هامون شروع میشه و من برای تحصیل باید ۴ سال رو در استانِ دیگه ای بگذرونم و بالطبع در خوابگاه این ۴ سال رو سپری کنم چون برای خانواده مقدور نیست باهام بیان یا خونه مجردی برام بگیرن .
خواهش میکنم :
۱ .هر تجربه مفید ، توصیه و یا راهنمایی ای درباره زندگی در خوابگاه دارید ، بهم بگید .
۲. لوازم مورد نیاز برای خوابگاه رو لطفا به صورت لیست بگید تا تهیه کنم ( چون ممکنه لوازمی ببرم که نیازی بهشون نباشه یا بالعکس این سوال رو پرسیدم )
پیشاپیش سپاس از پاسخ هاتون
به نام خدا
سلام
دختری ۳۵ ساله و مجرد هستم. از دوران کودکی اضطراب اجتماعی داشتم. همیشه با ترس و اضطراب به مدرسه می رفتم. با هیچ کس در ارتباط نبودم. ما توی یک شهرک محروم و دورافتاده زندگی می کردیم.به خاطر نداشتن ارتباط اجتماعی هیچ چیز بلد نبودم.حتی توی مدرسه نمی تونستم از خودم دفاع کنم.
دختر بسیار ساکت و مظلومی بودم. متاسفانه زندگی پراسترسی داشتم و این شرایط سخت همچنان ادامه داره. مادرم همیشه مریض احوال بود. از طرف فامیل هیچ کمکی به ما نشد. پدر و مادرم هر دو در زندگی خیلی سختی کشیدند و پدر و مادر خوب و خیرخواهی هم نداشتند. پدربزرگ و مادربزرگ ( پدر و مادر مامانم) بیماری روانی دارند و بیماری آنها توسط روان شناس تایید شده.
سلام
من با دوستم قراره یه دوره آموزشی رو یه شهر دیگه بگذرونیم. راهش دور هست حدودا سیصد کیلومتر راه هستش، بنا به دلایل زیادی نمیخوایم اونجا ساکن بشیم و قراره هر جلسه کلاس رو با ماشین من بریم و برگردیم ( دوستم ماشین نداره )، کلاس ها یک روز در میون هستش. یعنی هر ماه چهارده جلسه قراره کلاس بریم،به مدت دوماه روزی که کلاس داریم ظهر ناهار رو خونه خودمون میخوریم راه میوفتیم و آخر شب هم خونه هستیم، یه شام فقط باید تو راه برگشتن تو راه بخوریم ...
حالا سوالم اینه:
چون من ماشین میبرم هزینه های سوخت و استهلاک ماشین رو چطور با دوستم حساب کنم که عادلانه باشه ؟
سلام
من یک دختر 23 ساله هستم، معلولم، این چیزیه که من رو اذیت میکنه دید دیگران نسبت به افراد شبیه ماست، این همه زمینه ها رو شامل میشه از درس و تحصیل بگیر تا شغل و در آخر ازدواج.
یعنی در همه زمینه ها ما رو دست کم میگیرن من میخوام بدونم چرا ؟ همه این ها روی شخصیت من به شدت تاثیر گذاشته و تا یه حدی گوشه گیرم کرده .
میشه شما به عنوان بخشی از جامعه به من بگین که دلیل این نگاه ها چیه ؟
مرتبط:
به خاطر معلولیتم اعتماد به نفس کمی دارم
من با کاستی ام چگونه میتونم کار پیدا کنم
من همون ماهم که کسی یارای رسیدن بهش رو نداره
جهت دیدن بقیه قسمت های فلسفه حجاب به آدرس زیر مراجعه کنید
https://www.aparat.com/husseinmahdavi
سلام دوستان
من یه پسر ۱۸ ساله م که یه مشکلی دارم؛
اونم اینه که وقتی یه جایی یه اتفاق بدی مربوط به خودم باشه مثل جر و بحث و دعوا و نامردی و ... ؛ توی خودم تا مدت ها خودخوری میکنم و فکرم رو مشغول میکنه به حدی که اصلا نمیتونم تمرکز کنم و درس بخونم واسه کنکورم .
مثلا ۴ ماه پیش یه جایی با کسی دهن به دهن شدم، هنوزم که هنوزه فکرم رو درگیر کرده، البته اون اول شروع کرد و منم جواب دادم . یا یه مشکل دیگه که هست اونم اینه که در مورد اتفاقاتی که هنوز رخ نداده فکر میکنم و خودخوری ( منظورم اتفاقات بده )
لطفا کمکم کنین خیلی در عذابم .
ممنون
سلام بچه ها...
من یه دخترم که تحصیلات رو ادامه میدم. البته یه شهر دیگه ، کلا تا حالا با کسی درد و دل نکردم... ولی الان دیگه نمیتونم با کسی درد و دل نکنم... من همیشه خودم از خودم حمایت کردم. تنها کسی که مواظبم بوده خودم بودم.
الان چندین ماهه که تو این شهرم. تو زمینه تحصیلی و فعالیت های کاری تقریبا موفقم... اما چیزی که داره خفه ام میکنه. اینه که خانواده ام اصلا منو یاد نمیکنن. بعضی وقت ها واقعا حس میکنم یه دختر فراموش شده و بی خانواده ام... حتی حالم رو نمیپرسن .
سلام
من دختری 19 ساله م که تازه راهی دانشگاه شدم و ترم اول هستم ، دختری هستم که بشدت منظبط و تو خوابگاه حقوق بقیه رو رعایت میکنم ، حتی نشده یک بار بهم بگن فلانی ساکت باش یا چرا فلان کار رو انجام دادی . و اینکه اخلاق ذاتیم اینه که به بقیه کمک میکنم بیشتر از وظیفم، حالا تو هر کاری .
اما مشکلی که دارم و نمیتونم برطرفش کنم اینه که هیکل و صورتم رو همیشه مدلی میگیرم که همه از چهره ام فکر میکنن من آدم قلدر و زور گویی ام مثلا ابرو بالا میندازم اخم میکنم و ... ، انگار لذت میبرم که یه مدلی حرف بزنم که مدل قلدری باشه یا تند تند راه میرم و آروم نیستم .
سلام دوستان
من در دوره لیسانسم فعالیت های دانشجویی خیلی زیادی داشتم، اهل رعایت حد و حدود و مراعات محرم و نامحرم و تو فاز ازدواج و این مسائل نبودم. بخاطر فعالیت هایی که تو دانشگاه داشتم اغلب بچه های تشکلی من رو میشناختند و همین طور مسئولین دانشگاه. رابطه خوب و قوق العاده ای با دوستان اون دورانم داشتم و دارم و تبدیل شدن به بهترین دوستانم. آدم هایی که خیرخواه من بودند و من در صداقت و وفاداری شون هرگز شک نکردم.
اینها مقدمه ای بود برای صحبت اصلیم؛
سلام
به نظرتون با عکس ها و فیلم های بی حجاب گذشته مون باید چیکار کنیم؟! من قبلا بی حجاب بودم و الان با حجاب شدم. خیلی ناراحتم و اعصابم خورده که توی فیلم ها و عکس های فامیل بی حجابم هستم.
اون ها با هر بار دیدن و مرور خاطرات شون، منو هم باز بی حجاب میبینن ... ، اگه هم بهشون بگم پاک کنید یا اون تیکه ها رو نبینید گوش نمیدن و بدتر حساس میشن... ، خدا گفته توبه کنید تا گناهان تون پاک بشه. ولی وقتی فیلمش هست عکسش هست ... ، دلم نمیخواد بی حجاب ببینن منو ... ، وقتی یاد این موضوع میفتم انگار دارن شکنجم میکنن .
چیکار باید کنم ؟!
با سلام به خوانندگان عزیز، عاجزانه از شما می خوام نظر منطقی، علمی، فلسفی، دینی و هر آنچه که به ذهنتون می رسه رو دریغ نفرمایید.
موضوعی که همیشه ذهن منو مشغول می کنه و با گذشت سال ها نه تنها برام بی پاسخ مونده بلکه این اواخر بیشتر از قبل اذیتم می کنه، این هست که :
انسان ها در شرایط و محیط های مختلف فرهنگی، مالی، مذهبی، علمی، متولد میشن و رشد می کنن. بعضی ها در خانواده هایی با سطح علمی بالا به دنیا میان، که طبیعتا هماهنگ با این محیط رشد می کنن ( البته این رو می دونم که عده زیادی هم هستند که در خانواده هایی با سطح علمی پایین و پدر و مادر بی سواد هم به مدارج علمی بالا رسیده و برعکسش هم صادقه )، منتهی منظور من حالت کلی هست، و می خوام نقش محیط رو برجسته کنم، چون همه می دونن که وقتی محیط علمی باشه ( مثلا پدر و مادر تحصیلکرده، پیگیری والدین برای امورات تحصیلی و فرزندان و ... )، در اکثر مواقع وضعیت علمی و تحصیلی بچه ها ثمر بخش خواهد بود. ( باز هم میگم همیشه استثنا وجود داره اما من حالت کلی رو عرض می کنم ).
سلام به همگی
من جدیدا یه چیز جالبی خوندم که فکر کنم توی زندگی همه مون کاربرد داشته باشه. گفتم بد نیست این مطلب رو با شما هم به اشتراک بذارم.
این مطلب در مورد نحوه انتقاد کردن از دیگران هستش . خب بالاخره برای هر کسی ممکنه پیش بیاد که بخواد از یکی انتقاد کنه ولی حالا یا انتقادش رو بد مطرح میکنه و باعث شر میشه یا اینکه صرف نظر میکنه چون میترسه باعث کدورت بشه. البته همین اول کاری بگم خدمت تون که انتقاد باید به جا و به حد باشه. یعنی مثلا جلوی یه جمع که اون فرد هم هست یا موقعی که اون فرد عصبی یا ناراحته نباید انتقاد کردش.
انتقاد کردن سه تا اصل داره:
سلام
فرق عزت نفس و اعتماد به نفس چیه ؟ ممکنه یه نفر عزت نفس داشته باشه ولی اعتماد به نفس نداشته باشه ؟ یا اعتماد به نفس داشته باشه ولی عزت نفس نداشته باشه ؟
سلام
سوالی که خانمی مطرح کرده بودن در مورد صمیمیت با مدیرشون منو به فکر انداخت این پست رو بذارم . راستی چرا ما زن ها این قدر اعتماد به نفس مون پایینه و عوض اینکه خودمون باعث پیشرفت خودمون و هم جنس هامون باشیم ، شدیم معضل زندگی و کار هم دیگه ؟
یه عده از خانم ها هستن با پشتکار و قصد خیر، یه عده به دلیل نیاز مالی ، یه عده به خاطر تو اجتماع بودن و ... وارد محیط کاری میشن. ولی مدت کمی نمیگذره که میبینن توقعات ناجور از طرف مدیر یا رئیس یا همکار ازشون میره، چرا؟ چون نفرات قبلی برای پیشرفت باج غیر اخلاقی دادن و این نفر جدید اگر نخواد با جو یکی بشه، مجبوره خیلی ناملایمات تو کار رو تجربه کنه، شرایط سخت کار ، دم به دقیقه گیر دادن بابت کم کاری، حقوق دیر به دیر، مزایا و ترفیع حداقلی، چرا ؟ چون یه عده از قبل مذاق رئیس رو طوری تغییر دادن که برای هر مزیت دادنی یه مزیت هم درخواست کنه.
سلام
من سوالی دارم که سال هاست ذهنم رو درگیر کرده و شاید این سوال خیلی ها هم باشه. اونم اینه که بعضی ها مدام میگن غرب از زن استفاده ابزاری میکنه و ... ،حالا من از خودم میپرسم که مگه ما مسلمون نیستیم؟ مگه هر چی تو قرآن اومده مطلقا درست نیست؟ مگه خود خدا تو قرآن از زن استفاده ابزاری نکرده؟ مگه از زنان و زیبایی شون برای تبلیغ بهشت استفاده نکرده؟ خب پس حتما این کار درسته دیگه و اشکالی نداره.
پس ما چرا غرب رو محکوم میکنیم؟ ما چرا نباید از زیبایی زنان استفاده ابزاری کنیم؟ یعنی ما از خدا و پیغمبر بالاتریم و بیشتر میفهمیم؟ کسی هست که بتونه منو راهنمایی کنه؟
سلام به همگی
یکی از خانوم های محترم خوانواده برتری موضوعی رو درباره رئیس شون مطرح کردن که حتما سوال شون رو خوندید. اینو بگم که این موضوع خیلی ناراحت کننده ست و برای اون آقا به شدت متاسفم. مخصوصا اینکه متاهل هم هستن.
اما درباره خود ماجرا باید عرض کنم که توی این ماجرا داریم نتیجه مختلط بودن محیط های اداری و شرکت ها رو به وضوح میبینیم.
سلام
من دختری ۳۰ ساله هستم که در شرکتی کار میکنم که مدیر ۵۵ ساله و متاهلی داره . ایشون از حدود یک یا دو ماه بعد همیشه از من پیش کارمندای دیگه حالا کم یا زیاد طرفداری و تعریف میکردن (قابل ذکر هست که من به شدت در انجام دادن کارم دقت دارم و همه میگن تو کارت رو بدون نقص انجام میدی) ولی نه خیلی زیاد. این نوع توجه و احترام رو تقریبا بیشتر کارمندان متوجه بودن و میگفتن آقای... بهت خیلی احترام میذاره و برات ارزش قائله .
سلام
من از نظر عاطفی و جنسی اصلا نیازی به همسر ندارم فعلا ( یه دختر 21 ساله هستم ) ، ولی همش از آینده میترسم ، وقتی تصور میکنم مثلا ده سال دیگه همه ی دوستام ازدواج کردن و رفتن سر زندگیشون و من تنها موندم خیلی میترسم .
حس میکنم اگه ازدواج نکنم زندگی برام خیلی سخت میشه، حس میکنم دوستام بعد ازدواج دیگه با دوستان قبل ازدواج شون رابطه ی خیلی کمرنگی دارند و اینکه همش تنها بخوام برم بیرون حالم رو بد میکنه، در ضمن در حال حاضر اکثر افرادی که مشناسم دارن مدرن ازدواج میکنند منم یه دختر آروم و سر به زیری هستم نمیدونم باید تمرین کنم که به سمت ازدواج مدرن برم یا چی ؟
راهنمایی کنید